دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۱۵
شعر پروین بازتاب یک اندیشه متعالی است

مهسا مدنی، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، یادداشتی را به مناسبت برگزاری نخستین جشنواره بین‌المللی شعر پروین اعتصامی نوشته و در اختیار ایبنا قرارداده است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مهسا مدنی: پروین اعتصامی طی سال‌ها تحصیل و خدمت در مدرسه آمریکایی، به زبان انگلیسی مسلط بود و همین امر سبب شده بود که آشنایی کاملی با ادبیات غرب داشته باشد و در بیان مسائل اجتماعی از درونمایه‌های مکتب رمانتیسم در اشعارش استفاده کند.

برخلاف نظر برخی محققین که پروین را زنی سنتی می‌دانند که همجنس خودش را به انفعال و پذیرش وضعیت موجود دعوت می‌کند و وظیفه زن را همسری و مادری می‌داند، باید گفت پروین شاعری متفکر بود که با اندیشه‌های شعری قدما آشنایی داشت و از این اندیشه‌ها برای دعوت مخاطبین خودش به علم‌اندوزی و اخلاق‌گرایی کمک می‌گرفت.

پروین شاعر دانش‌آموخته‌ای بود و ادبیات کلاسیک را خوب می‌شناخت و همین آشنایی به او اجازه داد تا استعداد خود را صرف سرودن مناظره‌هایی کند که اکنون بیشتر ادبا پروین را در میان شاعران زنِ معاصر به مناظره‌های بی‌نظیرش می‌شناسند و مناظره‌های او را موفق‌ترین بخش کارنامه ادبی او می‌دانند.

از جمله ویژگی‌های بارز هنری شعر پروین این است که او بلاغت و فصاحت زبان قدما را با طراوت و تازگی زبان معاصر ترکیب می‌کند، زبان شعری پروین زبان ساده‌ای است که با آن با همه اقشار جامعه ارتباط برقرار می‌کند.

 پروین در زمینه شعر سیاسی و اجتماعی مانند یک ناصح عمل می‌کند و پندهای او وقتی در قالب مناظره و با طعم طنز آمیخته می‌شود سبب ارتقای هنری شعر او می‌شود و این گونه اشعار او در زمره معروف‌ترین اجتماعیات معاصر قرارمی‌گیرد.

پروین در میان شاعران زن معاصر زنی متفکر است که در منظومه فکری او مباحثی از جمله اخلاق، حکمت، زهد و دنیاگریزی گنجانده شده است. او در صدد آن است که زنان هم‌عصر خودش را به کسب علم و رفتن به سمت یک زندگی تابع اصول اخلاقی تشویق کند:
ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن/ مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن

 پروین در اشعار اجتماعی خود به نابرابری‌های موجود در جامعه و اختلاف طبقاتی توجه بسیار داشته به طوری که می‌توان او را زنی دانا به زمانه خود معرفی کرد.
 
دختری به مهمانی رفت
 در صف دخترکی چند، خزید
آن یک افکند بر ابروی گره
وین یکی جامه به یک سوی کشید
این یکی، وصله زانوش نمود
 وان، به پیراهن تنگش خندید
آن، ز ژولیدگی مویش گفت
 وین، ز بیرنگی رویش پرسید
گرچه آهسته سخن می‌گفتند
 همه را گوش فرا داد و شنید
گفت خندید به افتاده، سپهر
 زان شما نیز به من می‌خندید
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها