شوربختانه، شهر بوشهر با وجود سابقه درخشانی که در تاریخ و فرهنگ ایرانزمین دارد، اما در حوزه ساختار فرهنگی با خلأهایی مواجه است که نبودشان حفرههای عمیقی در فضای فرهنگی شهر ایجاد کرده است. نبود کافه کتاب یکی از خلأهایی است که جریانسازی گفتمان مکتوب را در این بندر کهن کند کرده است؛ چراکه این کافهها بهعنوان بازوان دستگاههای فرهنگی نقش بسزایی را در توسعه فرهنگ کتاب و فرهنگ گفتوگو در جامعهای ایفا میکند که زیست و فرهنگ اهالی آن همچنان مبتنی بر فرهنگ شفاهی است!
بیشک راهاندازی کافه کتاب در بوشهر امروز یک ضرورت است؛ چراکه در خلأ این پاتوق فرهنگی، کافههایی در گوشه گوشه شهر سربرآورده که بهدلیل محتوا و ماهیتی که دارند از یک سو در برخی از حوزهها مشتریان خود را که اغلب نوجوان و جوان هستند، دچار سوء مصرف کرده و از سوی دیگر، این مکانها بهجای اینکه به مکانی برای پرکردن اوقات فراغت این گروههای سنی مبدل شوند، به پاتوقی برای استعمال مواد دخانی تبدیل شدهاند! بیشک این کافهها با اندکی نگاه فرهنگی و تغییر در ماهیت خود میتواند به مراکز بهتری برای تفریح کردن و پرکردن اوقات فراغت و دیدار و گفتوگوی شهروندان با یکدیگر مبدل شوند.
طبیعی است سوق دادن کافهها به سمت حوزه فرهنگ و هنر، نه تنها در بازنمایی فرهنگ بومی و فولکلور و آثار نویسندگان بومی این اقلیم کهن و تاریخمند موثر خواهد بود، بلکه در توسعه فضای گفتوگو با نسل امروز و گفتمانسازی مکتوب میتوانند جریانسازی کنند. البته برای گفتمانسازی مکتوب و تقویت رفتارهای فرهنگی شهروندان که گسترش فرهنگ کتاب و کتابخوانی در این زمینه نقش بیبدیلی ایفا میکند، طبیعتا راهاندازی کافهکتابها که با محوریت کتاب فعالیت میکنند، میتواند تاثیر شگرفی را در پویایی فضای فرهنگی بوشهر داشته باشد که در مبلمان آن، نمایهها و المانهای فرهنگی حضور و نمود بسیار کمرنگی دارند.
حال با توجه به اینکه بوشهر وضعیت مطلوبی در جدول سرانه مطالعه کشور ندارد، وجود کافهکتابها میتوانند با برنامهریزی و اجرای برنامههای متنوع فرهنگی با محوریت کتاب، کشش و جذابیت لازم را در مردم کمتر کتابخوان این شهر به سمت کتاب ایجاد کنند. قطعا برگزاری این برنامهها در محیطی که دکور آن بر پایه کتاب شکل گرفته، آنها را به مرور مسحور دنیای کتاب خواهد کرد، بهخصوص وقتی که در چنین فضایی بهطور مستقیم با مولفان و نویسندگان و شاعران در برنامههای رونمایی یا نقد و بررسی کتاب روبهرو شوند و گفتوگو کنند. این کنشها بهطور ناخودآگاه آنها را وارد دنیای مکتوبات و غور کردن در اندیشه و تفکرات پدیدآورندگان آثار مکتوب میکند.
در این میان، آنها گاه در این آثار با مسائلی مواجه میشوند که شاید تنها به آن اشاره جزئی شده و باید برای رسیدن به رژفنای آن به آثار دیگری مراجعه کنند، همین امر، موجب میشود که زیست- جهان فرد به کتاب گره بخورد و به یک کتابخوان حرفهای تبدیل شود. بدیهی است این تنها یکی از کارکردهای کافهها کتابها است که در اوایل فقط مورد استقبال طبقه روشنفکر جامعه قرار میگرفت اما الان هر سلیقه و هر طیف فکری را به خود فرامیخواند و متناسب با هر ذائقه و سلیقهای محتواسازی میکند.
حال باید این سوال را پرسید که چگونه شد که کافهکتابهایی که پیش از این در شهر بوشهر بودند مثل کافهکتاب «آوان» و کافه کتاب «پاتیزه» بوشهر تغییر کاربری داده و صرفا به عنوان کافه یا کتابفروشی به حیات خود ادامه دادند. این در حالی است که این کافهها در دوره فعالیت خود برنامههای متنوعی را با حضور نویسندگان برجسته بومی و ملی برگزار میکردند و پاتوقی دنج برای دورهمیهای ادبی در شهر بهشمار میرفتند. آیا کرونا در حذف این کافهکتابها نقش داشت یا رنگ باختن برنامههای کتابمحور موجب به قهقرا رفتن این کافهکتابها شد؟!
طبیعتا هر عاملی میتواند در تعطیلی این کافهکتابها نقش داشته باشد ولی راهاندازی و بازآفرینی این کافهها با توجه به بیتوجهی و همکاری کمجان شهرداری و شورای اسلامی شهر با دستگاههای فرهنگی در توسعه فرهنگ کتاب و فرهنگ مکتوب و کمبودهای فضای فرهنگی شهر، امری ضروری است.
بیشک نسل امروز برای داشتن زیستی با کیفیت و فرهنگمند در این شهر که یکی از دورازههای اصلی فرهنگی کشور در جنوب از گذشته تا امروز بوده و هست، نیاز به وجود فضاهای فرهنگی مدرن و شکیل دارند تا به جای پناه بردن به ماهیتهای هزینهبر خالی از فایده برخی از مکانها، در کافهکتابها از کتابهای تازه خوانده شدۀ خود برای دوستانشان بگویند یا پیرامون موضوعات جامعه و اتفاقات و رویدادی روز با مطالعه و بر اساس مستندات، هوشمندانه به گفتوگو بنشینند.
بیشک کافهکتابها امروز همانقدر که در پرکردن اوقات فراغت و ایجاد بستر مناسب برای گفتوگو برای نسل امروز و خانوادهها نقش مانایی را ایفا میکنند، میتوانند به بستری برای اندیشهسازی و هویتمندی بیش از پیش نسل امروزی تبدیل شوند. این پاتوقها میتوانند به مکانهایی برای نمایش باورمندی، اعتقادات، فرهنگ و زیستبوم مخاطبان خود درآیند تا هویت، اندیشه و ساختار فرهنگی اصیل این سرزمین و اقلیم بر مجرای کتاب و گفتوگو و تبادل همسطح اطلاعات استوار بماند.
امید میرود که دوباره چراغ کافهکتاب در شهر تاریخی بوشهر که بهدلیل پرورش نویسندگان و ادیبان و عالمان متفکر و صاحباندیشه بهعنوان پایتخت فرهنگی خلیج فارس شناخته میشود، دگرباره روشن شود. البته در برخی از مناسبتها در کافههای فعلی نشستها و برنامههایی با محوریت کتاب برگزار میشود اما اینکه صرفا امروز کافهای با عنوان و ماهیت کافهکتاب در این شهر فعالیت کند، نداریم.
نظر شما