مجید صفاتاج، مولف مجموعه هشت جلدی «دانشنامه فلسطین» در یادداشتی نوشت: قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسانها و بیانکننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است و هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد.
﷽
به مناسبت روز قلم؛ برای اصحاب و اعضای انجمن قلم
انجمن قلم ایران، بر اساس انتخاب و رسالتی شکل گرفته؛ که اعضای آن در اصل هدف داشتهاند.
الف- اهمیت و قداست قلم
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ
نون، سوگند به قلم و آنچه مىنویسند. (سوره مبارکه قلم آیه۱)
سوگند خداوند به قلم، گویاترین شاهد بر قداست آن است و جایی که خداوند، به آفریدهای از آفریدههای خود قسم یاد میکند؛ بشر در چه جایگاهی میتواند از ارج و منزلت آن سخن براند. كسى به قلم و نوشته سوگند ياد مىكند كه در تمام عمرش يك سطر ننوشت:
«وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ» (عنکبوت، ۴۸)
«و تو قبل از (نزول) اين (قرآن) هيچ كتابى نمىخواندى و با دست خود آن (قرآن) را نمىنويسى، مبادا آنان كه درصدد ابطال (سخنان) تو هستند، شك و ترديد كنند.»
به قول حافظ:
نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئلهآموزِ صد مُدَرِّس شد
به بویِ او دلِ بیمارِ عاشقان چو صبا
فدایِ عارضِ نسرین و چشمِ نرگس شد
قلم، تجربه گذشته را، هم به آحاد جامعه و هم به نسلهای آینده، منتقل مىكند و فرهنگ را رشد مىدهد. افراد را با قلم، مىتوان خواب، يا بيدار كرد؛ ملّتى را مىتوان با قلم، عزيز، يا ذليل كرد؛ قلم، يك فريادِ ساكت و خاموش است. قلم، سند رسمى است. قلم، گزارشگر تاريخ است. به همین لحاظ، سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. در واقع تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است.
قلمها و نوشتهها، حافظ علومند. پيامبر اکرم (ص) میفرمایند:
«قَيِّدُوا اَلْعِلْمَ بِالْكِتَابَةِ»
«علم را، با نوشتن در بند کشید.»
(أعلام الدین في صفات المؤمنین، جلد۱، صفحه۸۲، حدیث ۲۹۳۴۰۵)
قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسانها و بیانکننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است و هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. به همین لحاظ، قلم، در رشد و توسعه و تعالی یک جامعه، تاثیرگذاری قابل ملاحظهای دارد.
رابطه با قلم، رابطه با علم است. در ميان تمام صداها، صداى قلم دانشمندان و نویسندگان، کمتر از صداى پاى مجاهدان و صداى چرخ صنایع نیست و ملتى عزيز و مقتدر است كه علم و دانش و آگاهی آن پويا و مانا باشد. به تعبیر امیرالمومنین حضرت علی علیهالسلام: «العِلمُ سُلطانٌ مَن وَجدَهُ صالَ بِهِ وَ مَن لَم يَجِدهُ صيلَ عَلَيه»«دانش، سلطنت و قدرت است؛ هر كه آن را بيابد؛ با آن يورش برد و پیروز شود و هر كه آن را نیابد؛ بر او يورش برند و مغلوب گردد.» (شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۱۹)
ب- رسالت اصحاب قلم
نقش صاحبان قلم، در تبیین منطقی، مستدل، درست و دقیق اوضاع و احوالات و تاریخ و فرهنگ و تمدن یک کشور و حماسههای یک ملت، بسیار خطیر و با اهمیت است. بر همین اساس، ارزش قلم و یک دستنوشته و وجیزه، گاهی از ارزش خون شهیدان هم بالاتر است.
«مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء»
«مداد عالمان و اندیشمندان از خون شهیدان افضل و با ارزشتر است.»
طبق روایات اسلامی، در قیامت، ارزش کار عالمان و نویسندگان، سنگینتر از خون شهداء است؛ زیرا:
۱- عالمان و نویسندگان، با روح مردم، سر و کار دارند و میتوانند با یک قطره مُرکب، جامعهای را متحول کنند و مانع نفوذ دشمن شوند.
۲- این عالمان و نویسندگان هستند که پیام شهادت را، به جهانیان میرسانند و به شهید، ابدیت میبخشند.
۳- عالمان و نویسندگان، خون شهید را، تحلیل میکنند و عوامل و اهداف و پیام شهادت را، به مردم میرسانند.
۴- جهاد تبیین، در همه زمانها و مکانها وجود دارد؛ برخلاف جهاد جسمی و جنگ سخت، که در هر زمان و مکانی امکان ندارد.
مهمترین رسالت خطیر اصحاب قلم، آگاهیبخشی متعهدانه، روایتگری به موقع رویدادها و روشنگری درست حقایق روز جامعه است. در این راستا بیان درست تاریخ و فرهنگ یک ملت و مطالبات مردمی و انعکاس صحیح خدمات و تلاشهای صورت گرفته در کشور نیز، میتواند بر تعادلبخشی این مسیر اثرگذار باشد.
در ایران عزیز و سرافراز نیز، به برکت وجود اصحاب قلم و رسانههای متعهد و آگاه، میتوان شاهد «وفاق ملی» و «همدلی» و «بصیرت افزایی» در امور مختلف باشیم. حتی میتوان با استفاده بهینه از قلم، یک الگوی ملی و ارزشی را، در سطح کشور مطرح کرد و آن را رشد و گسترش داد.
ج- انجمن قلم ایران همانند جامعه نبوی، یک جمع منتخِب و منتخَب است.
در تاریخ اسلام میبینیم؛ جامعه منتخبی که در مدینه شکل گرفت؛ با یک معیار، یعنی انتخاب هدف و آرمان مشترک، به وجود آمد. در مدینهالنبی و یا جامعه نبوی، اعضای آن را، جنگلها، جمع نکرده بود؛ دریاها جمع نکرده بود؛ روابط اقتصادی جمع نکرده بود؛ قومیتها و قبیلهها، به هم پیوند نداده بود؛ بلکه پیوندهایی را گسسته بودند. آنها جامعهای منتخِب و منتخَب بودند؛ جامعهای که آنها را خصلت تولیدی جمع نکرده بود، ضرورتها جمع نکرده بود، عادتها یا دست تقدیر، در کنار هم ننشانده بود؛ که انتخابشان، آنها را هماهنگ کرده بود. بدین لحاظ، هم انتخابگر بودند و هم انتخاب شده.
انجمن قلم ایران که یکی از برکات انقلاب اسلامی و جریانی فکری و فرهنگی با گرایشی انقلابی، در برابر جریان سکولار و حتی الحادیِ «کانون نویسندگان ایران» است؛ همانند جامعه نبوی در مدینه النبی، یک جمع منتخِب و منتخَب است و انتخابش هم بر اساس «نیازهای شخصی» و بر اساس «منافع فردی» و یا بر اساس «غریزه و اُنس» و یا بر اساس «قومیّت و ملیّت»، نیست. این انجمن، بر اساس تقسیمبندیهای فوقالذکر شکل نگرفته و تحلیل نمیشود؛ بلکه بر اساس:
۱. انتخابی است که موسسان و اعضای منتخِب و منتخَب آن، در اصل هدف داشتهاند.
۲. نقشی است که قلم، در جامعه به عهده دارد؛ و آن نقش، از نقش زبان، شمشير و سلاح، ریال و دلار و درهم و دينار، شهرت و مقام منصب و فرزند بيشتر است.
۳. رسالتی است؛ که موسسان و اعضای منتخِب و منتخَب آن، به عهده گرفتهاند و آن «تبلیغ و ترویج معارف انسانی و انقلاب اسلامی» در قالب «آثار ادبی منثور و منظوم و مکتوب و پژوهشی و هنری انقلاب» و نیز «تربیت نسل انقلابی جوان» و «روشنگری افکار عمومی جامعه» و آمادهسازی فکری آن، برای ایجاد «تمدن نوین اسلامی» است.
د- آسیبشناسی انجمن قلم
تجربه تاریخی نشان داده؛ هر جمع منتخِب و منتخَبی، به تدریج گرفتار آسیبهای مختلف متاثر از عوامل درونی و بیرونی شده و شاهد ریزش خواهد بود؛ از تشکیل جامعهالنبی در مدینه منوره، تا انقلاب اسلامی ایران و از انقلاب تاکنون، این ریزش را، به دلیل دوری و جدایی برخی اعضای منتخِب و منتخَب، از اصل هدف و آرمان و اصول اولیه و یا مشغله و گرفتاری در حوزهها و امور دیگر، شاهد بودهایم.
جامعه نبوی، مادامی که بینش آرمانی و اولیه را داشت، هماهنگ پیش میرفت؛ اما به تدریج منافع فردی، روابط قبیلهای و گروهی، سستی و کم کاری، در همراهی با آرمان انقلابی، ضعف و عقب ماندگی در پیروی از رهبری انقلاب صدر اسلام حضرت محمد مصطفی(ص)، زیادهخواهی و سهمطلبی بیشتر از سفره انقلاب، عملیات روانی دشمنان و... موجب شد تا به تدریج برخی اعضای منتخب جامعهالنبی، غفلتاً و یا تعمداً، بینش اولیه آرمانخواهی را فراموش کنند و یا کنار گذارند.
در این شرایط، هر عضو جامعه اسلامی، ظاهراً با کل نظام حاکم بر آن ارتباط داشته؛ اما ارتباط او نسبت به آن نظام و نسبت به سیاست حاکم بر آن، به سه گونه شکل گرفت: یا در صراط مستقیم و هماهنگ با «نبی» و «ولی» جامعه بودند(متقین) یا مغضوب و سنگ راه (کافرین) یا ضالّ و گمشده(منافقین).
بنابراین، سه جریان، در جامعهالنبی به وجود آمد: مؤمن، کافر، منافق.
البته این سه تیپ هر کدام تقسیمبندیهایی دارند؛ مثلاً در تیپ کافر «مترف» و «طاغوت» و «ملأ» وجود دارند. همینطور «مؤمن: که به طورکلی تیپ» مصلح را تشکیل میدهد؛ مراتبی دارد. به جز جریان اول، دو جریان دیگر، نه تنها، مسیر آرمانی انقلاب صدر اسلام را، ادامه ندادند؛ بلکه به تدریج در مقابل آن ایستادند و سد راه آن شدند.
با شکلگیری این وضعیت جدید، به تدریج تضادها و تنشها و تصادمها و در نتیجه جنگها و درگیریها، به وجود آمد؛ بطوری که، هنوز هم شاهد آثار مخرب آن، در جوامع اسلامی هستیم.
انجمن قلم، یا جمع منتخِب و منتَخب اصحاب قلم نیز، بر اساس اهداف، آرمان و انگیزه مشخص و مقدسی تشکیل شده و اساسنامه آن نیز، نه تنها مورد پذیرش همه اعضای آن قرار گرفته، بلکه شرط لازم و اصلی پذیرش عضویت افراد و اصحاب قلم بوده و هست. این جمع، هر چند از روابط تولیدی و اقتصادی و اجتماعی، بی بهره نیست؛ اما این روابط، در چارچوب و همسو و در راستای اهداف اصلی و اولیه و رسالت آن و نقش قلم در تنویر افکار عمومی و روشنگری یک جامعه انسانی - انقلابی، دینی، اخلاقی، و... - تعریف و اجرا میشود. اهداف و رسالتی که از ابتدای تاسیس انجمن قلم تاکنون، هم در مواضع اعلامی و سخنان موسسان و مسئولان، و هم در اساسنامه آن، مشخص و نمایان بوده و هست. اما این نهاد فرهنگی و انقلابی نیز، همانند جامعه منتخِب و منتخَب نبوی، به دلایل مختلف، از بعضی آسیبها مصون نمانده است؛ به گونهای که برخی اعضای آن، حتی به بالاترین جایگاه در این نهاد فرهنگی انقلابی رسیدند؛ اما به مرور زمان، از اهداف و اصول و مبانی و آرمان اولیه انجمن و حتی اساسنامه مورد پذیرش خود، دور شدند و سرانجام آنها، جدایی از انجمن بود.
ه- شرط مانایی و تاثیرگذاری انجمن قلم ایران و اقتدار فرهنگی آن
انجمن قلم ایران، با توجه به اهداف و تعاریف و توضیحات فوقالذکر، میتواند به عنوان یک جریان فرهنگی مقتدر و نیرویی قدرتمند و تاثیرگذار در امور مختلف فرهنگی و هنری کشور، به ایفای نقش بپردازد. برای رسیدن به این جایگاه مطلوب و هدف آرمانی و نیز حفظ پایداری و مانایی، در جایگاه آرمانی و قانونی انجمن در ایران و بلکه خارج آن، فعالیت جهادگونهای را میطلبد. افزون بر آن، هدف آرمانی انجمن، زمانی قابل دسترسی خواهد شد که:
۱. نگاه جامع و ایمان کامل به قلم، و نقش و اهمیت و رسالت و جایگاه آن در روشنگری آحاد جامعه و اقتدار آن داشته باشد و از جزءنگری و نگاه گزینشی - که متاسفانه بعضاً در کشور از سوی برخی عناصر و مراکز خصوصی و رسمی کشور نسبت به آن شده و حتی القاء میشود - پرهیز کند.
۲. بر اصول، آرمانها و اهداف اولیه و انقلابی، همچنان پایدار مانده و از تجربه و حوادث و رویدادهای پس از شکلگیری جامعه نبوی، درس گرفته و از انحرافات و کجرویهایی که به دلایل مختلف در جامعه اسلامی و پس از آن به وجود آمد؛ تجربه آموزد و اجازه ندهد این جمع منتخِب و منتخَب نیز، به خاطر بیتوجهیها و حتی طمعورزیها و رویکردهای غیر انقلابی و غیر اخلاقی برخی اعضای آن و... به اعوجاجات و انحرافات و... دچار شود.
۳. انجمن قلم ایران، ارتباطات کاری و حرفهای خود را، به صورت سازمانیافته، در عالیترین سطح ممکن، با نهادها و مراکز فرهنگی و هنری کشور ارتقاء دهد و استمرار بخشد.
۴. تغدیه فکری و تقویت همه جانبه اعضای فعال انجمن قلم، به هر نحو ممکن و قانونی. تغذیه و تقویت فکری، به هر صورت ممکن و قانونی، به تقویت و استحکام بخشی جایگاه انجمن در حوزه مختلف فکری، فرهنگی، هنری و حتی سیاسی، در سطح ملی و حتی فراملی، کمک خواهد کرد و موجب اقتدار و تاثیرگذاری انجمن در رویدادهای فرهنگ هنری و... در سطح کشور و حتی خارج از کشور خواهد شد.
۵. آموزش و توانمندسازی نوقلمان و اعضای جوان و تازه پیوسته به انجمن. با برگزاری کارگاههای آموزشی برای آنان، در سطح کشور و مشارکتدهی آنها، در سطوح مختلف مراکز فرهنگی و هنری رسمی و غیررسمی و خصوصی در تهران و شهرستانها.
۶. در کنار رویشهای انجمن و جذب اعضای جدید، شایسته است، عناصر غیر همسو با اهداف و آرمانها و به ویژه اساسنامه انجمن و بعضاً همسو با جریانهای معاند و ضد انقلابی تعدیل شوند. به تعبیر دقیقتر، شرط مانایی و پویایی و تاثیرگذاری انجمن قلم ایران و اقتدار فرهنگی آن، در کنار رویشها، اصلاح و در آخر نیز، جدایی یا جداسازی عناصر و اعضای غیر متجانس و بیالتزام به مبانی انقلاب اسلامی و اساسنامه انجمن قلم ایران است. کمااینکه در مقاطع مختلف، نیز شاهد این ریزشها بودهایم و این ریزشها را باید به فال نیک گرفت.
لب از تَرَشُّحِ مِی پاک کن برایِ خدا
که خاطرم به هزاران گُنَه مُوَسوِس شد
در پایان برای همه تلاشگران عرصه جهاد تبیین، به ویژه اصحاب قلم و اعضای محترم انجمن قلم ایران، سلامتی توام با عزت و سربلندی مسئلت مینمایم.
و منالله التوفیق و علیهالتکلان
اللهمَّعَجّللِوَلیکَِالفَرَج
نظر شما