جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۴
ارتباط ما با قطب‌‎های فرهنگی جهان معاصر نامتقارن است

سیدرضا حسینی، از مترجمان پرکار کشورمان گفت: ارتباط ما با کشورهایی که قطب‌‎های فرهنگی جهان معاصر هستند به‌شدت نامتقارن شده و ما بیشتر محصولات فرهنگی آنها را وارد می‌‎کنیم و محصول قابل توجهی هم نداریم تا به کشورهایی صادر کنیم که خودشان صادرکننده ایده و فرم هستند.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران(ابینا): شاید بارها با این جمله کوتاه مواجه شده باشیم که «ادبیات پویاست». در سال‌ها و دهه‌های گذشته با پیشرفت فناوری، توسعه صنعت چاپ، گسترش آموزش و یادگیری زبان‌های دوم و سوم پرکاربرد در سطح جهان، اینترنت و پلتفرم‌ها، کتاب‌های صوتی و ... مخاطبان کتاب هر روز با گستره‌ی تازه‌ای از آثار جهان آشنا می‌شوند؛ آثاری که گاه از زبانی دور در کشوری دور به دست دوستدارانش می‌رسد که در نتیجه آن بده‌وبستان‌های فرهنگی حاصل می‌شود. اما آیا ما در این بده و بستان فرهنگی موفق بوده‌ایم؟ آیا ما سهم‌مان را از بازارهای پررونق جهانی کتاب دریافت کرده‌ایم؟

سیدرضا حسینی، فارغ‌التحصیل رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی و مترجم آثاری همچون «روزی مثل امروز»، «بازگشت»، «آنجا که جنگل و ستاره‌ها به هم می‌رسند»، «خاک آمریکا» و «آخرین چیزی که او به من گفت» است که در نهمین گفت‌وگو از پرونده «بایدها و نبایدهای جهانی شدن ادبیات ایران» درباره لازمه‌های جهانی‌شدن آثار داخلی و فاکتورهای آثار پرفروش جهانی از او پرسیده‌ایم.
 
 ترجمه‌های موفق آثار ادبی از زبان‌های دیگر به  انگلیسی اغلب چه ویژگی‌هایی دارند؟
کتاب هم مثل هر عنصر فرهنگی دیگر باید با گذر از موانع و سدهای فرهنگی راه خودش را به یک زبان و فرهنگ متفاوت باز کند. طبعا آثاری از عهده این کار برمی‌آیند که راحت‌تر بتوانند این موانع و سدها را پشت سر بگذارند و از آنها عبور کنند. ترجمه را می‌توان نوعی مبادله یا نفوذ فرهنگی دانست و این مبادله یا نفوذ بیشتر در بین فرهنگ‌ها و زبان‌هایی اتفاق می‌افتد که نزدیکی یا قرابت بیشتری به یکدیگر داشته باشند؛ یعنی عواملی چون نزدیکی فرهنگی و نزدیکی جغرافیایی در اقبال مخاطب به آثار ترجمه شده نقش بسیار مهمی ایفا ‌می‌کنند و اساسا آثاری برای ترجمه انتخاب می‌شوند که بتوانند این سدها را بشکنند. در این بین آثاری هم هستند که با بهره‌گیری از کهن‌الگوهای جهان‌شمول یا مضامین و موضوعاتی که در سراسر دنیا مورد توجه مردم هستند، سد دوری فرهنگی و دوری جغرافیایی را می‌شکنند. گاهی اوقات نیز یک تجربه تاریخی مشترک سدشکن شده و باعث می‌شود آثاری راه خود را به یک فرهنگ و زبان دیگر باز کنند که به چنین تجربه‌های تاریخی مشترکی پرداخته باشند. عامل بسیار مهم و تاثیرگذار دیگر نزدیکیِ ژانری است، یعنی ماهیت بعضی ژانرها طوری است که به سادگی می‌توان آنها را بین فرهنگ‌های گوناگون به اشتراک گذاشت. بعضی ژانرها مقبولیت عام و جهانی دارند و به‌راحتی می‌توانند از سدهای فرهنگی عبور کنند و به زبان و فرهنگی دیگر راه یابند. بنابراین، به نظر می‌رسد موفق‎ترین آثاری که از زبان‌های دیگر به زبان انگلیسی ترجمه و در سطح جهان بسیار پرفروش می‌شوند، آثاری هستند که به سبب قرابت فرهنگی مانند آثاری که از زبان‌های اروپایی به انگلیسی ترجمه شده‌اند، نزدیکی جغرافیایی از جمله آثار موفق ادبیات آمریکای لاتین، نزدیکی ارزشی و ایدئولوژیک مانند انجیل یا مانیفست کمونیست، آثار مبتنی بر یک تجربه تاریخی مشترک مانند رمان‌هایی که درباره جنگ جهانی دوم نوشته شده‌اند و نزدیکی ژانری مثل انبوه رمان‌های جنایی، پلیسی، کارآگاهی و ژانر وحشت که در سرتاسر جهان مخاطبان بی‌شماری دارند، توانسته‌اند سدهای قدرتمند فرهنگی را بشکنند.
 
با توجه به مبحث «نزدیکی ژانری» که به آن اشاره داشتید، کم‌‎ بودن آثار تالیفی داخلی در حوزه ژانر چه نقشی در جهانی نشدن آثار ادبی ما دارد؟
نزدیکی ژانری می‌تواند در شکسته شدن موانع فرهنگی نقش بسیار مهمی ایفا کند و مخاطبان متعلق به فرهنگ‌‎های بسیار دور تنها به سبب همین نزدیکی ژانری می‌توانند به یک درک مشترک برسند. ژانرهای پرطرفدار مثل ژانر علمی و تخیلی مخاطبان متعلق به فرهنگ‌های بسیار دور را به یکدیگر نزدیک می‌کنند. ساختار و ویژگی‌های این ژانرها همه‌ تباین‌ها و اختلافات فرهنگی را محو می‌کنند. در بین برترین آثار داستانی ما، جای رمان‌هایی در این ژانرها خالی است و در واقع به نظر می‌رسد آثار ادبی برتر معاصر ما وابسته به فرهنگ هستند و به‌شدت رنگ و بوی فرهنگ بومی و محلی ما را دارند. این مسئله باعث می‌شود این آثار با وجود ارزش ادبی و مضمونی انکارناپذیرشان به‌راحتی نتوانند از سدها و موانع فرهنگی گذر کنند و جهانی شوند.
 
آیا درک جهان امروز و قرار گرفتن در آماج رویدادهای بشری لازمه جهانی شدن یک نویسنده نیست؟
تجربه‌های مشترک باعث می‌شود تا یک نویسنده بتواند به موضوعات و مضامینی بپردازد که تاثیر بسزایی در شکستن سدهای فرهنگی دارند. نویسنده با درک درست رویدادها و اتفاقاتی که کل جهان و همه‌ جهانیان را تحت تاثیر قرار می‌دهند و با بیان اندیشه‌ها و تفکرات جدید در قالب آثاری که محمل مناسبی برای بیان آنها هستند، می‌تواند جایگاه خودش را از یک نویسنده بومی و محلی به یک نویسنده فراملی و جهانی ارتقا دهد.
 
الگوبرداری از آثار جهانی موفق تا چه اندازه می‌تواند در جهانی شدن کتاب‌های  نویسندگان ایرانی راهگشا باشد؟
اگر منظور، تقلید از فرم یا وام گرفتن ایده و اندیشه نویسندگان مطرح جهانی است،  این کار باعث نمی‌شود یک نویسنده‎ بومی و محلی جهانی شود، چون مخاطب خیلی راحت می‌تواند کپی را از اصل تشخیص دهد و تا وقتی اصل باشد، به سراغ کپی نخواهد رفت. نویسندگان ما در صورتی در سطح جهان مطرح خواهند شد که از خودشان نوآوری نشان دهند، یعنی با درک درست رویدادهای جهانی و با پیش‌بینی مسیر آینده تحولات جهانی، اندیشه‌های نو و بکری را در قالب آثار ادبی خودشان مطرح کنند.
 
ما از یک‌سو با نویسندگانی از سده‌های گذشته-همچون فردوسی و حافظ و سعدی- مواجه هستیم که به شهرت جهانی دست یافتند و از سوی دیگر با ادبیات معاصر روبه‌رو هستیم که سهم بسیار اندکی از مخاطبان جهانی دارند. دلیل این فاصله را چه می‌دانید؟
قالب ادبی برتر و غالب ما در گذشته شعر بود و شاعران ما نه مقلد بودند و نه از جایی یا کسی الگو می‌گرفتند. موضوعاتی که این شاعران در قالب شعر بیان می‌کردند حتی امروز هم دغدغه بسیاری از اندیشمندان سرتاسر جهان است. گذشتگان ما خودشان هم صاحب اندیشه بودند، هم صاحب فرم، اما اکنون ما اندیشه و فرم را عمدتا از فرهن‎گ‌های دیگر وام می‌گیریم. البته کشورها و جوامع مختلف به لحاظ فرهنگی به یکدیگر وابستگی متقابل دارند، به این معنی که همه جوامع و حوزه‌های فرهنگی از یکدیگر وام می‌گیرند و به یکدیگر وام می‌دهند. این وابستگی متقابل گاه متقارن است، یعنی دو جامعه و حوزه فرهنگی به یک اندازه بده و بستان دارند و گاه این وابستگی متقابل نامتقارن می‌شود و یک کشور و حوزه فرهنگی بیشتر واردکننده می‌شود تا صادرکننده. اکنون ارتباط ما با کشورهایی که قطب‌های فرهنگی جهان معاصر هستند به‌شدت نامتقارن شده است و ما بیشتر محصولات فرهنگی آنها، از جمله کتاب‌هایشان، را وارد می‌کنیم و متاسفانه چون حرف تازه و نویی نداریم، محصول دندان‎گیری هم نداریم تا به کشورهایی صادر کنیم که خودشان صادرکننده ایده و فرم هستند.
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها