سه‌شنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۳
نوایی‌لواسانی: در ادبیات علمی‌تخیلی بن‌بستی وجود ندارد/ رضایی‌کلورزی: ادبیات علمی‌تخیلی باعث پیشرفت کشور می‌شود

حمید نوایی‌لواسانی در میزگرد «آیندۀ آینده؛ بررسی چشم‌انداز ژانر علمی‌تخیلی در ایران» گفت: تخیل برای جامعه به‌شدت نیاز است و در ادبیات، بیشترین تخیلی را که معطوف به ساخت‌وساز و تغییر زندگی شود در ژانر فانتزی و فرزند خلف آن، ادبیات علمی‌تخیلی می‌بینیم. مصطفی رضایی‌کلورزی نیز گفت: جذابیت ادبیات علمی‌تخیلی، تصویرسازی آینده است.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): اردیبهشت‌ماه امسال بود که شعار سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران شد «آینده خواندنی است». به این بهانه و به دلیل ضرورت این مسئله، سوژه «آینده» را انتخاب کردیم و پرونده «آیندۀ آینده؛ بررسی چشم‌انداز ژانر علمی‌تخیلی در ایران» را پیش بردیم. در این پرونده با نویسندگان ادبیات علمی‌تخیلی و فعالان حوزه کتاب کودک و نوجوان گفت‌وگو کردیم و نظر آنها را درباره آینده ژانر علمی‌تخیلی نوجوان در کشورمان پرسیدیم. با توجه به نظراتی که دریافت و منتشر شد، درصدد آن برآمدیم که بیشتر و بیشتر این موضوع و گونه ادبی جذاب و درخور توجه را بررسی کنیم.

میزگرد «آیندۀ آینده؛ بررسی چشم‌انداز ژانر علمی‌تخیلی در ایران» ۱۸ تیرماه، همزمان با روز ملی ادبیات کودک و نوجوان با حضور حمید نوایی‌لواسانی و مصطفی رضایی‌کلورزی، نویسندگان ادبیات علمی‌تخیلی در اتاق گفت‌وگوی ایبنا برگزار شد. متن صحبت‌های مطرح شده در این میزگرد را در ادامه می‌خوانید:
 
- امروز روز ملی ادبیات کودک و نوجوان است؛ ادبیات کودک و نوجوان امروزمان در چه نقطه‌ای است؟
حمید نوایی‌لواسانی: در ابتدا روز ادبیات کودک و نوجوان را تبریک می‌گویم؛ این روز نمادی است برای بررسی مطالبات ادبیات کودک و نوجوان که بفهمیم چه بر ادبیات کودک و نوجوان گذشته است. واقعیت این است که از نظر من رشد ادبیات کودک و نوجوان یک شاخصه دارد و آن هم رشد مطالعه و کتابخوانی است. اگر این شاخصه را از ادبیات کودک و نوجوان بگیریم، هیچ معیار ملموسی برای بررسی رشد ادبیات کودک و نوجوان نخواهیم داشت. باید ببینیم وضعیت کتاب و کتابخوانی در چه حال‌وهوایی قرار گرفته است.

پژوهشکده‌ای به نام «پژوهشکده تعلیم و تربیت» در آموزش و پرورش تأسیس شد. این پژوهشکده از سال ۱۳۷۰ عضو یک مؤسسه بین‌المللی شد و یکی از کارهای آنها این بود که سواد بچه‌ها را چهار یا پنج سال یک‌بار بررسی می‌کردند. ایران هم از سال ۱۳۷۰ عضو این مؤسسه شد تا سواد بچه‌ها را بررسی کند؛ چون امر بسیار مهمی است. بچه‌ها اگر نتوانند کتاب را خوب بخوانند، با کتاب ارتباط برقرار نمی‌کنند، تفکرشان رشد پیدا نمی‌کند و قاعدتا کتابخوان هم نمی‌شوند و به راحتی کتاب را کنار می‌گذارند. این نشان می‌دهد که در دنیا سوادِ خواندن، شاخص بسیار مهمی بوده است.

طی چندین دوره که آزمون سواد خواندن به صورت بین‌المللی برگزار شده است، حدود ۷۰ کشور شرکت می‌کردند: از جمله ایران. در ایران، عبدالعظیم کریمی مدیریت این بخش را برعهده دارد. طبق آخرین آماری که سال گذشته و بعد از آزمون سواد خواندن اعلام شد، ایران در رده آخر بود. این آزمون به این صورت بود که به بچه‌ها داستان‌های کوتاه می‌دادند و از آنها می‌خواستند این داستان‌ها را بخوانند و در زمان کوتاه به پرسش‌هایشان در حوزه چهار لایه خواندن، پاسخ می‌دادند. لایه اول روخوانی داستان بود، لایه دوم این بود که گزاره‌های خبری را به هم وصل کنند و موضوع داستان را کشف کنند، لایه سوم هم این بود که دانش‌آموزی که مورد آزمون قرار گرفته بود باید می‌توانست درون‌مایه داستان را تشخیص دهد؛ زیرا ما تنها کتاب را برای کتاب نمی‌خوانیم بلکه می‌خواهیم با اندیشه‌هایمان ادغام شود و درباره آن کتاب نظر دهیم. بررسی این موضوع به لایه چهارم سواد خواندن مربوط می‌شد.

در تمام این آزمون‌ها بچه‌های ما از لایه اول و دوم فراتر نمی‌رفتند؛ دقیقا بازتاب همان شکلی که در هنگام درس‌خواندن‌شان در مدرسه اتفاق می‌افتد. سیستم تدریس در مدارس ما به این صورت است که کتاب را بخوان، حفظ کن و درباره آن اطلاعاتی که ذخیره کردی حرف بزن و نمره ۲۰ را بگیر. متأسفانه طی این سال‌ها هم هنوز تغییری نکرده و در همان دو لایه سواد خواندن مانده‌ایم. این آزمون برای پایه اول تا پنجم ابتدایی است؛ یعنی کسانی که در مرحله پایه کتابخوانی هستند. درواقع دانش‌آموزی که در پنج سال اول نتواند با کتاب، ارتباط خوبی برقرار کند، خواننده خوبی نخواهد بود؛ خواننده به معنای تغییر رفتار اجتماعی و تفکر در مواجهه با دنیای پیرامون. ما طبق تعریف می‌گوییم، کارکرد ادبیات، رشد تفکر خواننده است.
زمانی‌که این اتفاق در سطح کتابخوانی رخ نمی‌دهد، قرار است در آمارهایی که می‌دهند چه اتفاقی بیفتد؟ متأسفانه آمار نشر کتاب هم از ۵۰۰ یا هزار نسخه، تجاوز نمی‌کند. به عبارتی پس همه چیز دارد از این حکایت می‌کند که در سطح اعضای کودک و نوجوان کتابخوان نیستیم و موفق هم نبوده‌ایم. البته عوامل زیادی هم در این امر مؤثر هستند مانند: گرانی کتاب، خانواده‌ها، نبود داستان‌های جذاب، آموزش و پرورش و... . ولی واقعیت این است که در اینجا یک عامل درونی هم وجود دارد و آن هم این است که بچه‌ها با کتاب ارتباط عمیقی برقرار نمی‌کنند، از لایه دوم سواد خواندن عمیق‌تر نمی‌شوند، کتاب‌ها را نمی‌فهمند و نمی‌توانند اظهارنظر کنند و درون‌مایه‌ها را خوب درک نمی‌کنند؛ بنابراین کتابخوانی خیلی جدی پیش نخواهد رفت.

از همه مهم‌تر این است که خداوند به ما نعمتی مانند مغز داده است و اگر آن را آزاد بگذاریم، می‌خواهد جهان پیرامون را بشناسد و اصلا خداوند این نعمت را برای «شناخت» داده است. به‌طور طبیعی مغز انسان می‌خواهد دنیا را بشناسد. شناخت دنیای پیرامون‌مان به دو ویژگی «پرسش‌گری» و «کنجکاوی» نیاز دارد. پس ما باید بنای ادبیات را این‌گونه تعریف کنیم که بچه‌ها به ادبیاتی نیاز دارند که آنها را پرسش‌گر و کنجکاو کند. در نتیجه با چنین ادبیاتی ارتباط برقرار می‌کنند؛ چون به صورت کلی بچه‌ها ویژگی پرسش‌گری و کنجکاوی را دارند.
 
- به نظر می‌رسد پرسش‌گری و کنجکاوی کودکان و نوجوانان را می‌شود با ادبیات علمی‌تخیلی تقویت کرد. آیا به این دلیل ما به ژانر علمی‌تخیلی نیاز داریم؟
حمید نوایی‌لواسانی: وقتی در آزمون سواد خواندن، بچه‌ها به لایه سوم و چهارم نمی‌رسند یعنی آنها قدرت تخیل ندارند و این از ضعف نظام آموزش و پرورش است. قدرت تخیل بچه‌ها در کارکردهایی شکل می‌گیرد که در ارتباط با بیرون باید بگیرند؛ همین موضوع باعث می‌شود دو نیم‌کره مغزشان مهارت‌هایشان را افزایش دهند، تفکر استدلالی داشته باشند، تفکر خلاقانه داشته باشند و... . وقتی روحیه پرسش‌گری و کنجکاوی در کودک و نوجوان نباشد، در دنیای پیرامون و واقعی زندگی هم آسیب‌پذیر هستند؛ چون در دنیای مجازی نمی‌توانند تحلیل کنند که چه‌چیزی درست است و چه‌چیزی غلط و در دنیای واقعی نیز نمی‌توانند خیلی از مسائل را تشخیص بدهند و نمی‌توانند نه بگویند. این کارکردها ابزاری هستند که به ما کمک می‌کنند؛ وگرنه ما قدرت تخیل ضعیفی خواهیم داشت و در مقابل جهان پیرامون، منفعل خواهیم بود.

چرا ما می‌گوییم ادبیات ژانری و فانتزی، مادر تمام این زیرشاخه‌هاست؟ چون کارکرد آن تقویت قدرت تخیل است. به عنوان مثال فیلم The Wall که در قرن نوزدهم ساخته شد، اهمیت نظام آموزش و پرورش را در تربیت سواد خواندن بچه‌ها نشان داد و بعد از این فیلم بود که در کشورهای غربی، سواد خواندن تغییر کرد و جدی شد. ما داریم با بچه‌ها چه می‌کنیم؟ داریم آنها را تبدیل به یک‌سری آدم شبیه به هم و ربات‌گونه می‌کنیم. این ربات‌ها انگار احساس ندارند و آن بُعد انسانی و پنهانی وجودشان که مبنای خلقت‌شان است، هیچ نمودی در اجتماع ندارد. در غرب، طبق آسیب‌شناسی‌هایی که صورت گرفت به این سمت رفتند که به نیمکره راست مغز توجه کنند؛ چرا که نیمکره راست مغز مبنای تفکر و تخیل است. اگر این بخش رشد نکند، ما گرفتار می‌شویم.

حتی اگر کتابخوان هم نشویم، در زندگی‌مان دچار مشکل هستیم. کتابخوانی یک رفتار است و به ما می‌گوید حواس‌تان را پرورش دهید و برای شناخت دنیا یک‌سری منابع خوب هم هست و به سراغ آنها بروید؛ اما زندگی هم خود، یک کتاب بزرگ است. کافی است که فکر کنیم و حواس‌مان را پرورش دهیم و آن را قوی کنیم. کسی که می‌خواهد مداوم آگاهی کسب کند، قطعا کتابخوان هم می‌شود.
 
مصطفی رضایی‌کلورزی: به عقیده من به موضوع کتابخوانی بچه‌ها می‌توان از سه منظر نگاه کرد؛ اول اینکه تربیت بچه‌ها در درون خانواده‌هاست و توجه خانواده‌ها به یک‌سری مسائل از جمله کتابخوانی است؛ نکته بعدی نظام آموزش و پرورش است و آخرین مسئله، بحث خودِ ادبیات و کاری است که ما نویسندگان در حوزه تولید محتوا و محصول انجام می‌دهیم.

من متخصص تربیت درون خانواده‌ها و جایگاه کتاب در درون سبد مصرفی خانواده‌ها نیستم و درباره آن هم نظر نمی‌دهم؛ اما درباره نظام آموزش و پرورش، به عقیده من انتقادها و انتظارها از این نظام درست است؛ اما ما با چه آموزش و پرورشی مواجه هستیم؟ آیا وزارت آموزش و پرورش ما، به اندازه وزارت نفت بودجه دارد؟ دغدغه معلم‌های ما چیست؟ از طرفی اداره آموزش و پرورش محصور در بخش‌نامه‌های آموزشی است و از طرف دیگر اگر معلم کوچک‌ترین خلاقیتی انجام دهد، ممکن است از طرف اولیا بازخواست شود. معلم‌های ما کارهای خلاقانه زیادی بلد هستند و بیشتر مدارس برنامه مطالعه دارند؛ ولی این موضوع تلخ هم پیش می‌آید که خانواده‌ها این روند را نمی‌پسندند. همان‌طور که ما به عنوان نویسنده باید درباره بعضی از موضوعاتی که می‌نویسیم برای خیلی از افراد توضیح دهیم و خیلی‌ها را توجیه کنیم.
به‌تازگی کتاب «پژوهشی در ادبیات و اندیشه‌ی علمی‌تخیلی» نوشته محمد قصاع را خواندم. او در این کتاب می‌گوید ژانر علمی‌تخیلی آنقدر وسیع است که گاهی‌اوقات شما برای گفتن یک حرف، از این ژانر استفاده می‌کنید. فکر می‌کنم کتاب‌های من و نوع نگارش من در این دسته است. حال چرا به این موضوع اشاره کردم؟ چون آن چیزی که دغدغه و سوژه من است، بحث آینده است. آینده است که من را تحریک می‌کند تا بنویسم. این توجه به آینده باعث می‌شود تصمیم‌هایی بگیریم و در پس آن تصویرهایی در ذهن ما به وجود بیاید که به تدریج، این تصاویر در رشد نسل جدید و در ساخت آینده کشور تأثیرگذار باشد. اینجاست که به اهمیت ادبیات کودک و نوجوان می‌رسیم؛ یعنی اکنون اگر بخواهیم درباره زمان حال صحبت کنیم، درست نیست؛ چرا که نمی‌شود درباره مسائل فرهنگی‌ای که دیربازده هستند، امروز نظر و وعده داد.

مضمون ادبیات علمی‌تخیلی یا ادبیات گَمانه‌زن، درباره آینده و اتفاقات آینده است. یکی از عوامل جذابیت در ادبیات علمی‌تخیلی این است که کنجکاوی، گَمانه‌زنی، تعلیق و خلاقیت دارد و این احساس‌ها را در نوجوان‌ها ایجاد می‌کند و به آنها انتقال می‌دهد. دلیل بعدی جذابیت ادبیات علمی‌تخیلی، تصویرسازی آینده است؛ یعنی خواندن ادبیات علمی‌تخیلی باعث می‌شود حس کنجکاوی و پرسش‌گری کودک یا نوجوان بیشتر و همین موضوع باعث ایجاد جرقه در ذهن او شود. درنهایت در آینده همین جرقه در ذهن کودک شاید باعث ایجاد یک پیشرفت در کشور شود. به عنوان مثال در حال حاضر در ناسا دفتری وجود دارد که کتاب‌های علمی‌تخیلی دنیا را می‌خوانند و از آنها ایده می‌گیرند و در طراحی‌هایشان و در آینده این صنعت استفاده می‌کنند.
 
حمید نوایی‌لواسانی: نیاز همه جامعه به‌خصوص بچه‌ها به قدرت تخیل است. ما باید این را درنظر بگیریم که جامعه و مردمی که قدرت تخیل دارند، در تمام ابعاد زندگی موفق خواهند بود؛ چون یکی از ویژگی‌های انسانیت ما، قدرت تخیل است. اگر ما اعتقاد داشته باشیم که خلقت ما یک مبنا و معنایی دارد، آن‌چیزی که می‌تواند ما را در دنیا و آخرت موفق کند، قدرت تخیل است. آن‌چیزی که از ما باقی می‌ماند، تفکر است و بخشی از این تفکر، تخیل است. ما سه حوزه شناختی دینی، فلسفی و علمی داریم و آدم‌ها با توجه به ویژگی‌هایشان در این حوزه‌ها تلاش می‌کنند. هر چقدر این تخیل عمیق‌تر باشد، شناخت شما از دنیای پیرامون‌تان وسیع‌تر است؛ در نتیجه تقویت قدرت تخیل در تعلیم و تربیت همه ما مهم است؛ چرا که قدرت تخیل- از طریق هر کدام از آن سه روش- منجر به شناخت می‌شود.

بنابراین فارق از اینکه مبنای ادبیات علمی‌تخیلی، تخیل است، ما نیاز به رشد تخیل داریم. نظریه‌های ادبی در طول تاریخ ادبیات، زمینه‌های فکری، فلسفی و اجتماعی در غرب داشته است. بعد از جنگ جهانی دوم به‌خاطر وضعیت جامعه و پشت‌سر گذاشتن دو جنگ خانمان‌سوز، فیلسوفان و هنرمندان در این اندیشه بودند که آیا ادامه حیات برای بشر وجود دارد؟ در آن برهه تاریخی، هنرمندانی پیدا شدند که جرقه‌های ژانر فانتزی به ذهن‌شان خطور کرد و شروع به نوشتن کردند. پس فانتزی بر اساس فشارهای اجتماعی به عنوان یک ژانر بسیار تأثیرگذار در جامعه مطرح شد.

می‌توانیم از این صحبت‌ها به این نتیجه برسیم که هر اتفاقی نیاز به شرایط اجتماعی، سیاسی، تاریخی و فکری دارد. نکته بعدی این است که تخیل برای جامعه به‌شدت نیاز است. در ادبیات، بیشترین تخیلی را که معطوف به ساخت‌وساز و تغییر زندگی شود در ژانر فانتزی و فرزند خلف آن یعنی ادبیات علمی‌تخیلی می‌بینیم. اصولا ژانر فانتزی دنیای ذهنی ما را پرورش می‌دهد. از اینشتین پرسیدند: «علم مهم‌تر است یا تخیل؟» او پاسخ می‌دهد «تخیل»؛ چرا که اگر تخیل نداشته باشیم، نمی‌توانیم علم را پیش ببریم. خانواده‌ها می‌پرسند برای بچه‌هایمان چه‌کار کنیم که قدرت تخیل‌شان افزایش پیدا کند؟ به آنها می‌گوییم برای بچه‌ها قصه تعریف کنید؛ چون قصه‌ها و افسانه‌های کهن، مملو از تخیل هستند. بچه‌ها نیاز دارند که تخیل‌شان پرورش پیدا کند. چنین بچه‌هایی در طول زندگی و با توجه به سن‌شان، واقع‌گرا می‌شوند؛ اما تخیل سازنده به بچه‌ها در آینده کمک می‌کند که همیشه در بن‌بست‌ها به دنبال راه جدید باشند و همیشه این امید را داشته باشند که یک راهی وجود دارد؛ چون در دنیای تخیل محکوم به هیچ‌چیزی نیستیم و همیشه می‌گوییم که یک راهی وجود دارد و ممکن است مسیر جدیدی ایجاد شود. این قدرت تخیل است.
 
مصطفی رضایی‌کلورزی: تخیل به این معنی نیست که مخاطب متنی را می‌خواند و در ذهنش تصویرسازی می‌کند؛ بلکه قدرت تخیل خیلی وسیع‌تر است. کسی که ادبیات علمی‌تخیلی می‌خواند، می‌تواند خلاقیت داشته باشد و در بن‌بست‌ها راه‌حل پیدا کند. به عنوان مثال در فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» یک صحنه‌ای است که ابرهای قرمز با فرم خاصی در آسمان جمع می‌شوند. در آن زمان هنوز جلوه‌های ویژه به این معنا نبود که بتوانند با یک نرم‌افزار، صحنه را درست کنند؛ بنابراین فیلم‌سازان این فیلم با استفاده از تخیل‌شان و با یک پودر رنگی و قرار دادن دوربین در زیر آکواریوم، این صحنه را شبیه‌سازی کردند. قدرت تخیل می‌تواند در خیلی از مسائل زندگی راه‌حل تولید کند؛ در زمانی که بگویند دیگر آن مسئله راه‌حلی ندارد.
- تخیل برای بیشتر افراد به معنای تصور کردن چیزهای ماورائی است؛ در صورتی‌که انگار تخیل همان بیشتر فکر کردن است یا به معنایی دیگر خلاقیت.
حمید نوایی‌لواسانی: همه این‌ها می‌شود؛ چون تخیل با تفکر آمیخته است و وسیع شده. نکته مهم این است که تخیل، درمانده نمی‌شود و اجازه می‌دهد به هر راهی فکر کنید و ناامید نشوید. کافی است نیم‌کره چپ شما که استدلالی عمل می‌کند خوب رشد کند؛ در این صورت از آنها گزینش می‌کند، تخیل سازنده را ایجاد می‌کند و به سمت حل مسئله می‌رود. تخیل ابعاد گسترده‌ای دارد و بخشی از آن برای تغییر زندگی است که چطور اختراعات و ابداعات را انجام دهید.

می‌خواهم به این مسئله پُل بزنم که جامعه‌ای که اهل پرسش‌گری نیست، اهل کنجکاوی نیست و میل به تغییر زندگی ندارد تخیل هم ندارد؛ چون تخیل به ما می‌گوید زندگی تغییرپذیر است و اگر موانع دارد، خودمان آنها را ساخته‌ایم. جامعه‌ای که به سمت تغییر زندگی می‌رود ادبیات فانتزی و علمی‌تخیلی را دوست دارد؛ چون می‌داند به او کمک می‌کند. بنابراین دائما به سراغ ادبیات کلاسیک فانتزی و علمی‌تخیلی می‌رود و می‌خواهد ببیند که آرتور سی‌کلارک یا آسیموف چه می‌گویند.

سال‌ها بود بعضی از افرادی که در زمینه داستان‌های واقع‌گرا کار می‌کردند، به‌شدت با فانتزی مخالف بودند و الان هم عده‌ای هستند که با فانتزی مخالف‌اند. استدلال‌شان این است که کودکان و نوجوانان هپروتی می‌شوند و نمی‌توانند با واقعیت زندگی کنار بیایند. سؤالی از آنها دارم: آیا این واقعیت زندگی را شما با تخیل‌تان نساخته‌اید؟ چه کسی گفته که ما به این واقعیت محکوم هستیم؟ نوع زندگی امروز و واقعیتی که در آن هست، نتیجه تخیل قرن هفدهم و هجدهم و بعدهای آن است. قدرت فهم و تخیل ما بوده که اکنون را ساخته است. بنابراین باید این را در نظر بگیریم که ما می‌توانیم واقعیتی را که ساخته‌ایم با دوباره تخیل‌کردن تغییر دهیم. ما نیاز داریم که این نوع تخیل را گسترش دهیم.

تخیل به فضاسازی نیاز دارد؛ یعنی زمانِ شما را می‌گیرد چون باید فرصت فکر کردن داشته باشید، نباید تحت فشار قرار بگیرید مثل مسخره‌شدن، باید فرصت آزمون و خطا داشته باشید و اجازه پرسش‌کردن نیز. ادبیات علمی‌تخیلی به فضا نیاز دارد تا بتواند روی افراد تأثیر بگذارد. گسترش علم روش‌مندی دارد و همین‌طور نمی‌توان به آن دست یافت. اگر روش‌مندی رعایت نشود و تفکر پژوهشی در ذهن من شکل نگیرد، اصولا نمی‌توانم با بیرون طوری برخورد کنم که به چیز جدیدی برسم.

اگر می‌خواهید فانتزی و علمی‌تخیلی را در مدارس گسترش دهید نباید فقط به کتاب‌ها اکتفا کنید؛ باید معلم هم فرصت داشته باشد، سیستم گفت‌وگوی جمعی را بلد باشد، ساختار مدرسه بچه‌ها را تحت‌فشار قرار ندهد و آنها را تشویق کند که پرسش‌گری کنند. به‌طور کل تمریناتی می‌خواهد و در جامعه نیز همین موارد صدق می‌کند. این‌ها لوازم رشد ادبیات فانتزی و علمی‌تخیلی در جامعه است.

مصطفی رضایی‌کلورزی: بحث اهمیت ادبیات علمی‌تخیلی خیلی وسیع است؛ زیرا خودش کلی زیرژانر دارد که هر یک به نوبه خود گسترده هستند مثل ادبیات سایبرپانک. این ادبیات با این همه خصوصیاتی که از مناظر مختلف مهم و تأثیرگذار هستند، در کشور ما جایگاه واقعی ندارد.

در چندسالی که من وارد بحث ادبیات علمی‌تخیلی شده‌ام، فهمیدم که این ژانر ادبی در کشور ما در کنج کوچک کم‌هیاهو و کم‌خبری قرار دارد. در این کنج کوچک فعالان این حوزه دارند خوب و جدی کار می‌کنند؛ چه سفارشی‌نویس‌ها و چه کسانی که می‌خواهند ادبیات علمی‌تخیلی غیرسفارشی بنویسند؛ اما بسیار مغفول است. یکی از دلایلی حال من در فضای ادبیات علمی‌تخیلی فعلی خوب است این است که همین فضای کوچک، پویاست و نویسندگان دارند خوب کار می‌کنند. با وجود تمام قدرت آینده‌سازی، پرورش تخیل و خلاقیتی که ادبیات علمی‌تخیلی دارد، به آن کم توجه می‌شود.

احساس من این است که فرهنگ اولویت جامعه نیست و صرفا برای ایجاد حس فرهنگی به سراغ نویسندگان می‌آیند. من آینده‌پژوهی می‌خوانم و باید بگویم که در آینده باید منتظر اتفاقات ضدفرهنگی باشیم. نمی‌توانم این‌ها را در کتاب بنویسم؛ چون فضای ادبیات علمی‌تخیلی امیدوارکننده است و نمی‌خواهم ناامیدانه حرف بزنم. به فرهنگ و دست‌اندرکاران فرهنگ خیلی کم توجه می‌شود؛ به این صورت که نویسندگان و داستان‌نویسان نمی‌توانند از طریق تولید آثار و انتشار کتاب‌هایشان زندگی را به راحتی بگذرانند.


ادامه دارد...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها