مدیرعامل نشر صاد در گفتوگو با ایبنا بیان کرد؛
منابع دستاول دینی باید بدون آسیبدیدن محتوا سادهنویسی شوند
مدیرعامل نشر صاد گفت: مخاطب ما کودک و نوجوان است و باید بتواند ارتباط بهتری با اثر بگیرد با آن پیامهای مهمی که در دل روایتهاست؛ بنابراین نیاز است این منابع بدون آنکه آسیبی به محتوا بزنند، سادهنویسی شوند.
این نویسنده درباره ضرورت استفاده از منابع دستاول در تولید آثار دینی کودک و نوجوان گفت: هر موضوع و محتوایی که بسیار دست به دست شود، خودبهخود و به دلایل گوناگون بعضی قسمتهایش حذف میشود. خیلی از محتواها به دلیل نگاه سلیقهای شخص استخراجکننده کنار گذاشته میشوند. اگر منِ نویسنده نیز منبع اثرم را از منبع دستچندم انتخاب کنم خیلی از حقایق بر من پوشیده خواهد ماند و خیلی از زنجیرههایی که کمک میکند یک اثر خوب تولید شود از آن حذف و مفقود میشود و اثر نوشتهشده من هم ناقصتر خواهد شد.
مدیرعامل نشر صاد نظر خود را درباره این سؤال که «مسئله منبع در نوشتن داستان دینی کودک و نوجوان چه جایگاهی دارد و حتی اگر آن داستان کاملا واقعی هم نباشد، باز هم باید از منبع دستاول و مطمئن استفاده کنیم؟» اینطور عنوان کرد: در داستانهای دینی نیاز حتمی است که از منابع دستاول استفاده کنیم؛ چون مستند است. بنابراین نمیتوانیم خیلی از تخیل استفاده کنیم؛ مگر بخشهایی که از آن داستان اصلی در تاریخ مفقود شده باشد و آنجا نویسنده میتواند از تخیل خودش استفاده کند.
وی افزود: ما باید اول ببینیم چرا میخواهیم این کار را بکنیم؟ ما که نمیخواهیم صرفا یک اثر تاریخی و هنری تولید کنیم، ما باید اول تاریخچه اسلام و تاریخ دین را- که ممکن است از حضرت آدم به این طرف باشد- به صورت ادبی دربیاوریم. همچنین مخاطب ما کودک و نوجوان است و باید بتواند ارتباط بهتری با اثر بگیرد با آن پیامهای مهمی که در دل روایتهاست. زبان فارسی یک سیری داشته، در ایامی متکلف و سخت بوده و جز افراد خاص با سواد بالا نمیتوانستند با آن ارتباط بگیرند، بنابراین نیاز است که این آثار بدون آنکه آسیبی به محتوا بزنند، سادهنویسیتر شود و تمام وقایع هم ذکر شود.
فلاحهاشمی ادامه داد: جایی ممکن است به روایتهایی بربخوریم که کاملا قصه است و چیزی نداریم؛ البته بعید میدانم چنین چیزی وجود داشته باشد مگر اینکه تعداد کمی باشد. آنها مدنظر من نیست که تخیل نویسنده خودش کمک خواهد کرد آن روایت بهتر بیان شود؛ اما در روایتهای مثلا عاشورا و غدیر، روایتهای بسیاری آمده و انسانهای بسیاری درباره این موضوع نوشتهاند که خود آن آثار دیده شود و آثار ما در توصیف و شخصیتپردازیها خیلی بیرون نزند. بنابراین ما نمیتوانیم اثر خلاقانهای خلق کنیم؛ چون مبتنی بر مستندات است و باید بر اساس آنها پیش برود و منابع هم باید ذکر شود. البته ما میتوانیم نوع توصیف در دیالوگ، روایت و زاویهدید جدیدی داشته باشیم تا اثر خواندنیتر شود.
میرشمسالدین فلاحهاشمی در پایان نظر خود را درباره پیشنهاد تأسیس بنیاد دینی ادبیات کودک و نوجوان بیان کرد: لازم است در چنین بنیادی حتما از علما و دانشمندان و کسانی استفاده شود که سالها در این حوزه قلم زدند و نوشتند تا از اول کار، ما با انحراف و کجروی مواجه نشویم و آثاری استخراج و احیا شود که حتی دیگر در مدارس یا دانشگاهها ممکن است ارائه نشوند. همچنین یک بانک اطلاعاتی قوی تشکیل شود که این بانک میتواند شامل کتابها، داشتهها و پارهای از مطالبی باشد که در جاهای گوناگونی بوده و میتواند استخراج شوند. گروه بعدی میتواند اینها را سادهنویسی کند و در اختیار نویسندهها قرار دهد تا به اصطلاح این آثار مورداعتماد شکل بگیرند. من فکر میکنم شاید بتوانیم در کنار این موارد، یکی از مأموریتهای این بنیاد را نظارت بر تولیدات آثاری بدانیم که با موضوع مرتبط در حال تولید هستند و آن وقت ما شاید کمی یکدستتر و روشنتر آثاری داشته باشیم که بتوانیم راحتتر برای کودکان و نوجوانان انتخاب و سفارش دهیم.
نظر شما