شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۳
یک تاریخ‌پژوه: آلمانی‌ها نقش مثبتی در صنعتی‌سازی ایران داشتند/ تعطیلی کارخانه کاغذ در اثر جنگ جهانی دوم

علی آقایاری، پژوهشگر تاریخ با ارائه مقاله در ششمین کنگره ملی تاریخ‌دانان گفت: ایرانی‌ها معتقد بودند که آلمانی‌ها مثل روس و انگلیس برای تکه تکه کردن ایران نیامده بودند و بلکه برای کمک کردن به آبادانی آن! هر چند به مرور میزان وابستگی ایران از لحاظ صنعتی وابسته شد و از آن‌سو حضور آلمانی‌ها در ایران باعث نفوذ آنها در منطقه خاورمیانه شد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)عبدالرسول خیراندیش با ارائه مقاله «مهار انرژی در تاریخ صنعت ایران و جهان» در ششمین کنگره ملی تاریخ‌دانان (تاریخ صنعت و صنعت‌گران ایرانی) گفت: در این یکصد سالی که انقلاب صنعتی در اروپا توسعه پیدا کرد، یعنی از انگلستان شروع شد تا 1870 که آلمان شروع به صنعتی شدن به نحو دقیقی کرد، در این دوره، صنعت، صنعت سنگین و کارخانه‌ای است و تحولات دیگری به تدریج رخ داد. برای مثال مسائلی ماند سوسیالیسم و توسعه استعمار در این دوره است که ما هیچ حرکت خاصی نداریم، چون آگاهی درست و شناخت از مساله نداریم، لذا حرکتی هم نکردیم. در این دوره چند تحول اتفاق افتاد که آن را به انقلاب صنعتی دوم تبدیل کرد؛ کم‌کم الکتریسیته(نیروی برق) شناسایی شد، نفت، پالایش و به کارگیری آن شروع شد و ساخت کالاهای مصنوعی با کمک شیمی جدید تا سال 1870 که نمایشگاه صنعتی پاریس افتتاح شد که موج جدیدی از انقلاب صنعتی جدید را به دنبال دارد که حاصل به کارگیری الکتریسیته، نفت و مواد مصنوعی است که فرزند آن اتومبیل است و در این دوره آلمان به غول صنعت تبدیل شد. 

او افزود: ما در این دوره که سلطنت ناصرالدین‌شاه را دربرمی‌گیرد تا بعد از جنگ جهانی اول (پایان قاجاریه) به صورت گسترده‌ای با انقلاب صنعتی سروکار پیدا کردیم. به شکل ورود کالاهای صنعتی تولید شده با عنوان کالای مصرفی در ایران(گرامافون، سینما، رادیو، پنکه، تلفن و ...). در این زمان بخش عمدهای از ثروت ایرانی‌ها صادر شد برای خرید کالاهایی که اشاره شد. ضمن این‌که هر چه زمان جلو رفت وارد کردن چنین کالاهای صنعتی برای مصرف، تجمل و تکلف افزایش یافت و جنبه مولد آن بسیار کم بود؛ تلاش‌هایی از سوی امین‌الضرب و دیگران اما به صورت محدود. 

این استاد دانشگاه تاریخ عنوان کرد: بعد از جنگ جهانی اول انقلاب صنعتی سوم صورت می‌گیرد از این منظر که نخستین پدیده‌های آن به شکل ساختمان‌های چند طبقه با کمک اهرم و کابل شروع شده و جلو آمده است. در این دوره برق که به صورت الکتریک تولید شده بود به الکترونیک تبدیل شد؛ (یعنی برق ضعیف شده) در این دوره در جهان علم نیز تغییراتی رخ داد و فیزیک نیوتنی به مقدار زیادی نقض شد و فیزیک کوانتومی به میان آمد و علم را به طور کلی متفاوت کرد. در این دوره فاصله ایران با انقلاب صنعتی کم شد و به فاصله کمی تلویزیون، انواع تلفن و ... به ایران آمد اما باز هم فاصله داریم. چنانکه ما در دهه 1960.م با افتتاح ذوب آهن آن مرحله نخست انقلاب صنعتی را که با ذوب فلزات در مقیاس گسترده همراه بود، در ایران شروع کردیم. در این زمان با پیدایش دانشگاه‌ها افرادی را در زمینه مهندسی تربیت می‌کردند و به تبع آن تاسیس کارخانه‌هایی که در زمینه الکترونیک فعال بودند یا وسایل خانگی می‌ساختند و نخستین فلزکاری در این دوره برای ما رخ داد که بیشتر سلسله پهلوی را دربرمی‌گیرد. این دوره که در ایران با عنوان موج سوم شناخته می‌شود، سرانجام در اواخر قرن بیستم جای خودش را به  انقلاب صنعتی چهارم داد که ما در آن قرار داریم که اگر این قول پذیرفته شود که بعضی آن را فراصنعتی هم می‌نامند. 

خیراندیش گفت: در این زمان 1975 کنفرانسی در رم(کلوب رم) تشکیل شد که با تحولاتی که در دنیا رخ داده است، تکلیف انتقال تکنولوژی به جهان سوم چگونه خواهد بود؟ آیا انتقال تکنولوژی جهان غرب را تهدید خواهد کرد؟ بحث مفصلی چند سال در این رابطه صورت گرفت بعد از آن تقریبا رها شد. در آن کنفرانس پاسخ دادند که انتقال تکنولوژی به جهان سوم خطری برای جهان غرب ندارد. چون معتقد بودند جهان سوم هر چه قدر در تولید تکنولوژی موفق شود در زمینه مدیریت آن موفق نخواهد شد. این سخن شاه‌کلید کنفرانس روم بود! باید دید در این زمینه چه قدر حق با آنهاست، چون در مدیریت تکنولوژی با موضوع نگهداری از نخبگان و جلوگیری از مهاجرت آنها، کنترل و بهینه‌سازی انرژی و امثال آن برمی‌گشت که معتقد بودند جهان سوم در آن موفقتی به دست نخواهد آورد. 

رابطه قیچی‌وار میان عرضه محصولات کشاورزی و صنعتی

شهرام غلامی، پژوهشگر تاریخ درباره صنایع نساجی ایران در دوره رضاشاه گفت: در دوره پهلوی به توسعه صنعتی اولویت داده می‌شد بر اساس آنچه که در کشور وجود داشت؛ به ویژه با توجه به تحولات داخلی که در ایران وجود داشت. در زمینه نساجی هم با ورود صنایع ماشینی، فعالیت پارچه‌بافی سنتی در ایران از نیمه دوم سده نوزدهم تقریبا از بین رفت و سرانجام در دهه‌های پایانی سده نوزدهم تقریبا دو سوم کل واردات ایران را پارچه و قند تشکیل می‌داد و بر اساس آمارهای اقتصادی در سال‌های 1910 به بعد براساس گزارشی که موجود است 34 درصد از کل واردات ایران را منسوجات تشکیل می‌داد. بنابراین نیاز بود که به صنعت نساجی توجه شود که پیشتاز صنایع مصرفی ایران دوره پهلوی می‌شد. 

او افزود: بحث دیگری که در گزارش‌های اقتصادی آن موقع پیدا کردم؛ بحث جلوگیری از خام‌فروشی بود. در همه منابع اقتصادی که دیدم همواره بر این نکته تاکید می‌شود که خام‌فروشی سرچشمه فقر و اساس همه بدبختی‌هاست، چون فعالان اقتصادی آن را رصد می‌کردند وقتی پنبه، پشم و ابریشم صادر می‌شد، در عوض پارچه‌های پشمی، پنبه‌ای و ابریشمی وارد می‌شد که سود بالایی نصیب صنایع پارچه‌بافی غربی می‌شد که بعدها تصمیم گرفتند با احداث صنایع نساجی این سود به ایران تعلق بگیرد. 

این پژوهشگر اظهار کرد: موضوع دیگر ایجاد غرور ملی از طریق بی‌نیازی و قطع وابستگی به کالاهای مصرفی بود. بنابراین تصور می‌کردند از طریق صنعتی‌سازی می‌توان وابستگی به کالاهای اساسی مصرفی را قطع کرد. بنابراین زمینه روی آوردن به صنعت نساجی فراهم شد که از بعد بین‌المللی که به آن نگاه می‌کنیم پس از جنگ جهانی دوم توازن بین‌المللی بهم خورد و تقاضا برای صدور مواد خام مانند پشم افزایش یافت که ایران یکی از آن صادرکنندگان پشم و ابریشم بود، میزان صدور آن را کاهش داد و از سوی دیگر بهای محصولات صنعتی را افزایش داد که در نتیجه بحران اقتصادی 1932 به شدت تشدید شد و یک رابطه قیچی‌واری میان عرضه بهای محصولات کشاورزی و محصولات صنعتی پیش آورد و این ضرورت را ایجاد کرد که باید به جای صادرات مواد خام آن صنایع در داخل کشور ساخته شود.         

مشکل ایران کجاست؟

فریدون شیرین‌کام، پژوهشگر تاریخ اقتصاد گفت: وقتی به تاریخ صنعت نگاه می‌کردم یک نکته وجود داشت و آن رویای همه متفکران که به سمت اندیشه‌های جدید می‌رفتند به دنبال یک جامعه توانمند و صنعتی بودند و صنعت برای آنها قدرت بود؛ قدرت ایستادگی در برابر دو قدرت روسیه و بریتانیا. اما در ایران آن موقع تا رسیدن به کشوری صنعتی فاصله بسیاری بود، این همان اصطلاحی است که داریوش شایگان از آن به عنوان خواب تاریخی یاد می‌کند.

او ادامه داد: همه ایرانیانی که رویای کشوری دارای توسعه در سر داشتند و همه آن چه که در رویا می‌دیدند و اروپا انجام داد، با خود زمزمه می‌کردند؛ آیا ما انجام ندادیم؟! از اینجا بود که دانشجو به اروپا فرستادند تا تحول نیروی انسانی را به وجود بیاورند برای اینکه جامعه توانمند صنعتی ایجاد کنند. طی زمانی که گذشته سازمان‌های اجتماعی را به وجود آوردند، اما سوال اینحاست؛ چرا تغییر صورت نمی‌گیرد و وقتی ایران را مقایسه می‌کنیم با ترکیه، مالزی و کره جنوبی همه تغییرات سازمان اجتماعی روی داد اما مشکل ایران کجاست؟ هر کس کتاب «ایده دانشگاه» به قلم کارل یاسپرس را مطالعه کرده باشد، خواهد فهمید که دانشگاه به آن معنا در ایران شکل نگرفت.

تعطیلی کارخانه کاغذ در جنگ جهانی دوم 

اعظم کاظمی، پژوهشگر درباره کاغذسازی در ایران از اسباب دستی تا کارخانه، از برگ تا تمدن گفت: این صنعت را وقتی بررسی می‌کنیم انتشار کاغذ با خودش فرهنگ و تمدن یک کشور را ببرد. در دوره مغول در صنعت کاغذسازی در ایران از رونق خوبی برخوردار شد چون می‌خواستند تاریخ خودشان را به نگارش دربیاورند و چون با چین ارتباط داشتند به ورود کاغذ کمک کرد و حتی بعدا کاغذهای بزرگ به ایران بیاید که در دوره تیموری این کاغذ بزرگ بیشتر استفاده شد و در این زمان بر اساس رونق صنعت کاغذ مکتب هرات شکل می‌گیرد و ذوق نقاشان به دلیل کیفیت کاغذها افزایش پیدا می‌کند. 

او افزود: در دوره صفویه صنعت کاغذسازی رو به افول می‌گذارد اما در دوره قاجار این صنعت با فراز و فرود مواجه می‌شود در دوره پهلوی نخست کارخانه کاغذسازی ایجاد شد که با جنگ جهانی از بین دوم از بین رفت. در دوره پهلوی دوم بعد از ایجاد کارخانه شکر و نیشکر تصمیم گرفتند از تفاله آن کاغذ بسازند و در این دوره باز هم صنعت کاغذسازی رواج پیدا کرد.

نقش مثبت آلمانی‌ها در صنعتی شدن ایران

علی آقایاری، با اشاره به نقش آلمانی‌ها در توسعه آذربایجان گفت: شول مان یک هزار و پانصد اسلحه به مشروطه‌خواهان بود به طور کلی شول مان در دوره پهلوی مانند کارخانه‌های صنعتی مانند مبل سازی و چندین کارخانه دیگر را تاسیس کرد. آنها سعی داشتند آرام آرام در ایران جای پایی باز کنند و بازار ایران را از دست رقبای تجاری خود یعنی روس و انگلیس برهانند. از دوره پهلوی اول با توجه به نگاه رضاشاه با توجه قدرت زیاد روس و انگلیس باعث شده بود که به یک قدرت سوم بیاندیشد که آلمانی‌ها گزینه خوبی بودند.

او ادامه داد: بدون اغراق باید متذکر شد که ماشین‌های آلمان نقش مهمی در صنعتی ایران داشتند و البته تنها ماشین آلات نبود بلکه معلمان و مهندسان آلمانی به آموزش نحوه استفاده از ماشین‌آلات به صنعتی شدن ایران کمک کردند و بنا براین می‌توان گفت که صنعتی شدن ایران با کمک آلمانی‌ها از سال ۱۳۰۰اغاز و در سال ۱۳۱۱به اوج خود رسید. این روند زمینه همکاری هر چه بیشتر میان آلمان و ایران را در پی داشت و بر اساس این روند در دوره رضاشاه مهندسان آلمانی به ایران سرازیر شدند و به ویژه در تبریز حضور پیدا کردند و کارخانه‌های مثل چرم‌سازی، قوطی‌سازی، ریسندگی و بافندگی و ... را به وجود آوردند. اگرچه این سخن به معنای آن نیست که تبریز از کارخانه‌های خالی بود در آن موقع کارخانه کبریت، صابون‌سازی و پارچه‌بافی به صورت سنتی وجود داشت

این تاریخ‌پژوه بیان کرد: ایرانی‌ها معتقد بودند که آلمانی‌ها مثل روس و انگلیس برای تکه تکه کردن ایران نیامده بودند و بلکه برای کمک کردن به آبادانی آن! هر چند به مرور میزان وابستگی ایران از لحاظ صنعتی وابسته شد و از آن‌سو حضور آلمانی‌ها در ایران باعث نفوذ آنها در منطقه خاورمیانه شد.

نقش روس‌ها در رکود صنعت در قزوین

حسن حسن‌زاده، پژوهشگر تاریخ اجتماعی با ارایه مقاله درآمدی بر صنعت و تجارت قزوین از قاجاریه تا پهلوی گفت: قزوین در دوره قاجار به گزارش سرجان ملکم آمده که قزوین از لحاظ جغرافیایی در موقعیت خوب بازرگانی قرار. گرفته و سفیر فرانسه در دوره محمدشاه قاجار معتقد است در این شهر شمشیرهای خوب می‌سازند و پارچه‌های پنبه‌ای خوب شهرت دارد که به مردم کردستان می‌فروختند. 

او ادامه داد: در قزوین ۲۶ باب کاروانسرا در دوره قاجار شناسایی شده که این مکان‌ها محل سکونت تجار بودند. همچنین قزوین تنها شهری بود که در دوره ناصری مجلس تجار داشتند و شاه از آن حمایت می‌کرد. در زمان حمله شاه به مجلس، ترکش آن به قزوین هم خورد و دو تن از تجار شهر از سوی حاکم شهر فلک شدند.

این پژوهشگر عنوان کرد: نخستین کارخانه ریسندگی در قزوین از سوی آلمانی‌ها ساخته شد. به عبارتی آلمانی‌ها در شکوفایی صنعتی قزوین نقش داشتند و برعکس روس‌ها در رکود و بی‌رونقی صنعت در قزوین ایفای نقش کردند و بعد از جنگ جهانی اول، تجارت در قزوین رکود پیدا می‌کند و حتی کاروانسراهای شهر از رونق می‌افتد. در دوره انتقال قدرت از قاجار به پهلوی نوعی بی‌ثباتی تجاری در قزوین روی می‌دهد.

حسن حسن‌زاده گفت: کارخانه نخ‌تابی و پارچه‌بافی در قزوین باعث اشتغال زیادی در این کارخانه می‌شود و بعد از آن به دلیل نیاز کارخانه برق یکی از تاجر قزوینی دست به تأسیس کارخانه برق می‌زند. بعد از اشغال قزوین از سوی ارتش روس ضربه نهایی را به کارخانه‌های آن می‌زند و آنها را تعطیل می‌کند و تعدادی از کارگران ماهر از قزوین به تهران منتقل می‌شوند.

رد کارگاه‌های ذوب فلز در هشت هزار سال پیش

محمدعلی حضرتی‌ها، فعال میراث فرهنگی با ارائه مقاله «صنعت قزوین؛ گذار از سنت به تجدد» گفت: قزوین مزیتش به صنعت نیست با اینکه بر اساس داده‌های باستان‌شناسی  قدمت صنعت آن به هشت هزار سال قبل برمی‌گردد. مزیت قزوین قرار گرفتن آن در کریدور مسیر بازرگانی است هر چند در دهه شهر صنعتی البرز ایجاد می‌شود و بعد از انقلاب شهرهای صنعتی دیگری افزوده می‌شود، اما ناهماهنگی در جایابی شهرهای صنعتی بلایی سر شهر قزوین آورده که محوطه‌های باستان‌شناسی را با آسیب ایجاد کرده و بعضی دیگر هم در حال آسیب هستند که اگر این روند ادامه پیدا کند همه داده‌های تاریخ و پیشاتاریخی خود را از دست خواهد داد.

او ادامه داد: مسأله تولید غذا نکته بسیار مهمی در مطالعات باستان‌شناسی است و تولید ابزارهایی که در اختیار باشندگان این فضاها قرار دهد تا در استقرار آدم‌ها موثر شود گاهی در محوطه‌های باستان‌شناسی محوطه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد که استقرار انسان‌ها از مدت طولانی برخوردار است و حتی فاصله میان برخی از محوطه‌ها حاکی از آن است که ارتباط موثری میان سکونتگاه‌ها وجود داشته است. 

این فعال میراث فرهنگی بیان کرد: برخی از باستان‌شناسان تاکید می‌کنند در هزاره ششم میلادی کارگاه‌های ذوب فلز داشتند. وقتی الان صحبت از ظرف‌های سفالی به میان می‌آید اغلب تصورمان ظرف‌های کوچک است در حالی که خمره‌های بزرگ آب داشتند که نحوه ساخت آنها بسیار شگفت‌انگیز است. در کاوش‌های باستان‌شناسی که مصطفی ده‌پهلوان در دشت قزوین انجام داده، دست‌سازهای ظریف به وجود آمده و ابزارهای ظریف که به وسیله آن بعضی ظروف سنگی را سوراخ کنند. یکی از کارهای باستان‌شناسی در دشت قزوین پیدا کردن معادن فلز است...

قانون اساسی نوشته شده وزارت معارف 

رحیم روحبخش، سندپژوه و پژوهشگر تاریخ گفت: در مراحل بعدی اعزام دانشجو به خارج چه در دوره ناصرالدین شاه و دوره رضاشاه یادگیری صنعت به ویژه صنعت نظامی بوده است تنها در دوره مشروطه در مجلس دوم مشروطه یک گروه سی نفره اعزام می‌کنند که ۱۵نفر آموزش معلمی است و ۱۵ نفر دیگر را سایر صنایع. از این دوره مصوبه مجلس قرار بر این شد که سالی صد دانشجو به اروپا اعزام شود. در دوره رضاشاه اعزام دانشجو به انگلیس صورت گرفت در حالی که در دوره‌های قبلی اعزام دانشجو به فرانسه بود و این اعزام به دلیل اهمیت نیروی نظامی در آنجا بود.

او افزود: قریب به اتفاق برنامه‌های میسونری که تا در دوره رضاشاه وجود داشتند دروس انسانی نبود و دروس پزشکی، نظامی و ... برای زنان درس خیاطی و خانه‌داری وجود داشت به طوری که همین شیوه در دارالفنون هم دنبال شد. 

این سندپژوه بیان کرد: یکی از مدارس صنعتی که در ایران خیلی به آن اهمیت داده می‌شد، مدرسه صنعتی آلمان است که با بازدید یکی از مقامات در دوره قاجار با بازدید از آلمان خواستار آن شد که یک مدرسه از این نوع در ایران تأسیس شد که حتی در دوره رضاشاه هم به کار خود ادامه داد. می‌دانید که رضاشاه اغلب مدارس خارجی را خریداری کرد بجز مدرسه صنعتی آلمان. دروس این مدرسه زبان فارسی، المانی و فرانسه...

رحیم روحبخش گفت: توجه به نظام آموزشی بعد از دوره مشروطه بسیار اهمیت پیدا کرد. اهمیت مدارس از آن لحاظ بود که مانند قانون اساسی مشروطه، قانون اساسی معارف هم نوشتند. این رویکرد بسیار خاصی بود که وزارت معارف را دارای شورای عالی معارف کرد که طبق مصوبه قانون اساسی شروع به کار کرد که متن مذاکرات و مصوبات آن هم موجود است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها