در «وصیتنامه شهدای مدافعان حرم» میخوانید؛
هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم حق بیشتری نسبت به انقلاب دارید
هر برگ زرینی از وصایای شهدا، تاریخ تحول فکری انقلاب اسلامی را در عرصه رویارویی نهایی جبهه حق علیه باطل بیان میکند و بسان قطبنمایی است که سمت و سوی جریان تمدنساز اسلامی را نشانمان میدهد. آنچه در ادامه میخوانید، وصایای دلسوزانه شهدای مدافعان حرم نسبت به فضای غبارآلود زمانه و گرفتاریهای آن است.
بسمه تعالی
به نام خداوند شهدا
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و روح پرفتوح امام(ره) و با درود بر امام حامنهای
خدمت همسر عزیز و شیرزن خودم سلام، میدانم از روزی که با من پیوند ازدواج بستی جز زحمت و تلاش بیوقفه برای شما هیچ نداشتهام. خوب می دانم که قصور زیادی دارم، آن طور که شما بودید، من نبودم. اگر همیشه با شجاعت و افتخار آماده هر گونه ماموریت بودهام تنها به همت شما و مسئولیتپذیری شما بوده است. اگر عمری باقی بود و از خداوند می خواهم توفیق جبران محبتهای شما را به بنده عطا فرماید و اگر خدا خواست و شهادت نصیب بنده حقیر شد، طلب حلالیت دارم.
بعد از بنده هرگز از خط ولایت خارج نشوید. بسیار مواظب باشید که فتنهگران گاه به نام ولایت در پی خواهند بود تا شما را در مقابل ولایت قرار دهند. هرگز فکر نکنید که نسبت به سایر مردم حق بیشتری نسبت به انقلاب دارید، هرچه بوده، وظیفه بوده است. به فرزندانم بگو که من عاشق سیدعلی بودم. بگو که اگر شادی روح بابا را میطلبید، سرباز ولایت سیدعلی باشید و در شناخت ولی بعد از ایشان نیز بسیار دقت نمایید. صحبتهای حضرت آقا را خوب گوش بشنوید و به جان دل بگیرید که چراغ هدایت شما خواهد بود.
اما فرزندانم، میثم و یاسر جان، دعا میکنم که شهید راه ولایت باشید. در طلب علم کوشا باشید. تا میتوانید به دنبال علم باشید اما مواظب باشید که بدون بصیرت هرگز علمتان راه به جایی نخواهد برد. مواظب عملیات روانی دشمن باشید. شما هیچ حقی بر گردن ملت ندارید. مگر وظیفه خدمت به مردم، همیشه از خود سوال کنید که برای کشور و مردم خود چه کردهاید؟
میثم، جان بابا و یاسر، بار و باور هم باشید. هر کجا که باشید میتوانید سرباز ولایت باشید و در هر شغلی که باشید و دوست داشته باشید. با ولایتبودن با دوستی دنیا در یک جا نمیگنجد، پس اگر مال دنیا هم داشتید نگذارید محبت مال دنیا شما را از ولایت جدا کند. تا میتوانید به مردم خدمت کنید، هرگز در مسائل اجتماع خود بیتفاوت نباشید.
آخرین وصیت بنده به شما این است که احترام مادر خود را داشته باشید که حق بسیار بر گردن بنده و شما دارند. ایشان را روی تخم چشم خود جای دهید که هرچه کنید کم است.
فاطمه جان، عزیزم
اگر شهید شدم جسم مرا در قبرستان جدید به خاک بسپار و هزینه احداث مردهشور خانه را خودت بپرداز، شاید مایه تسکین حقیر باشد. اگر امکان داشت از میرزا مختار نقوی در نماز دعوت کنید و اگر نشد روحانی محل نماز بر بنده بخواند. از مادرم سکینه (خالهام)، حاجی و پدرم حلالیت بخواهید و سلام مرا به همه آنها برسانید. از تمام برادران و خواهرانم و هر کس که با بنده ارتباط داشته، حلالیت بخواهید. اگر به کسی قرض داشتم بپردازید و اگر طلبی از کسی داشتم در طلب یا بخشش آن مختارید.
فرم سه« الارث کارگزینی را در این لحظات آخر باطل مینمایم و از شما میخواهم که طبق شرع نسبت به آن اقدام نمایید. اگر مفقودالاثر شدم هرگز بهخاطر جسم گناهکار خاطر حضرت آقا را پریشان نکنید که خاطر حضرت آقا از همه چیز برایم عزیزتر است.
اما حرف آخرم با همسر عزیزم، فاطمه جان من که همسر خوبی نبودم، اگر دوستم داری بعد از من تشکیل زندگی داده و خود را خانهنشین نکن. میتوانی با تشکیل زندگی جدید هم روح حقیر را شاد نموده و هم شما در آرامش باشید. در خاتمه از تمام دوستان حلالیت میطلبم.
خداوند بر عمر با عزت امام خامنهای بیفزاید.
نظر شما