-شما در کتاب «زینت دوش نبی» با زبان قصه داستانکهای کمتر شنیده شدهای با تکیه بر منابع اهلسنت که درباره امام حسین علیهالسلام به آن اشاره شده است، روایت کردهاید. پیش از ورود به بحث محتوای کتاب، ابتدا درباره این ویژگیهای کتاب توضیح دهید.
ویژگی اول کتاب آن است که زبان قصه، آن هم قصه کوتاه، و از بین همه گونههای کوتاهنویسی، «داستانک» را برای بیان زندگی سیدالشهدا برگزیده است. داستانک در نظر من، داستانی است کوتاه با ضربآهنگی مناسب که در واژگانی محدود و معدود، قصهای را برای مخاطب بازگو میکند. داستانی جذاب، شستهورفته و خوشخوان، که حتی بیحوصلهترین خوانندگان هم میتوانند هربار با یکی – دو دقیقه وقت گذاشتن، از خواندن آن لذت ببرند؛ چون خواندن 100 تا 300 یا نهایتاً 400 کلمه، بیش از این وقت نمیخواهد.
درحقیقت، منِ نویسنده میخواهم با هر داستانک این کتاب، چراغی کمجان به تابلوی بینظیر و سراسر زیبایی و نورِ زندگی اباعبدالله الحسین علیهالسلام بیندازم و به خواننده، بخش بسیاربسیار کوچکی از این تابلوی باعظمت را نشان بدهم تا برای لحظههایی، غرق در نور سیدالشهداء علیهالسلام شود و روحش به پرواز درآید و رزق معنوی خودش را مطابق حالش از آقا بگیرد.
ویژگی دوم کتاب آن است که زندگی خامس آل عبا علیهالسلام را فقط از دریچه نگاه نویسندگان بزرگ اهلسنت به مخاطب مینمایاند؛ یعنی هدف این است که نشان دهد عشق حسینی، شیعه و سنی نمیشناسد و همه مسلمانان عالَم، دلباخته امام حسین علیهالسلام هستند. البته بیشتر قصههای این کتاب، در کهنترین منابع اهلسنت با قدمتی بیش از هزار سال ریشه دارد و تلاش کرده اصالت قصهها را نمایان سازد.
ویژگی سوم کتاب، بازگو کردن قصههایی کمترشنیدهشده از زندگی مولایمان امام حسین است. درواقع، ما درباره هرکدام از اهلبیت علیهمالسلام، چند داستان مشهور در ذهن داریم که در سخنرانیها و منبرها زیاد تکرار میشود، ولی توجه نداریم که همین حضرات معصوم علیهمالسلام، کلی داستان نشنیده در زندگیشان داشتهاند که به نظر میرسد وظیفه ما نویسندگان و حالا بهطورخاص قصهنویسان، آشنایی مخاطب با این بخش از زندگی پیشوایان معصوم علیهمالسلام است.
-نگارش این کتاب چگونه اتفاق افتاد؟
بگذارید داستان نگارش این کتاب را بگویم. یکبار به دلیلی داشتم کتاب یکی از نویسندگان قدیم اهلسنت را مطالعه میکردم که دیدم این کتاب، سه داستانِ کوتاه بسیار زیبا درباره آقااباعبدالله علیهالسلام در خود دارد که من دوتای آنها را نشنیده بودم. واقعاً قصهها اینقدر کشش داشت که نظرم را جلب کرد و تصمیم گرفتم این لحظهها را با دیگران هم به اشتراک بگذارم. همانجا دست به قلم شدم و یکی از قصهها را به داستانکی تقریباً قابلِقبول تبدیل کردم.
همان شد انگیزه نگارش این کتاب. بعد شروع کردم به جستوجوی منابع اهلسنت، تا بین منابع خودمان، رسیدم به مجموعه چهاردهجلدیِ دانشنامه امام حسين عليهالسلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ آیتالله محمد محمدیِ ریشهری. خدا رحمت کند ایشان را! این کتاب، کار یافتن اصل قصهها را خیلی آسان کرد. بعد هر قصه را مینگاشتم و در دل منابع اهلسنت، دنبال قدیمترین منبع آن میگشتم. با مراجعه به کتابنامه پایانی کتاب هم، خواننده متوجه قدمت منابع میشود.
-«زینت دوش نبی» در مجموع از چند داستانک تشکیل شده است. درباره بخشهای مختلف کتاب برایمان بگویید.
مقدمتاً عرض کنم که اهمیت حادثه جانسوز عاشورا در زندگی امام حسین علیهالسلام و اثرگذاری آن بر تاریخ اسلام و تشیّع، بهحدی است که به نظرم میتوان زندگی آن حضرت را به دو دوره قبل و بعد از حادثه عاشورا تقسیم کرد و همین، ملاک تقسیم داستانکها در کتاب «زینت دوش نبی» است.
«زینت دوش نبی» مجموعه 122 داستانک درباره زندگی سیدالشهدا علیهالسلام است در دوبخش. بخش اول کتاب با عنوان «سبزترین حیات» دربردارنده قصه زندگی حضرت، از تولد تا پیش از حادثه عاشورای سال 61 هجری است. این بخش خود سه فصل دارد، «فرزند مِهر و ماه» شامل 18 داستانک درباره تولد و کودکی امام حسین علیهالسلام است. فصل دوم با عنوان «آن اسوه عاشقان سرمست» به 18 داستانک از سلوک معنوی و زندگی حضرت پرداخته است. فصل پایانی این بخش با عنوان «دست خدا در آستین» بیشتر به سیره اجتماعی و دست کریمانه امام حسین علیهالسلام نظر دارد و آن را در قالب 17 داستانک عرضه کرده است.
بخش دوم کتاب هم با عنوان «سرخترین شهادت» در سه فصل عرضه شده است. فصل اول این بخش با عنوان «غروب خورشید» از پیشبینی شهادت سیدالشهداء علیهالسلام تا ماجرای جانسوز شهادت ایشان را دربردارد. فصل دوم با عنوان «قصه ما به «سر» رسید» به واکاوی ماجراهای پس از شهادت حضرت نظر دارد و اوضاع آسمان و زمین در آن روزها بیان میکند و همچنین به برخی معجزات سرِ مقدس ایشان در مسیر کوفه و شام پرداخته است.
فصل پایانی کتاب هم با عنوان «فرجام قاتلان» به عاقبت یزیدیانی پرداخته که پسر پاک پیامبر را تشنه، سر بریدند. اهمیت این فصل از آن نظر است که دیدگاه نویسندگان قدیم اهلسنت را دراینخصوص در خود جای داده است.
-چرا از بین قالبهای داستانی، قالب و فرم داستانک را برای کتاب انتخاب کردید؟
مخاطب این کتاب، همه مردماند؛ حتی شاید از سن نوجوانی به بعد بتوان با «زینت دوش نبی» ارتباط برقرار کرد و از داستانکهای آن بهره برد. فکر میکنم این کتاب، مخصوص خوانندگان کمحوصله کنونی است که با مطالعه متنهای کوتاه در فضای مجازی، بد عادت شدهاند و حوصله خواندن متنهای طولانی را ندارند.
موضوع کار هم، یکی از درخشانترین شخصیتهای طول تاریخ است که سرانجامِ زندگیاش، شهادت در راه خدا به آن طرز ناجوانمردانه است. پس موضوع بهطورطبیعی برای مخاطب میتواند جذاب باشد. قالب کار هم بهشکلی طراحی شده که خواننده خسته نشود. کوتاه است و کمحجم. درباره قلم هم، تلاش شده قلمی پرکشش باشد و در انتخاب واژگان، دقتی وسواسگونه رعایت شده است. داستانکها هم مستقل در نظر گرفته شده تا مخاطب از هرجای کتاب که شروع کرد، بدون توجه به داستانکهای قبل و بعد، قصهای درباره آقا اباعبدالله علیهالسلام بخواند و لذت ببرد.
-فکر میکنید هنوز در قالب داستانک میتوان به چنین موضوعاتی پرداخت و کتاب نوشت؟
فکر میکنم درباره وجود مقدس سیدالشهدا علیه السلام هنوز دو کار میتوان در قالب داستانک انجام داد: یکی آنکه قصههای بسیار دیگری از زندگی حضرت را که در منابع شیعی آمده، به داستانک تبدیل و به مخاطب عرضه کرد. دیگر آنکه از قصههای مشترک میان بهترین دو برادر تاریخ، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام کتابی خوشخوان به رشته تحریر درآورد. قصههای مشترک بسیاری از آن دو بزرگوار در منابع شیعه و سنی وجود دارد. من در «زینت دوش نبی» عمداً به این مسئله نپرداختم و آن را به کتابی به نام «حَسنین» واگذاشتم. اگر عمری باشد و توفیقی، امید دارم بتوانم این کار را هم به سرانجام برسانم.
نظر شما