مرضیه فعلهگری، نویسنده ادبیات نوجوان معتقد است: تا نویسندگان ایرانی داستان نوجوان را نوعِ فروکاستۀ رمان بزرگسال بدانند، مشکل بر سر جای خود باقی است. نویسنده باید از تمام توان خود بهره بگیرد تا داستانی بهغایت حرفهای و در شأن مخاطب بنویسد نه اینکه نقب بزند به خاطرات کهنه خود و آن را با زبانی ساده بیان کند!
وی ادامه داد: همین اشتراکات در نوع خواسته و نیاز باعث شده است که نوع نگاه نوجوان امروز به مسائل و اتفاقات با نگاه نوجوان نسل ما تفاوت زیادی داشته باشد. حالا سؤال اینجاست: آیا نویسنده امروز دارد از نوجوانی خودش که نوجوان اکنون درکی از آن ندارد مینویسد یا برای نوجوانِ اکنون و خواستههای روزش؟ با نگاه به آثار داستانی منتشرشده میتوان گفت نویسندهها در بیشتر آثاری که خلق میکنند به مسائل و اتفاقات دوران نوجوانی خودشان میپردازند. حال چه باید کرد تا نوجوان امروز جای کتابهای ترجمه - که خیلی از آنها با فرهنگ و باور ما منافات دارند و به اصطلاح کتابهای زرد هستند- سراغ کتابهای تألیفی برود؟
نویسنده داستان «آدمک باسواد» درباره اهداف یک نوجوان از خواندن یک اثر صحبت کرد: نمیتوان بر نوجوان خرده گرفت که چرا آثار داستانی ترجمهای را به تألیفی ترجیح میدهد. او دنبال اثری میگردد که علاوه بر اینکه سرگرمش کند، آن لذتی را از خواندن اثر ببرد که مد نظرش هم است؛ این لذت وقتی حاصل میشود که نوجوان با شکل و شمایل شخصیتها، اهداف، انگیزهها و دغدغههای آنها ارتباط برقرار کند. وقتی این امر مهم را از میان آثار تألیفی پیدا نکند، ناامید از ما پی کتابهای ترجمه میرود.
فعلهگری معتقد است که درباره تقویت خلاقیت و سوژهسازی باید با نگاهی دقیقتر و و همدلشدن با نوجوان امروز پیش رفت. وی در اینباره ادامه داد؛ گرچه به این راحتیها هم نیست؛ به خاطر تودار بودن نوجوانان و بروزندادن مسائلشان در دوران پرالتهاب و خاص نوجوانی؛ اما میشود تا حدودی دنیایشان را شناخت و به آنها نزدیک شد. وقتی این شناخت و نزدیکشدن اتفاق افتاد، میشود از مسائلی نوشت که نیاز نوجوان امروز را برآورده میکند. سوژه مورد پسند مخاطب نه چیزی فرازمانی و فرازمینی است و نه عجیب و غریب!
وی نوجوان امروزی را صاف و زلال توصیف کرد و گفت: نوجوانان امروزی با تمام پیچیدگیهای ظاهریشان، دنیایی به شدت صاف دارند و میتوان به آن اعتماد کرد. نوجوان امروز خیلی اهل سرککشیدن در زندگی دیگران نیست و بیشتر غرق در دنیای خودش است و به راحتی میشود با کمی حوصله و احترام، از این دنیای زلال سوژههای نابی بیرون کشید.
فعلهگری دلیل قوینبودن نویسندگان ایرانی در ژانرها را سردرگمی نویسندگان در مواجهه با نوجوانان دانست و افزود: ژانر مشخص میکند که کتاب در چه چارچوبی قرار دارد: فانتزی، جنایی، عاشقانه، وحشت و انواع دیگر. مدتی است که ژانرنویسی در ایران رونقی جدی گرفته است؛ اما باید دید که این آثار توانسته نیاز و نگاه نوجوان امروز را به خود جلب کند یا خیر؟ متأسفانه پاسخ من در بررسی بسیاری از ژانرها منفی است و دلیل آن هم سردرگمی نویسندگان ما در مواجهه با امر نوجوانی و جدینگرفتن داستان نوجوان است.
نویسنده داستان نوجوان «خانهی مرموز مادربزرگ» در انتها عنوان کرد: تا نویسندگان ایرانی داستان نوجوان را نوعِ فروکاسته رمان بزرگسال بدانند، مشکل بر سر جای خود باقی است. نویسنده باید از تمام توان خود بهره بگیرد تا داستانی بهغایت حرفهای و در شأن مخاطب بنویسد نه اینکه نقب بزند به خاطرات کهنه خود و آن را با زبانی ساده بیان کند! حالا پای ژانر هم که به میان میآید فکر میکنیم باز هم باید بیشتر سطح خودمان را پایین بیاوریم. مثل این میماند که زنی برای اینکه بچهاش زبان او را بهتر بفهمد لحن بچگانه به حرفهایش بدهد و آن هم به شکلی خندهدار. ژانرنویسی کار درجه دو نیست؛ یک شکل از داستاننویسی است که باید جدی گرفته شود.
شماره اول پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره دوم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره سوم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره چهارم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره پنجم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره ششم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره هفتم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره هشتم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره نهم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
نظر شما