مسئول بهداری کل سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: بعضی از گازهایی که متداول بود و دشمن زیاد از آنها استفاده میکرد، پادزهر داشت. جامعه پزشکی ما با همفکری و همکاری متخصصان، انواع گازهای مورد استفاده دشمن، ازجمله گاز خردل، گازهای اعصاب و گاز سیانور را شناسایی کرد و پادزهرش را ساخت.
وی پس از آزادی و با شروع جنگ تحمیلی نیز بهسوی جبهه شتافت تا بتواند سهمی در درمان رزمندگان مصدوم داشته باشد و به دلیل نشان دادن توانمندیهای خود از سال ۱۳۶۳ تا پایان جنگ بهعنوان مسئول بهداری کل سپاه به ایفای نقش پرداخت.
وی در بخشی از کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «طبیب زندان دولتو»، به بیان نقش جامعه پزشکی در شناسایی سلاحهای شیمیایی و راههای مقابله با آن و همچنین درمان مصدومان شیمیایی پرداخته که به مناسبت روز پزشک منتشر میشود:
همزمان با شکلگیری ساختار یگانهای رزم در جبهه، واحد پدافند شیمیایی شکل گرفت. گروههای پزشکی ما که برای اولین بار با مصدومان شیمیایی مواجه میشدند، ابتدا سعی کردند عوارض گازهای شیمیایی را بشناسند و بعد، طرحهای علمی را برای مقابله با آنها یا کمتر کردن عوارضشان ارائه بدهند.
میتوان گفت مدت کوتاهی از بهکارگیری سلاحهای شیمیایی میگذشت که گروههای پزشکی به دستاوردهایی در این زمینه رسیدند؛ ازجمله اینکه گازهایی را که دشمن بعثی از آنها استفاده کرده بود، بهخصوص گازهای پرمصرفتر را شناسایی کردند.
در هیچ متن و کتابی حتی کتابهای پزشکی چیزی بهعنوان راهنمای مداوای مصدومان شیمیایی نوشتهنشده بود که شما وقتی با یک مصدوم شیمیایی مواجه میشدید، بدانید که باید چهکارهایی انجام بدهید.
تجهیز رزمندگان برای مقابله با سلاحهای شیمیایی
در گام بعدی، مجهز کردن رزمندگان برای مقابله با این سلاحها در دستور کار قرار گرفت. با مطالعاتی که انجام شد و با بهرهگیری از تجربیات کشورهای دیگر در جنگهای قبل، ابتدا تلاش شد که نیروهای خودی به وسایلی مجهز شوند که در لحظات اول شروع حملات شیمیایی دشمن، بتوانند بهموقع از خود دفاع کنند.
صدام در سالهای اول جنگ، در حملههای شیمیاییاش بیشتر از گازهای سمی استفاده میکرد. به همین دلیل، ما ابتدا به سراغ تهیه و تولید ماسکهای ضد گاز رفتیم که خیلی مؤثر بود. اهمیت این ماسکها بیشتر به دلیل فیلتر تعبیهشده در آن بود که جلوی دهان گذاشته میشد تا گاز وارد ریه نشود.
لحظهای که انسان ماسک را روی دهانش میگذارد، احساس میکند دارد خفه میشود. خیلیها از ماسک خوششان نمیآید. خیلی وقتها رزمندهها ایثار میکردند و زمانی که دوستانشان ماسک نداشتند، ماسک را از صورت خودشان برمیداشتند و به آنها میدادند.
این قبیل ازخودگذشتگیها در قشر پزشکان هم بود. به گمانم زمان حمله شیمیایی رژیم عراق به بیمارستان فاطمه الزهرا (س) بود که دکتر ابوالفتح لامعی، ماسک خود را به یک نفر دیگر داد و به همین دلیل، خودش بهشدت مجروح شد.
بعضی از گازها سریع اثر میکردند؛ بنابراین، باید پادزهری تهیه و نحوه استفاده از آن به رزمندگان آموزش داده میشد تا در صورت استفاده دشمن از گازهای شیمیایی نیروها بلافاصله آن را به خودشان تزریق کنند، وگرنه از بین میرفتند.
پادزهر گازهای شیمیایی
کمکم در داخل کشور سطح آگاهی درباره سلاحهای شیمیایی افزایش پیدا کرد و بعداً که وزارت سپاه تشکیل شد، گروههای تحقیقاتی سپاه، انواع ماسکها و آمپولها را تولید کردند.
بعضی از گازهایی که متداول بود و دشمن زیاد از آنها استفاده میکرد، پادزهر داشت. جامعه پزشکی ما با همفکری و همکاری متخصصان، انواع گازهای مورداستفاده دشمن، ازجمله گاز خردل، گازهای اعصاب و گاز سیانور را شناسایی کرد و پادزهرش را ساخت.
مثلاً به رزمندهها آموزش دادند که بهمحض اینکه احساس کردند بمباران شیمیایی شده است؛ ضامن آمپول آتروپین (پادزهر گازهای عصبی) را بکشند و به بدن خود تزریق کنند.
ما این آمپولها را در کولهپشتی رزمندگان میگذاشتیم. اگر عامل شیمیایی، گازخون مثل سیانور بود، آمیل نیتریت (نوعی پادزهر شیمیایی) تزریق میشد. مردم حلبچه اگر این آمپول را در اختیار داشتند، آن کشتار فجیع صورت نمیگرفت.
اقدامات گروه پزشکی هنگام مواجهه با رزمندگان شیمیایی
هنگام استفاده دشمن از گاز اعصاب و گازهایی که ضایعات پوستی ایجاد میکرد، گروههای پزشکی مستقر در اورژانسهای خط مقدم، لباسهای آلوده مصدومان را از تنشان بیرون میآوردند و بخشهایی از بدن، مثل چشم که آسیبپذیر تراست را مرتب شستوشو میدادند تا آثار درازمدت گاز بر چشم از بین برود.
گروههای پزشکی ما در زمان جنگ، بهمرور به نتایجی رسیدند و بر اساس آن، دستورالعملهایی نوشتند و اقدامات اولیه درمانی را برای مجروحان شیمیایی تدوین کردند.
در اواخر جنگ، در کنار مجروحان عادی، سیستم دقیقی هم برای انتقال مجروحان شیمیایی تعریفشده بود و کار درمان مصدومان شیمیایی بهطور مرتب و منظم انجام میشد. به همین دلیل، تعداد مجروحان شیمیایی بهمرورزمان کمتر شد.
جامعه پزشکان، پیشگام در مداوای مجروحان شیمیایی
در زمان جنگ مسئول بهداری جنگ، امور را پی گیری میکرد، اما درواقع جامعه پزشکی محور اصلی کار بود، چون بهداری سپاه بدون جامعه پزشکی کاری نمیتوانست انجام بدهد؛ یعنی همانطور که در جنگ تحمیلی همه اقشار مردم برای کمک به میدان آمدند، در بهداری سپاه هم پزشکان آمدند و خدمت کردند.
رژیم عراق قبل از سال ۱۳۶۳، بهطور محدود از گازهای شیمیایی استفاده میکرد. در مقطعی که به گمانم از عملیات خیبر به بعد بود؛ بهطور متمرکز ولی با حجم کم این سلاحها را به کاربرد. تا آنجایی که در ذهنم هست، در عملیات خیبر، ما مراکز ویژه تخلیه مصدومان شیمیایی را پیشبینی و درست کردیم. بعدازآن، بعضی از امکانات انفرادی تهیه شد و همینطور بهمرورزمان، پیشرفتهای بیشتری کردیم.
تحقیقات دکتر فروتن در زمینه شناسایی سلاحهای شیمیایی
گروههایی درباره موضوع شیمیایی کار میکردند؛ یکی از افراد شاخص و علاقهمندی که قبل از همه روی این گازها کارکرد، دکتر فروتن بود.
ایشان از گروههای پزشکی بیرون استفاده میکرد و خیلی پیگیر بود که به هر وسیلهای که شده، این گازها را شناسایی کند.
هر جا بمباران شیمیایی میشد، دکتر فروتن آنجا حضور پیدا میکرد و کار نمونهبرداری انجام میداد. او کیت (ابزار و وسایل) های شناخت داشت و دیگران را با سلاحهای شیمیایی آشنا میکرد. از جاهای مختلف کمک میخواست تا نوع گازهای استفادهشده ر ا تشخیص بدهند.
با خودش عدهای پزشک و پرستار به مناطق شیمیایی شده میبرد و تقریباً بهطور مستمر موضوع شیمیایی را رصد میکرد. در دورهای حتی دانشجویان ر ا هم با خودش برده بود.
کمکم ارتباطات خارجی هم برقرار کرد. مدتی با گروههایی که از سازمان ملل میآمدند، رفتوآمد داشت.
بعداً در پژوهشکده دانشگاه بقیهالله، مراکز تحقیقاتی زیادی شکل گرفت که زیر نظر سپاه اداره میشد. یکی از آنها مرکز تحقیقات شیمیایی بود که تا الآن کارهای خیلی خوبی انجام داده است. علاوه بر تحقیقات و اقدامات دکتر فروتن در زمان جنگ تحمیلی و بعد از جنگ، فعالیتهای ارزشمند و مهمی در این مرکز صورت گرفته است.
پدافند در مقابل حملات شیمیایی
بعضی از گازهای شیمیایی مانند خردل در هوای گرم تبخیر میشدند و حتی بعد از چند روز، آثار مخرب و زیان باری از خود بهجا میگذاشتند. لذا لازم بود که بعد از هر بمباران شیمیایی، منطقه از آلودگی پاک شود.
ما به این فکر میکردیم که اگر عراق یک منطقه را شیمیایی زد، بتوانیم آنجا را سمزدایی و پاکسازی کنیم تا فضا برای فعالیت رزمندهها آماده شود. این نکات در ذهنمان بود و به همین دلیل، یگانی به نام یگان پدافند ش.م.ر درست کردیم که از بهداری جدا بود و با مسئولیت دکتر صدری زیر نظر مسئولان ستاد و قرارگاه کار میکرد.
این یگان به وسایلی مجهز شد تا هر جا دشمن گاز شیمیایی زد، سریع آنجا را سمزدایی کند که دیگر کسی آلوده نشود.
منبع:
باقری، محمدرضا، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: طبیب زندان دولتو، روایت: سید مسعود خاتمی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۳۹۹، صفحات ۲۱۴، ۲۱۵، ۲۱۶، ۲۱۸، ۲۲۵، ۲۲۷، ۲۲۸
نظر شما