یکشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۸
همه دشمنان انقلاب در کنار یکدیگر

می‌خواستند جمهوری اسلامی را ساقط و نظام سلطنتی را احیا کنند، اما در اجرای نقشه‌ای که کشیده بودند ناکام ماندند. کودتایی که طراحی کرده بودند به نتیجه دلخواه‌شان نرسید و انقلاب از تنگه دیگری عبور کرد.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، هدف از کودتای نقاب، سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی و برقراری نوعی دیکتاتوری نظامی به هدف احیای نظام سلطنتی بود. فکر اجرای چنین عملیاتی را به دو نفر از نظامیان دوره پهلوی منسوب می‌کنند. یکی از آن‌ها سرهنگ ژاندارمری، محمدباقر بنی‌عامری بود و دیگری سرهنگ اطلاعات ارتش، عطاالله احمدی. به روایت کتاب «کودتای ایرانی» نوشته مارک گازیوروسکی این دو نفر بعد از صحبت و مشورت باهم «به این نتیجه رسیدند که برای پیشبرد تلاش‌های‌شان بیفتند پی کسب حمایت شاه. در نتیجه، احمد مخفیانه از ایران خارج شد و به اروپا رفت. امیدوار بود بتواند آن‌جا با شاه تماس و ارتباط بگیرد. هم‌زمان بنی‌عامری، برای انجام کودتا، بی‌سروصدا به سراغ چندتایی سرباز وظیفه و افسر بازنشسته دیگر رفت و تا اواخر تابستان ۱۳۵۸دیگر گروهی شش تا هشت نفره تشکیل داده بود.»
 
اما موفق به ایجاد ارتباط با شاه فراری نشدند. به جای شاه سابق، با آخرین نخست‌وزیر دوره پهلوی، شاپور بختیار ارتباط گرفتند و «بنی‌عامری و بختیار توافق کردند همکاری کنند. قرار شد بنی‌عامری طراحی و سازماندهی عملیات را بکند و بختیار تأمین مالی آن را به عهده بگیرد، اسمش را پای عملیات بگذارد، و ارتباطات لازم با دولت‌های خارجی را حفظ کند.» به مرور شمار بیشتری را در داخل و خارج کشو با خودشان همراه کردند و شبکه کودتا را توسعه دادند. ابتدا از عنوان «نوپا» (نظامیان وطن‌پرست ایران) استفاده می‌کردند، اما بعد از ادغام چند تشکیلات ضد جمهوری اسلامی با یکدیگر، اسم «نقاب» (نجات قیام ایران بزرگ) را برگزیدند و همه فعالیت‌های خودشان را زیر این نام سازماندهی کردند. حمایت چند دولت خارجی، و بیشتر از همه رژیم بعث عراق را کسب کردند و همه آنچه را که برای اجرای نقشه خودشان نیاز داشتند فراهم آوردند.
 
برنامه‌ریزی‌ها و نقشه‌ها، کودتا و دست‌های درگیر در آن
نقشه کلی آنان این بود که چند ناآرامی، به‌ویژه در مناطق عشایری به راه بیندازند و گوشه و کنار کشور را به آشوب بکشانند و سپس شب هجدهم تیر ماه (سال ۱۳۵۹) پایگاه هوایی شهید محمد نوژه [۱] در همدان را اشغال کنند. «بعد خلبان‌ها مهار جنگنده‌های بمب‌افکن اف۴ و اف۵ موجود در نوژه را به دست می‌گرفتند و سحرگاه به مجموعه‌ای از اهداف حمله می‌کردند، از جمله‌شان خانه آیت‌الله خمینی در تهران، مدرسه فیضیه در قم، مقر اصلی دادگاه انقلاب، دفتر نخست‌وزیر، واحد اطلاعات سپاه پاسداران، دو پایگاه دیگر سپاه پاسداران در تهران، چند پایگاه کمیته‌ها در تهران، و باندهای فرودگاه‌های نیروی هوایی در تهران و چند شهر دیگر. خانه آیت‌الله خمینی، مدرسه فیضیه، و مقر اصلی دادگاه انقلاب هدف قرار می‌گرفتند تا اصلی‌ترین نمادهای نظام اسلامی نابود شوند و حامیان حکومت روحیه ببازند.»
 
حتی برنامه‌ریزی کرده بودند که بعد از بمباران تهران، عده‌ای را به حمایت از خودشان به خیابان‌ها بیاورند و سپس مراکز رادیو و تلویزیون را بگیرند و بیانیه‌های برقراری حکومت نظامی را اعلام کنند. اما بخشی از نقشه کودتا لو رفت و بخش دیگری از آن درست اجرا نشد. شماری از کسانی که در ماجرا دست داشتند دستگیر شدند و دربازجویی‌ها به نام همکارانی که می‌شناختند اعتراف کردند. البته بسیاری دیگر از عاملان کودتا گریختند و شماری از آنان هرگز حتی شناسایی هم نشدند. «هیچ‌کدام از رهبران غیرنظامی نقاب هم دستگیر نشدند. بعضی از خلبان‌ها و چتربازها و تعدادی از کسانی که در اهواز در نقشه دخیل بودند، جان به در بردند. ساختار سلولی تفکیک‌شده نقاب، هویت بسیاری از نقش‌آفرینان ماجرا را حفظ کرد و به دیگرانی امکان داد پیش از اینکه بتوانند دستگیرشان کنند، بروند به خفا.»
 
 
گازیوروسکی می‌نویسد بیشتر از همه رژیم بعث عراق از این ماجرا سود برد. «دستگیری‌ها، اعدام‌ها، و تصفیه‌های متعاقبش توان و روحیه نیروهای مسلح ایران، در آستانه حمله شهریور ماه ۱۳۵۹ عراق را تحلیل برد. به‌علاوه، حدود سی خلبان هواپیماهای جنگنده و چندصد افسر کادری و غیرکادری لشکر زرهی اهواز جزء دستگیرشدگان بودند. نیروی هوایی ایران و لشکر اهواز برای دفاع از ایران در برابر حمله عراق حیاتی بودند، اما در چند هفته نخست نبرد تقریباً هیچ نقشی نداشتند [۲] و همین به عراق امکان داد بتواند بسیار در خاک ایران پیش‌روی کند. اگر دستگیری‌ها، اعدام‌ها، و تصفیه‌های متعاقب نوژه نبود، ایران قطعاً می‌توانست زودتر و موثرتر جلو حمله عراق را بگیرد. به این ترتیب می‌توان گفت ماجرای نوژه تأثیری عمده و جدی بر جریان جنگ ایران و عراق گذاشت.»
 
به نظر گازیوروسکی، نکته اینجاست که حتی اگر کودتا به موفقیت منتهی می‌شد، باز در نقشه عراق برای حمله به ایران تفاوتی ایجاد نمی‌کرد. چه آنکه «هر جور بی‌ثباتی و هرج و مرجی که ماجرای نوژه در پی می‌آورد احتمال حمله عراق را بیشتر می‌کرد. چه طرح نوژه نهایتاً شکست می‌خورد و چه پیروز می‌شد. بنابراین عراق کمابیش از هر حاصلی که ماجرای نوژه می‌داد، سود می‌برد.»
 
نیز ناگفته نمان که در میان کارهای پژوهشی درباره کودتای نقاب، دو عنوان قابل اعتنا به چشم می‌خورد که هر دو از تولیدات مرکز انقلاب اسلامی هستند. کتاب نخست «قدر مطلق یک توطئه» کاری از شاداب عسگری و اسماعیل قمریان معمره است که عنوان فرعی «کودتای نقاب به روایت اسناد» روی جلد آن دیده می‌شود. این کتاب اسناد و شواهد مرتبط با این ماجرا و نیز صحبت‌ها و اعترافات شماری از دستگیرشدگان را مرور می‌کند و می‌کوشد که نقش هرکدام از طراحان و مجریان اصلی عملیات را تعیین کند. کتاب دوم «دست خدا بر نقاب» نام داد و مانند کتاب قبلی، به مجموعه‌ای از مستندات مربوط به کودتا متکی است. این کتاب کاری از مجید نجف‌پور است و او می‌کوشد ضمن بررسی این مستندان و تحلیل همه روایت‌های موجود، ساختار و گستردگی شبکه کودتا را معلوم سازد و بر علل و انگیزه‌های دست‌اندرکاران عملیات تأمل کند.
 
*
[۱] به همین دلیل هم هست که گاهی از این کودتا، به کودتای نوژه یاد می‌شود.
[۲] کلیت حرف گازیوروسکی نادرست نیست، اما اجرای موفق عملیات کمان ۹۹ در نخستین روز از مهر ماه ۱۳۵۹نشان می‌دهد که نمی‌شود گفت نیروی هوایی ایران در شروع جنگ هیچ نقشی نداشته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها