«تجربه آزادی در انقلاب مشروطیت ایران» بررسی شد؛
طبقهای که در مشروطه سواد فهم مفهوم آزادی را داشت روحانیت بود/ اشتیاق به دانستن در دوره مشروطه
محمد بیطرفان، استادیار گروه آموزشی تاریخ دانشگاه خوارزمی گفت: در دوره مشروطه جامعهای که سواد مکفی برای فهم مفهوم آزادی دارد، جامعه روحانیت است. مجدالاسلام کرمانی، گردانندگان حبلالمتین چون در حوزه علوم دینی درس خوانده بودند، به موارد فقهی نیز توجه داشتند.
وی افزود: اینکه مفهوم آزادی چگونه در غرب شکل گرفت، جای بحث دارد. گفتارهای اولیه و نخستین در چهارچوب مفهوم آزادی و بردگی در آثار متفکران یونانی آمده است. شکل ساده آزادی در یونان باستان نبود وجود ارباب تعریف شده است. مهمترین متفکر در یونان باستان که نگاه ویژهای به آزادی دارد، ارسطو است. ارسطو در دو کتاب مهم خویش به مفهوم آزادی پرداخته است. البته نمیتوانیم متن مستقلی از او پیدا کنیم که به آزادی اشاره کند اما با خوشهچینی در کتابهای او میتوانیم به مفهوم آزادی برسیم. ارسطو آزادی را بیشتر در حوزه اخلاقی و سیاسی به کار برده است. در این حوزه اندیشه ارسطو شبیه متفکران و فرزانگان امروز و در عین حال متفاوت است.
بیطرفان بیان کرد: پس از اینکه از قرون وسطی عبور میکنیم، توماس هابز نافرمانی مدنی را جایز میشمارد. هابز به طور کلی دو نوع آزادی را شناسایی میکند، زمانی که انتخابات برگزار میشود، دیدگاه و ردپای هابز وجود دارد. فرد بین گزینههای معین مختار به انتخاب است. متفکر دیگر قرن هفدهم جانلاک است که درباره آزادی قلمفرسایی میکند. او از ابداعی که بشر را آزاد و برابر میداند، تائید میکند.
وی در ادامه گفت: در دوره باستان فره ایزدی حکومت را بیمه میکند و در دوره اسلامی این به سایه خدا بر روی زمین تغییر میکند. جان لاک این اندیشه را به چالش میکشد و به مردم حق اعتراض میدهد و آزادی بشر را به عنوان مشروعیت دولت تلقی میکند. مقدار آزادی فرد را به حدود آزادی آن فرد تعبیر میکنند. در ادامه شارل گیوم، فیلسوف فرانسوی در روحالقوانین تمام کوشش خود را به کار گرفت تا بگوید ساختارهای فرامرزی وضع نمیشوند و بر اساس فرهنگ و سنت منطقه تغییر میکنند. این را مونتسکیو برای اولین بار مطرح کرد. تضمین و حفظ آزادی از طریق تفکیک قوا صورت میگیرد. به نظر مونتسکیو ضامن آزادی قانون است. مردم فرانسه در آن زمان نسبت به قانون و اندیشه جدید ناآگاه بودند. در سال 1789 در فرانسه انقلاب میشود و در سال 1906 در ایران انقلاب مشروطه به وقوع میپیوندد. یعنی در کمتر از دو سده این اتفاق در فرانسه و ایران به وقوع میپیوندد.
استادیار گروه آموزشی تاریخ دانشگاه خوارزمی بیان کرد: دانستههای ما همه برگرفته از متفکران غرب است. آزادی مفهومی است که مصادیق و تعابیر گسترده دارد. آزادی در رهایی برده یا رعیت از ارباب و اسیر از محبس تعریف شده است. آزادی از نیمههای دولت قاجار وارد ادبیات سیاسی میشود. اما آشنایی متفکران و نخبگان ایرانی با مفهوم آزادی از دوران جنگهای ایران و روس آغاز شد. عباس میرزا به این نتیجه میرسد برای اینکه از غرب عقب نماند، باید دانشجو برای تحصیل به غرب بفرستد. در بین این دانشجویان افراد شناختهشدهای مانند میرزا صالح شیرازی بعد از اتمام تحصیل و برگشت از انگلستان در سفرنامهای که مینویسد، مدرنیته غرب را وارد ایران میکند.
بیطرفان در ادامه گفت: یا سفرنامه دیگری با عنوان «حیرتنامه» از ایلچی نوشته میشود. او هیچ ایدهای از غرب ندارد. به غرب میرود و حیرت میکند. میرزا صالح مسائل جدید را وارد ایران میکند. او به پارلمان و انتخابات اشاره میکند و از انگلستان به عنوان ولایت آزادی نام میبرد و چرایی آن را نیز بیان میکند. البته ناگفته نماند شاید مفهوم آزادی در گفتمانهای شفاهی وجود داشت اما به صورت مکتوب از این زمان وارد ایران میشود. در واقع متفکرانی همچون آخوندزاده، ملکمخان، مشارالدوله و... قوانین اساسی فرانسه را مطالعه کرده و بیشتر تحت تأثیر حکما و فلاسفه فرانسوی بودند.
وی افزود: «یک کلمه» که چند اصل از قانون فرانسه بود، از میرزا یوسفخان مستشارالدوله منتشر میشود. او در چند کلمه اشاره میکند که قانون فرانسه با آیات و احادیثی که ما داریم قابل تطبیق است. در واقع در قرن هجدهم به بعد عصر روشنگری فرصت کافی و لازم در اختیار روشنفکران قرار داد تا بازاندیشی کنند. البته نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که تغییرات در غرب در یک بازه زمانی شکل گرفت. یعنی هفتصد سال طول کشید تا زنان و همه مردم در انگلستان حق رأی گرفتند و در انتخابات شرکت کردند.
بیطرفان بیان کرد: در ایران اما اینگونه نبود، با الگوبرداری از غرب به مردم گفتند برو رأی بده. در حالی که این مفهوم باید به مردم شناسانده شود بعد تغییر انجام گیرد. اتفاقاتی که در غرب افتاد زمانمند بود اما در ایران خیر. البته بسیاری از متفکران قجری به این نکته آگاه بودند که طرح این اندیشه در حالی وارد ایران شده است که مردم ما استبداد زده هستند و این شکاف ایجاد میکند. مشروطهخواهان میگفتند؛ کتاب و سنت داریم اما مشروطهطلبان نگاه صنعتی داشتند که با نگاه تفکری متفاوت است. بخش دیگر خاطرهنگاران و روزنامهنویسان بودند که اندیشه آنها بیشتر متأثر از فضای فرهنگی غرب بود و بخشی از جراید به صورت مستقیم و غیرمستقیم از اندیشه غرب اتخاذ میشد. عدهای به زمینههای اجتماعی اشاره داشتند. تعارض بنیادین فقدان درک آزادی در جامعه ما بود.
وی در ادامه گفت: در این زمان طبقهای که سواد مکفی برای فهم مفهوم آزادی دارد، جامعه روحانیت است. مجدالاسلام کرمانی، گردانندگان حبلالمتین چون در حوزه علوم دینی درس خوانده بودند، به موارد فقهی نیز توجه داشتند. بسیاری از روزنامهنگاران دوران مشروطیت قوانین فقه را هم به اندیشه جدید نزدیک میکردند. در واقع به اندازه انگشتان دست متفکرانی داشتیم. وقتی قرار است رهآورد سیاسی نوین سوار بر اندیشه عموم شود، باید اندیشه مدرن را به وجود بیاورد. با این حال نمیتوانیم بگوییم در جوامع مدرن و پیشامدرن سطح اندیشه مردم چگونه است. به همین دلیل در طول تاریخ مفاهیم بیشماری شکل گرفته است. نباید انتظار داشته باشیم که همه مردم اندیشه را درک کنند. حتی در مکتوبات دوره مشروطه مفهوم آزادی را به سیمرغ و کیمیا تشبیه کردهاند که دستیابی به آن غیرممکن است. البته ناگفته نماند با اینکه مردم آگاه نبودند اما اشتیاق آنها به دانستن زیاد بود.
بیطرفان افزود: زمانی که مکتوبات دوره مشروطه را بررسی میکنیم به سه پرسش اساسی برمیخوریم؛ روزنامه چیست و دیگر اینکه مفهوم آزادی و مقوله مشروطه در صدر خواستههای مردم این دوره قرار دارد و بحث اشتیاق به دانستن نیز در این دوره چشمگیر است. البته دشوارنویسی نیز از خصوصیات سبکی دوره مشروطه است که در دیر آموختن مردم تأثیر دارد.
نظر شما