سه‌شنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۶
«باید عاشقی کرد» مشقت‌های پرستاری را توصیف می‌کند/ پرستاران انتظار درک شدن دارند

کرمانشاه- پریسا جاهد نویسنده کرمانشاهی کتاب «باید عاشقی کرد» گفت: در کتاب «باید عاشقی کرد» تلاش شده تا بیماران همه مشکلات را به پرستاران نسبت ندهند و در لابه‌لای این صفحات، عشقی مقدس برای خدمت به مردم و التیام درد آنان دیده می‌شود.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- لیلا سعدوندی: انتشارات سرانه اخیرا کتابی را روانه بازار نشر کرد که گرچه تیراژ آن زیاد نیست، اما توجه علاقمندان به حوزه جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی را به خود جلب کرده است.
 
این بدان علت است که نویسنده، خاطرات 30 ساله و خدمت صادقانه خود در حرفه پرستاری و مصائب و مشکلات این حرفه را به زبانی ساده و شیوا در این کتاب بیان کرده است.

این کتاب 14 سرفصل  و 252 صفحه دارد و در هزار نسخه منتشر شده است.
 
همانطور که از اسم کتاب پیداست «باید عاشقی کرد» می‌کوشد تا به زبان ساده مشقت‌ها و روزمرگی‌های یک پرستار را به نمایش بگذارد، در لابه لای صفحات این کتاب، عشقی مقدس برای خدمت به مردم و التیام درد آنان دیده می‌شود، عشقی که با تاروپود حرفه پرستاری در هم آمیخته و سعی شده در این کتاب به طور مفصل و گاه خلاصه به آن اشاره شود.

«باید عاشقی کرد» نخستین کتابی است که به قلم «پریسا جاهد» روایت شده و آنچه می‌خوانید گفتگویی کوتاه با این نویسنده نوظهور است.

- شما تحصیلات آکادمیک در این حوزه را ندارید و برای همین خیلی جالب است که یک پرستار اینطور از نویسندگی سر در بیاورد!

 بله، بی‌شک همینطور است که می‌گویید، اما به نظرم یک نویسنده خوب ابتدا باید خواننده خوبی باشد، برای همین باید بگویم که همه عمر من از کودکی با کتاب عجین بوده، از نویسنده‌های هم استانی و ملی گرفته تا فراملی و...
 
- پس یعنی هدف خاصی از خواندن کتاب دنبال می کردید؟
 
بیشتر دنبال پاسخ سوال‌هایی بودم که ذهنم را مشغول می‌کرد، کتاب‌های تاریخی، رمان، علوم اجتماعی و... همه و همه برایم جذابیت داشتند، از کتاب‌های علی اشرف درویشیان و کنجوری گرفته تا صادق هدایت و جلال آل احمد و چوبک و شریعتی و مطهری و... مورد توجه من بودند.
 
-شما در حرفه خودتان در بخش‌های مختلفی مشغول کار بوده‌اید، از واحد دیالیز گرفته تا اورژانس و جراحی و مدیریت و...و اخیرا هم در همین دوران پر مشقت کرونا، می خواهم بدانم چه شد که به نوشتن روی آوردید؟

همانطور که از اسم کتاب پیداست«باید عاشقی کرد» می‌کوشد تا به زبان ساده مشقت‌ها و روزمرگی‌های یک پرستار را به نمایش بگذارد، در لابه لای صفحات این کتاب، عشقی مقدس برای خدمت به مردم و التیام درد آنان دیده می‌شود، عشقی که با تاروپود حرفه پرستاری در هم آمیخته و من سعی کردم در این کتاب به طور مفصل و گاه خلاصه به آن اشاره کنم، در واقع می خواستم جامعه را با حرفه پرستاری آشتی دهم.

-به نظر شما انتشار این کتاب تا چه حد نگاه جامعه رابه واقعیت‌های حرفه پرستاری نزدیک می‌کند؟

این دقیقا همان هدفی است که من دنبال می‌کردم، یعنی دلم میخواست مخاطب با خواندن کتاب به نکات ظریف، لذت‌بخش و گاه سخت و طاقت فرسای این حرفه پی برده و انتظار معقول‌تری از جامعه پرستاری داشته باشد.
 
- این یعنی جامعه دید غیر واقعی و انتظار غیرمنطقی از فعالین این حرفه دارد؟

ببینید مسئله آن است که جامعه انتظار دارد یک پرستار به رغم همه مشغله‌ها و فشارها، برخورد خوب و مهربانی با بیمار داشته باشد درحالیکه به خاطر شرایط روحی و جسمی پرستاران، متاثر از فضای عینی جامعه است و نباید انتظار غیرواقعی از آنها داشت. آنها هم مثل همه مردم درگیر روزمرگی هستند، با این تفاوت که به رغم همه تلخی‌ها باید پذیرش اجتماعی مطلوب تری نسبت به دیگر مردم داشته باشند.

خب اینجاست که آنها هم انتظار درک شدن دارند، خود این کار حرفه طاقت فرسایی است و تنها با عشق می‌توان درآن دوام آورد. در واقع این کتاب به مخاطب کمک می‌کند تا به قضاوت آگاهانه‌ای در رابطه با جامعه پرستاری برسد و همه مشکلات را به پرستاران نسبت ندهد، چون به نوعی پرستاران خط مقدم جامعه پزشکی هستند و بسیاری از مشکلات زیرپوستی حوزه درمان، ارتباطی با فعالین این حرفه ندارد و بیشتر مدیریتی است تا اجرایی.
 
-گویا کتاب شما هنوز به طور رسمی وارد بازار نشده است.

بله، چون هدفم از انتشار این کتاب درآمدزایی نبود و بیشتر جنبه دلی بود تا اقتصادی، از همین رو تعداد محدودی کتاب چاپ کردیم و تمایل داشتم نظر خوانندگان و برخی شخصیت‌ها را درباره کتابم بدانم تا برای موارد بعدی سرمشق باشد و از آن الگو بگیرم.
 
 
- پس کتاب‌های دیگری هم در دست انتشار دارید، می‌شود اشاره‌ای به این آثار کنید؟

راستش من دوکتاب دیگر در دست انتشار دارم که نامگذاری آنها هنوز نهایی نشده، یکی از این دو رمان در کرمانشاه دهه 50 رخ می‌دهد و یک داستان تخیلی از رخدادهای کرمانشاه در این دهه است که موضوعات مختلفی از جمله جنگ‌زدگی و... را به نمایش میگذارد.

این کتاب در مرحله ویراستاری است. رمان دیگر اما فضای رئالیستی دارد و زندگی یک خانواده کرمانشاهی در دهه 20 و30 شمسی را روایت می‌کند که منطبق با واقعیت‌های این دوران است. این کتاب هنوز به اتمام نرسیده و در حال نوشتن آن هستم.
 
- به نظر می‌رسد برای نویسنده‌ای چون شما که 2 سال پس از بازنشستگی و در سن 57 سالگی به جامعه نویسنده‌های نوظهور کشور پیوسته‌اید، واقع‌گرایی و تاریخ حرف اول را می‌زند، اما به نظرتان چطور می‌شود نسل جدید را که غرق در فضای مجازی، ایهام، سورئال و ابرقهرمانی است به مطالعه چنین آثاری ترغیب کرد؟

به نکته خوبی اشاره کردید و البته مسئله مهمی است چون هر کتابی با وجود مخاطب است که جان و هویت می‌گیرد و قطعا نسل جوان بخش مهمی از مخاطبان من هستند. من فکر می‌کنم نمی‌شود انتظارات نسل گذشته را از بچه‌های امروز داشته باشیم، یادم هست در دوران ما بچه‌های دبیرستانی کلی برای رد و بدل کردن کتابها ذوق داشتند اما حالا نسل جدید هزینه‌های گزافی صرف امکانات و اتصالات فضای مجازی می‌کنند و تا سخن از کتاب به میان می‌آید دادشان بلند می‌شود که خرید کتاب هزینه بر است، خب باید دید مشکل کجاست! البته من جوان‌های زیادی را دیده‌ام که جذب داستان‌های فضای مجازی می‌شوند یا اگر کتاب خوبی راهم انتخاب کنند فایل صوتی یا لینک اینترنتی آن‌را تهیه می کنند که قطعا خوب است اما کافی نیست.
 
-چرا کافی نیست؟

چون کتاب ماندگاری و اصالت بیشتری دارد و ما باید این مهم را به بچه‌ها بیاموزیم، ما که میگویم منظورم والدین و قطعا جامعه و نهادهای اجتماعی است.
 
- قطعا مدارس و دانشگاه‌ها نقش مهمی در این رابطه دارند.

بله، وقتی برای نسل جدید و به زبان خود بچه‌ها جلوبرویم حتما جواب می‌دهد، چیزی که نسل جدید می‌خواهد سرگرمی و جذابیت است که باید با همین‌ها شروع کرد و پیش که رفتیم به غنی‌تر شدن موضوع بپردازیم و قدم به قدم بچه‌ها را با کتاب آشتی دهیم. انواع مسابقه‌ها را برگزار کنیم، جشنواره و همایش بگذاریم و از انتظارات و خواسته‌های نسل نو فاصله نگیریم.
 
-شما خودتان دو فرزند دارید و این باعث می‌شود که نیازهای این نسل را درک کنید.

بله، اما جالب است بدانید که سلیقه هر دو فرزندم در مورد کتاب کاملا متفاوت است درحالیکه پرورش یکسانی داشته‌اند، به همین دلیل است که معتقدم جامعه نقش مهم‌تری دارد تا خانواده.

-اما نسل جدید که در دل فضای مجازی و دنیای نوظهورعلم متولد شده انتظار متفاوتی از نسل‌های دور قبل دارد.

 قطعا همینطور است، بچه‌های ما کارتون‌ها و فیلم‌های تخیلی اروپایی و ژاپنی را می‌بینند و با همان سبک و سیاق بزرگ می‌شوند، این خیلی مهم است که زیرساختهای فرهنگی وطنی برای بچه‌ها جذاب و گیرا باشد، آنوقت خودشان دنبال کتابهای عمیق و ارزشمند می روند تا انیمه‌های ژاپنی.

-پس باید کمک کنیم تا نسل جدید از سطحی‌نگری و در لحظه بودن خارج شده و واقعیت جامعه را بیشتر لمس کند.

 بله، شرایط رفاهی این نسل قابل مقایسه با نسل ما نیست وهمین‌ها زندگی آنها را مدرن‌تر اما بی‌کیفیت کرده و امثال ما نویسنده‌ها باید تلاش کنیم تا نسل جدید بیشتر بخواند، بهتر بشنود و در راه درست‌تری گام بردارد.
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها