مازندران- نویسندگان کتاب «تاریخ اجتماعی نکا» قصه زندگی مردم نکا را بر اساس رویکردی جدید و تلفیقی نوآورانه به رشته تحریر درآوردند، اثری که معتقدند روایتی بینارشتهای از تاریخ، فرهنگ و زیست مردم نکا است.
این کتاب در ۱۷ اردیبهشت در خانه اندیشمندان علوم انسانی رونمایی و شب ۶۶۸ از شبهای بخارا به نکا اختصاص داده شد. یکی از ویژگیهای بارز کتاب شیوه متفاوت روایت آن است، مخاطب در نخستین سطرها با متنی دست اول اما بیانی روان و قصهگو مواجه میشود که با دیگر آثار تاریخی متفاوت است. رده سنی راویان کتاب از 40تا 90 سال و تعدادشان بیش از ۷۰ نفر بود. این کتاب توسط نشر رسانش نوین منتشر شده است.
ایبنا در میزگردی با حضور نویسندگان کتاب «زبیده سورتیجی» و «علی رستمنژاد» نویسندگان کتاب، درباره چرایی و ضرورت نگارش اثری متفاوت در حوزه تاریخ اجتماعی، شیوه پژوهش و وجه تمایز کتاب «تاریخ اجتماعی نکا» نسبت به آثار مشابه در این حوزه پرداخته است.
روایتی بینا رشتهای از تاریخ، فرهنگ و زیست فردی و اجتماعی مردمان نکا
یکی از نویسندگان این کتاب با اشاره به اینکه پژوهش اثر حاضر، 6 سال به درازا کشید، درباره روششناسی و رویکرد نگارش کتاب، گفت: نوآوری این اثر در روششناسی آن بوده و تلفیق تاریخ مکتوب، شفاهی، زبان و بیان متفاوت وجه اثرگذار کتاب است، بازنمایی تاریخ اجتماعی مردم و تجربه زیسته آنها به روش و نثر دانشگاهی بسیار دشوار بود، چراکه آدمی همواره به بیان عاطفیتری نیاز و تمایل دارد و با این ضرورت، حفظ بیطرفی ارزشی و بیان تحلیلی نثر دانشگاهی ناسازگار است.
زبیده سورتیجی اظهار کرد: تلاش بر این بود که توصیف و تحلیل را در هم بیامیزیم و تجربه رنجها، شادیها، افکار و عقاید را نشان دهیم و علاوه بر بیان تحلیلی، بیانهای روایی، هنری و ادبی در این کتاب داریم و مخاطب را به این روش بر سر شوق آورده و با افزایش فهم و درک آنها از تاریخ، جامعهشناسی و انسانشناسی را به ادبیات گره بزنیم.
این پژوهشگر با اشاره به رویکرد بینا رشتهای متن، افزود: رویکرد نگارش این کتاب بینا رشتهای و تلفیق نوآورانه از تاریخنویسی مردم است، تلاش کردیم با نگاه جزیینگرانه و روایتهای مستند زیست فردی و اجتماعی، افراد، زندگی روزانه، اشیا، رخدادها، آسیبدیدگیهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نکا دوران پهلوی را روایت کنیم.
وی گفت: سعی کردیم با بیان خردهروایتهای افراد شناختهشده، در کنار مردم بی نام و نشان، تصویری فراختر و علمیتر از زیست مردمان این شهر را پیش روی مخاطب بگذاریم.
سورتیجی درباره منابع تصویری کتاب، تصریح کرد: عکسهای موجود از منابعی است که طی چندین سال جستجو در آرشیو سازمان اسناد، کتابخانه ملی ایران، بایگانی شهرداری نکا و آلبوم برخی خانوادهها که هر کدام روایتگر داستانی ناب از دورانی است که ثبت تصاویر مانند امروز آسان نبود.
این نویسنده ادامه داد: یک قاب رنگ و رو رفته میتوانست در کنار ثبت خاطره، بار چندین ورق واقعهنگاری و ساعتها مصاحبه را بر دوش بکشد، برای نارنج باغ جزئیات دقیق و گستردهای به دست آوردیم اما با دیدن یک عکس حتی تار تمام پندارههای ذهنی ما ساختار منسجمی پیدا کرد، در کنار این موارد شواهد اتفاقی که در جست و جو کشف میشدند را هم باید در نظر بگیریم.
سورتیجی حضور «سردار جلیل کلبادی» را نقطه عطفی در تاریخ نکا عنوان و خاطرنشان کرد: بیشتر سفرنامهنویسان بدون اظهار نظر از کنار این شهر رد میشدند و نکا را درخور توجه نمیدانستند و بیشتر به پل معروف آن و نارنجِ باغ میپرداختند، از دوره قاجار است که نکا به یک بزنگاه تاریخی و حضور سردار جلیل کلبادی در این شهر به نقطه عطفی در تاریخ نکا تبدیل میشود، از آن پس نکا از یک نقطه جغرافیایی به جایگاه سیاسی خود دست پیدا میکند چرا که تا پیش از آن، فقط محل گذری برای رسیدن از «فرحآباد» به «اشرفالبلاد» بود.
وی این کتاب را مقدمه پژوهش زنان و ادبیات عامه دانست و اظهار کرد: علاقمندی اصلی من ادبیات عامه است که رو به فراموشی میرود، بشر برای ترمیم آلام خود علتها را خلق میکند.
سورتیچی افزود: همیشه در سوگ اجتماعی و روانشناسی اجتماعی قصهها و علل نهفته آنها در نگرش ما به جهان، درک بهتر زندگی خودمان و شناخت جهانبینی گذشتگان ما اثرگذار است، چند سالی است که در حال پژوهش و جمعآوری اطلاعات در زمینه مثلها، کنایهها، اشعار و مانند اینها و ارتباط آنها و اسطورهها هستم، بهعنوان مثال نکا دومین شهر مرتفع مازندران بعد از سوادکوه است و به نظر میرسد نظریههای جریان مهرپرستی در این منطقه باتوجه به اصل عبادت در بلندی، صحت داشته باشد.
این پژوهشگر تاریخ به برخورداری نکا از مزایای اقلیمی اشاره کرد و گفت: کوهنشینان نکا شاهنامهخوانی و شونیشت (شبنشینی) دارند، در دشت اینها را ندارند و تلقیهای مردم کوهپایه از حوادث و وقایع با مردمی که در دشت زندگی میکردند متفاوت است، به همین دلیل در یک شهر 2 فضای فرهنگی متفاوت را تجربه میکنید، این به ما تسامح و تساهل را میآموزد، نکا شهر مهاجران است و به نوعی هفتاد و دو ملت شناخته میشود، نام بیشتر محلات هم برگرفته از اقوام است، اما میبینید همه اینها در عین حال فرهنگ تفکیک شده و منحصر به خودشان را دارند و در صلح و صفا با یکدیگر زندگی میکنند.
سورتیجی تصریح کرد: نکا از ابتدای حیات خود این گونه و در واقع تبعیدگاه بوده، به آن «تَلیزار» یا «اِسکِلِمتلی» (خارزار/ تیغزار) میگفتند و شاه قاجار هم ایل عبدالملکی را به این منطقه تبعید کرده بود، به عبارت سادهتر گذران زندگی مردم در دشت به واسطه مشاغل وابسته به دریا و یا در کوه با گلهداری و دامداری بود و این شهر، بستر جغرافیایی مهمی برای زیست انسانی نبود.
روایت مردمانی جا مانده از تاریخ
وی ادامه داد: ویژگی منحصربفرد کتاب حاضر نسبت به سایر کتابهای این حوزه این است که از ژانر تاریخنگاری متعارف یا نوشتار ادبی محض خارج شده و ترکیبی از تاریخ و داستان میخوانید که شما را به تاریخی سراسر رنج، اندوه و آداب و رسوم و اعتقادات مردم میبرد که کمتر در تاریخهای غالب میخوانیم.
این تاریخپژوه از روایتهای مانده در پستوی تاریخ یاد کرد و افزود: در این کتاب به سراغ مردم ساده کوی و برزن رفتیم و از رنجها و روزمرگیهای آنها و اساسیترین مشکلاتشان در مقابله با خانهای منطقه و شرایط بهداشت و مسائل مشابه را روایت و ثبت کردیم.
وی با اشاره به اینکه روایات مغفول را در این کتاب ثبت کردیم تا تاریخ را با جامعهشناسی، انسانشناسی، ادبیات و دیگر حوزههای گوناگون وارد زندگی مردم کنیم، در این کتاب واژههای محلی، ترانههای چاربیداران (افراد بومی که با قاطر به روستاییان در حمل خرید از شهر یا درختان قطع شده جنگل کمک میکردند)، اشعار مازندرانی، اصطلاحات بومی و جزییترین وجنات تاریخ این شهر را روایت کردیم، خاطرنشان کرد: اگرچه در کتابهای خاطرات به این مسائل گاه پرداخته شده اما منبع تاریخی مستقلی در این حوزه نداشتیم، به کمک دادههای این کتاب میتوانیم زیست مردمان ادوار گذشته را درک کنیم و دریابیم که بسیاری از مشکلات زندگی امروزی که شاید دلیل آن را ندانیم، آسیبشناسی کنیم و تاملی برای فهم آن مسائل باشد.
سورتیجی درباره چرایی پرداختن به طبقهای که در طول تاریخ به حاشیه رانده شده اظهار کرد: در پی آن بودیم که در این کتاب ژانری قابلفهم برای تمام اقشار جامعه بنویسیم و نباید فقط متعلق به قشر تحصیلکرده یا منبعی در کتابخانههای تخصصی باشد، عامه مردم هم باید خودشان را ببینند و کتاب آینهای برای بازتاب دردها، آرزوها و هویت آنان باشد و در دسترس همه افراد جامعه قرار بگیرد، برانگیخته کردن احساسات مخاطب یکی از اهداف ما بود، وقتی متن کتاب را میخوانیم درد و رنج راوی در آن هویدا است و فضایی که توصیف شده در جزیینگری روایات و بیان آن قابلتصور است.
این پژوهشگر ثبت خردهفرهنگ را یکی از دلایل مهم گزینش شیوه متفاوت روایت دانست و افزود: از سوی دیگر برخی نمایههای فرهنگی و تاریخی مانند اشعار، اصطلاحات، شیوههای تولید، کنایهها، ضربالمثلها و موارد دیگر که به نظر سطحی بوده اما در شرف از بین رفتناند، باید در جایی ثبت و ضبط شوند و این سرمایههای فرهنگی فارغ از جغرافیا نیستند و جغرافیا بر ادبیات، تاریخ و نوع زندگی ما اثرگذار است.
سورتیجی گفت: باید همه ما بهویژه نسل نوجوان و جوان بدانیم که پیرنگ اندیشهها و باورهای ما از کجاست و چگونه در زندگی ما تغییر کرده و امروز در زندگی ما بروز پیدا یافتهاست.
برگردان روایات شفاهی به زبان تاریخ مکتوب
وی درباره برگردان زبانی روایات برای تبدیل شدن به متنی قابل فهم و دور از پیچیدگی، تصریح کرد: زبان و بیان در جذب مخاطب به تاریخ و مطالعه وقایع تاریخی بسیار مهم است و در این کتاب شیوه روایت به گونهای است که تمامی اقشار و سنین با علاقهای که در آنها ایجاد میشود، به مطالعه آن رغبت نشان دهند، دادههای اجتماعی روان بیان شده و مخاطب با بخشهایی از حوادث اجتماعی و تاریخی مواجه است که تاکنون در پستوی تاریخ مانده بود و کمتر به آن توجه میکرد، کتاب بازتاب این زوایای پنهان در دل نکا است.
این پژوهشگر ادامه داد: پاساژها، مغازهها، مکانهای قدیمی و نقطه به نقطه شهر را قدم به قدم برای کشف چگونگی تغییر پوسته شهر و تبدیل آن به موقعیت کنونی واکاوی کردیم.
سورتیجی با اشاره به استفاده از نظر کارشناسان برای انتقال دقیق و علمی مفاهیم و واژگان، خاطرنشان کرد: از نظر و دانش متخصصان برای بیان نامهای عام و تخصصی گیاهان و جانوران و تلفظ آنها در زبان محلی استفاده کردیم، آنچه مردم را به این کتاب نزدیک میکند این است که سعی کردیم از واژگان مردم دور نشویم، زبان و بیان عامه حفظ شده و حتی در عکسها نیز این شیوه رعایت شده است.
ضرورت بهرهگیری توامان از تاریخ مکتوب، تاریخ شفاهی و اسناد به عنوان ابزار راستیآزمایی
نویسنده کتاب تاریخ نکا با بیان اینکه منطق انسان بر روایت استوار است، درباره ضرورت بهرهگیری از هر دو تاریخ مکتوب و شفاهی در پژوهش افزود: منطق انسان بیش از آن که علی و معلولی باشد بر روایت استوار است و اساس کار ما نیز بر روایت ساخته میشود، در عنصر روایت، زاویه دید را داریم و در این کتاب از زوایای گوناگون به پدیدهها نگاه کردیم، چراکه اگر تنها به تاریخ سیاسی اکتفا میکردیم شاید گفتمان همان دوره را میتوانستیم بنویسیم.
این تاریخپژوه گفت: یکی از مسائل مهم در روایتشناسی اشاره دارد که روایت در زمان بروز پدیده ممکن است با هیجانات و کشف و شهود راوی نسبت به پدیده همراه و درنتیجه، احساس راوی در نتیجهگیری دخیل باشد، در اینجا نقش اسناد روشن میشود، اگرچه اسناد ما بیشتر اداری بودند اما به لحاظ سندشناسی و قانونی به روایات مهر تایید زدند، اما آنچه بر مردم میگذشت متفاوت بود.
این نویسنده و تاریخپژوه تصریح کرد: اسناد ما خاندانی یا اداری بودند و از تواریخ محلی هم سرنخهایی پیدا کردیم، راویان نیز بیشتر سفرنامهنویسانی بودند که در گذر از این شهر مطالبی نوشتند اما ممکن است در تاریخهای موجود به برخی نکات به عنوان پدیدهای عادی پرداخته یا حتی از بیان آن امتناع شده باشد، مانند رنجی که رعیت میکشیدند، به همین دلیل به این جریانها در کتاب توجه شده، با اینحال برخی اسامی مستعار هستند.
کتابی برای تمامی سنین و اقشار اجتماعی
سورتیجی درباره رده سنی مخاطبان کتاب، ادامه داد: حتی کودکان از دوم ابتدایی به بعد میتوانند با مطالب این کتاب آشنا شوند، در واقع باید از این سن کودک را با کتابهای کلاسیک جهان و ایران که مناسبسازی شده آشنا ساخت.
پایبند به اصالت روایت راویان
در ادامه این میزگرد، دیگر نویسنده کتاب تاریخ نکا گفت: اساس کار ما تاریخ شفاهی بود و تلاش کردیم تا هم راویان را با راویان دیگر راستیآزمایی کنیم و هم اسنادی که مکمل و موازی روایت این راویان بودند به ما کمک کردند، روش اصلی ما در پردازش تاریخ اجتماعی نکا در طول ۵۷ سال دوران پهلوی بر مدار تاریخ شفاهی استوار بوده و ما پایبند به اصالت روایت راویان بودیم.
علی رستمنژاد اساس کتاب را بر کتاب پیشین خود «راویان قصههای رفته از یاد، درآمدی بر تاریخ نکا به روایت سفرنامهها» که سفرنامههای دوره صفویه تا اوایل انقلاب را در بردارد استوار دانست و اظهار کرد: نکا در طول تاریخ بیشتر یک گذرگاه بوده، اهمیت آن به دلیل پل رود «مهروان» بوده و همه سفرنامهنویسانی که از کنار این پل رد میشدند درباره آن مینوشتند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه متوجه شدیم که درباره تاریخ و منابع مرتبط با نکا کتاب و مقاله مستقلی نوشته نشده، افزود: در سال ۱۳۹۶ با استخراج منابع، به تاریخ محلات نکا پرداختیم، هدف ما بررسی تاریخ تحولات شهری و چگونگی تبدیل از محلات و روستاها به شهر بود.
وی با بیان اینکه چند محله سنتی شامل «نارنجِ باغ»(باغ نارنج)، «اودنگسر» (ابزار پوست کندن گندم و برنج/ آسیاب)، «صغیرمَلِه» (محله)، «ترکمله»، «جوگیمله» (محله جوکیان) و «دهصوفیمله» و «حمومسری» که امروز وجود خارجی ندارد شناسایی شدند، گفت: ابتدا تصور میکردیم دادههای اندکی داریم و بیم جمعآوری داده داشتیم، شروع کار با مصاحبه تاریخ شفاهی بود و پایه کار را بر شواهد شفاهی گذاشتیم، به همین دلیل با افرادی که به لحاظ کِبَر سن راویان خوبی بودند، یعنی با کسانی که تحولات حیات اجتماعی را به چشم دیدند و مسئولیتهایی جزیی در شهر داشتند و میتوانستند تاریخ شهر را روایت کنند گفتوگو کردیم.
رستمنژاد درباره فاز دوم پژوهش تصریح کرد: در مرحله بعدی به سراغ راستیآزمایی اسناد رفتیم و از اسناد مرکز ملی اسناد و بخش کوچکی از اسناد خانوادگی، اداره آموزش و پرورش، مجلس، مرکز اسناد وزارت خارجه، بایگانی شهرداری و اسناد اداره ثبت نکا که 2 منبع مهم اسناد ما بودند استفاده کردیم، مجموعهای از عکسها، روزنامهها و منابع مکتوب اندک نیز جمعآوری کردیم.
وی با اشاره به گسترش منابع شفاهی طی پژوهش، ادامه داد: در نهایت متوجه شدیم که دادههای ما فراتر از تاریخ محلات شده و این کتاب ظرفیت تبدیل به مجموعهای بزرگتر دارد، به همین دلیل تصمیم گرفتیم به لحاظ زمانی برشی بزنیم و آنچه را مربوط به دوره پهلوی بود را در قالب «تاریخ اجتماعی نکا ۱۳۵۷- ۱۳۰۰ش» منتشر کنیم.
این تاریخپژوه درباره بخش نخست کتاب خاطرنشان کرد: در بخشی به پیشینه تاریخی، شواهد باستانشناسی، وجهتسمیه نکا و هر آنچه که دادههای تاریخ محلی و منابع جغرافیایی از این نقطه داشتند را از منابع تاریخی بهویژه تاریخ «ابناسفندیار»، تاریخ «طبری»، منابع جغرافیایی که نکا را با نام «مهروان» معرفی کردهاند و همچنین منابع فتوح استخراج کردیم، ابتدای پهلوی در قالب تاریخ محلات، تحولات اجتماعی و گاه سیاسی قرار میگیرد، در نهایت بخشی به نام «تاریخ تحولات شهری» داریم، نکا از سال ۱۳۳۰ به شهر تبدیل شد و حیات شهری با شکلگیری خیابانها، برخی اماکن عمومی مانند حمام، مراکز مدرن مانند سینما را شامل میشود، کتاب در ابتدای انقلاب به پایان میرسد.
رستمنژاد درباره چرایی این توقف، اظهار کرد: کتاب، پردازش حیات اجتماعی است و در جلدی مستقل «نکا در انقلاب اسلامی» نوشته و به چهرههای انقلاب، حوادث مربوط به آن و چگونگی چالش با پهلوی خواهیم پرداخت، تلاش ما این بود که بر اساس منابع مکتوب و اخلاق حرفهای تاریخی، کتابی تاریخی در حوزه تاریخ اجتماعی شهر و طبقه فرودست ارائه دهیم.
از مهروان تا نکا به گواهی تاریخ
وی درباره نخستین نام نکا و سیر تغییر آن در طول تاریخ افزود: شواهد باستانشناسی سال ۹۶ «کمیشان» نکا نشان میدهد از ۱۱ یا ۱۲ هزار سال قبل، انقلاب کشاورزی در این نقطه رخ داده و تمدن شکل گرفتهاست، اما داده مکتوب نداریم و همگی شواهد باستانشناسی است.
این نویسنده با بیان اینکه قدیمیترین عنوانی که بر این ناحیه در منابع فتوح و منابع تاریخی مانند «ابن اسفندیار» از آن نام میبرند، مهروان است، گفت: گمان میرود ساکنان این منطقه پیش از فتوح مسلمانان «مهرپرست» و پیرو «میترائیسم» بودند و این نام برگرفته از نام «مهر» خدای خورشید است، نیایشگاه مهرپرستان معمولا در نخستین نقطه تابش نور خورشید بنا میشد و یکی از آداب مهرپرستی غسل در آب جاری بود، همچنین در آیین مهرپرستی داریم که وقتی مهر از «البرز کوه» بر زمین میتابد، در آن نقطه نیایشگاه بر پا میکنند.
رستمنژاد با اشاره به اینکه در تمام منابع تاریخی که به تاریخ این منطقه پیشامغول پرداختند واژه مهروان به کار رفته، اما در منابع بعد از مغول این واژه فراموش میشود، تصریح کرد: به نظر میرسد مهروان مانند برخی شهرهای دیگر مازندران که در تهاجم مغول نابود و نامشان از صحنه روزگار حذف شده در تهاجم مغول از بین رفته، در حالی که برخی پژوهشگران بدون استفاده از دادههای مکتوب و دقیق تاریخی معتقدند که این شهر در اثر سیل یا زلزله از بین رفتهاست، به تدریج در منابع بعد از مغول، شرق مازندران عنوان «قره طوقان» جایگزین میشود، به نظر میرسد این واژه ترکی است اما مرحوم «برزگر» در کتاب خود این واژه را پهلوی میداند که به مرور تغییر ماهیت و عنوان پیدا کرد.
وی ادامه داد: قرهطوقان مرکزیت پیدا میکند تا در کتیبه مفقود شده درِ امامزاده «میرمفید» نکا، «قریه نکا» به تاریخ ۸۷۰ قمری ذکر میشود که قدیمیترین منبع مکتوب در اشاره به نام نکا است، دلایل وجهتسمیه این نام گوناگون اما همگی زبانشناسی و تحلیل است و منبع مکتوب دقیقی در این زمینه نداریم.
رستمنژاد پردازش به طبقات اجتماعی را مختص این کتاب ندانست و خاطرنشان کرد: در ذات پژوهشهای این گونه که اساس بر گفت و گو با مردم و تاریخ شفاهی است، خواه ناخواه شما روایتگر بخشی از تاریخ اجتماعی میشوید که تفاوت آن با دیگر روشهای تاریخی، مهیا ساختن فرصت برای آن طبقه از جامعه است که در طول تاریخ فرصت نمایش در ویترین تاریخ را نداشتند.
وی اظهار کرد: به عنوان نمونه، تاریخ طبقه کارگر، طبقه کشاورز و موارد مشابه با نگاه یک فرد آکادمیک به تاریخ بخشی از جامعه یا طبقه فرودست در طول تاریخ ثبت و ضبط شده، اما در تاریخ شفاهی شما یک مورخ و پژوهشگر هستید که اساس کارتان افرادی مانند کشاورزان، کارگران، سربازان خط مقدم و مانند آن هستند که خودشان آفریننده و کارگزاران واقعی تاریخ بودهاند، اینجا تاریخ شفاهی به همه طبقات فرودست جامعه که هیچ گاه فرصت پیدا نکردند خود را، با زبان خود در تاریخ ماندگار کنند کمک میکند، استفاده از این روش پژوهشی فرایندی است که برآیند آن پرداختن به طبقات کمتر یا هرگز دیده نشده است.
رستمنژاد با بیان این که زبان بیشتر راویان محلی بوده افزود: ما زبان محلی راویان را بازگرداندیم و طبعا نوع واژگان، اصطلاحاتی که به کار میبریم ممکن است بار معنایی متفاوتی داشته باشد ولی تلاش کردیم روایت خالص راوی در انتقال تجربههای مشترک شواهد ما به نسلهای بعدی حفظ شود.
تاریخ سیاسی و تاریخ اجتماعی به مثابه 2 قطب جریانساز در فرهنگ و زیست طبقات نخبه و فرودست
رستمنژاد درباره تاریخ اجتماعی و ضرورت پرداختن به آن گفت: تفکیک دو تاریخ سیاسی و اجتماعی از یکدیگر امکانپذیر نیست و اینها متاثر از یکدیگرند، ما در تاریخ اجتماعی تا اندازهای از تاریخ سیاسی فاصله میگیریم اما این گونه نیست که مطلق از سیاست و سیاستمداران یا به اصطلاح طبقه نخبه یا اِلیت جامعه سخن به میان نیاوریم، تاریخ یک جامعه در تعامل دوسویه طبقه نخبه و طبقه پایین اجتماع انجام و تحولات تاریخ اجتماعی در نگاه توامان به هر دو طبقه محقق میشود.
رستمنژاد با تاکید بر اینکه اگر پژوهش تنها بر روایات استوار باشد هر کس قهرمان داستان خویش است، ادامه داد: اسناد کمک میکنند تا تطابق میان صحبت راویان و ثبت قانونی آنها روشن شود، در پژوهش متکی بر روایت، راوی خودش را در تاریخ خوب دیده و لکههای خاکستری و تاریک زندگی را بازگو نمیکند که ممکن است عامدانه نباشد، به هر حال چند دهه فاصله افتاده و ساختار ذهنی افراد با تغییر گفتمان زمان تغییر میکند، حادثهای که در دهه چهل اتفاق افتاده را اگر در همان زمان مکتوب کنید در واقع در فضای گفتمانی آن حضور دارید، اما اگر بخواهیم همان پدیده را در دهه هشتاد بازگو کنیم مطمئنا فضای گفتمان تغییر کرده درنتیجه مستلزم راستیآزمایی با شواهد موازی شود.
این نویسنده خاطرنشان کرد: ما به تنوع شواهد و تواتر آن نیاز داریم، به این معنا که مجموعه شواهدی داریم که از یک زاویه به پدیده نگاه کردهاند، مثلا در اصلاحات ارضی عدهای راضی و عدهای ناراضی هستند؛ برای بررسی این پدیده نیاز به تواتر و نگاه از زوایای مختلف داریم، همچنین راستیآزمایی از مناظر گوناگون و بر اساس اسناد مختلف انجام میشود و این تقابل راستیآزمایی اسناد و شواهد که مکمل یکدیگرند، کمک میکند تا پدیدههای تاریخی در دقیقترین و واقعیترین حالت ممکن بررسی شوند.
این پژوهشگر بر ثبت روایات شفاهی و خطر از بین رفتن آن تاکید و اظهار کرد: مورخان شفاهی معتقدند «خیلی زود دیر میشود» و این شواهد براساس تجربه روزمره زندگی افرادی بوده که این بخش از تاریخ را نیز دیدهاند، تفاوت میان دیدن و درگیر یک واقعه بودن در نوع روایت اثرگذار است، افرادی داریم که این بخش از تحولات اجتماعی پیش از صنعتی شدن نکا را دیدهاند و این شواهد در حال از دست رفتن است، اگر این شواهد که عمرشان بیش از ۷۰ و ۸۰ سال است را از دست بدهیم، انگار کتابخانهای بزرگ از نسخ خطی را از دست دادهایم و دیگر دسترسی به این منابع نداریم، خطر این مسئله باید جدی گرفته شود.
رستمنژاد افزود: ظرفیت تصویری این کتاب به پشتوانه شیوه روایت بسیار قدرتمند است، مثلا در بخشی از کتاب به سبک انجام نظافت، آداب معنوی، غسلها و مانند آن اشاره شده که دادههای پنهان بسیاری را آشکار میکند، بر این اساس مخاطبان کتاب طیف گستردهای را شامل میشود.
وی درباره مخاطبان کتاب تصریح کرد: گروهی خوانندگان حرفهای تاریخ هستند که به دلیل مطالب نویی که از میان خاطرات، اسناد و آثار بیرون کشیده شده آن را انتخاب میکنند، از سوی دیگر برای طبقه عامه جامعه که تاریخ را به عنوان یک سرگرمی انتخاب میکند نیز قابلاستفاده است، روان بودن متن و وجه قصهگویی روایت هم باعث شده تا کتاب برای طبقه دانشآموزان و معلمان مناسب باشد.
این پژوهشگر گفت: چون نخستین اثر با این شیوه روایت است کاستیهایی دارد و در آثار بعدی منسجمتر عمل کرده و یا این که مخاطبان اثر را انتخاب نخواهیم کرد، زحمت نوع سبک داستانی و ادبی و شیوه روایت برعهده خانم سورتیجی بود و من با قلم جاری تاریخی آن را نوشتم، در طول یک سال توقف بارها این کتاب بین ما در تبادل برای رفع کاستی و اعمال اصلاحات جدید بود، یک سال توقف برای چکشکاری و صیقل دادن متن و لازم بود تا با ذهنیت جدید کتاب مرور شود.
نظر شما