یکشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۹
مسئولان فرهنگی از کج‌سلیقگی خود کم کنند / یک‌دهم تاریخ جنگ هم بیان نشده است

شهلا پناهی؛ نویسنده ادبیات پایداری ما تاریخ غنی و پرباری داریم. دشمن دقیقا در همین خانه‌های خالی ما رسوب کرده و کار می‌کند.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شهلا پناهی از جمله نویسندگان پرکاری است که با تمرکز بر موضوع شهدای مدافع حرم، کتاب‌های زیادی در این خصوص به رشته تحریر درآورده است. این بانوی نویسنده ضمن انتخاب سوژه‌های ناب و منحصر به فرد از شهدای مدافع حرم، اطلاعات مهم و قابل تاملی از جنگ سوریه با داعش به مخاطبان ارائه می‌کند. او که از سال ۱۳۹۳مشغول نگارش کتاب‌های متعددی در خصوص شهدای مدافع حرم است، «چمروش»، «رفیق مثل رسول»، «تیه‌دا»، «حلب خان طومان پلاک ۲۵»، «همسایه آقا»، «چشمان یعقوب» و عناوین بسیار دیگری در کارنامه ادبی خود دارد. به مناسبت روز شهدا و یادواره شهدای به خون خفته هفدهم شهریور ۱۳۵۷ در تهران، گفت‌وگوی صمیمانه‌ای با او داشتیم که بخش دوم آن را در ادامه می‌خوانید:

 - به نظر شما چطور باید حقیقت را به نمایش گذاشت؟

همین آمریکا برای حفظ منافع خود در کشورهای مختلف حضور دارد. ببینید در افغانستان چه فجایع و جنایاتی به بار آورده است. یا در عراق چه کارهایی کرده است. ولی وقتی ایران به عراق می‌رود که به داد یک مظلومی برسد و برای این ماموریت از خاک خود هم دفاع و حمایت می‌کند، متهم می‌شود. چون کار فرهنگی صورت نگرفته است. اما اگر همین الان بروید و ویدویو سربازان اروپایی و آمریکایی را نگاه کنید، می‌بینید این‌ها چقدر سریع کار می‌کنند. بعید نیست همین فردا بگویند که سوریه و عراق را آمریکا نجات داده است. در صورتی که من شهلا پناهی رفتم و رودررو با مردم بومی سوریه و عراق حرف زدم و جنگ را از نزدیک دیدم و لمس کردم. با فرماندهان طراز اول نظامی حرف زدم و اطلاعات خوبی راجع به آن دارم. من می‌دانم آمریکایی‌ها چه سیاست‌هایی داشتند و چه کارهایی کردند و چه فجایعی به بار آوردند. اما قلم فرهنگی من مهم است.

مثلاً شما در عرصه خبرنگاری من در عرصه کتاب، دیگری در عرصه مستندسازی یا فیلم و تئاتر می‌توانیم ورود کنیم و به چرایی طرح این دغدغه‌ها جواب دهیم. قطعا هم به پاسخ‌های خوبی خواهیم رسید. ببینید به تازگی فیلم غریب اکران شده است. وقتی این فیلم اکران شد خیلی خوب از آن استقبال کردند چون واقعیت حضور یک فرمانده سپاهی در دل کردستان را نشان داد. واقعیتی که بدون اغراق به تصویر کشیده بود.

من فکر می‌کنم مسئولان فرهنگی ما باید لطف کنند و خودشان را به‌روزرسانی کنند. باید موانعی که برای رسیدن به حقایق و اطلاعات هست را از میان بردارند. باید دست از کج سلیقگی‌ها بردارند. وقتی من نویسنده درخواست کمک دارم، مدام نگویند که نباید فلان موضوع را بگوییم و کار کنیم. فکر می‌کنم مسئولان فرهنگی با این به روزرسانی می‌توانند کنار محقق و نویسنده و مستندساز قرار بگیردند و کمکشان کنند. وقتی این اتفاق رخ دهد می‌توانیم قدم رو به جلویی برداریم. اما تا وقتی این تغییرات رخ ندهد شمای خبرنگار مجبور باشی برای خط به خط خبرتان اینقدر خذف و اضافه کنی که از اصل خبر دو خط بماند، یا من نویسنده مجبور باشم از ۱۰۰ صفحه کتاب، ۸۰ صفحه آن را چاپ کنم، یا فیلم‌ساز مدام با سانسور مواجه باشد، این موج اجازه بیان حقایق را نمی‌دهد. من معتقدم که مسئولان فرهنگی باید مقداری این کج سلیقگی هود را ادیت کنند تا شرایط بهتری رقم بخورد.
 
- قصد ندارید درباره شهدای امنیت دست به قلم شوید و کتابی بنویسید؟

بگذارید موضوعی را که همان اول باید می‌گفتم را بگویم. ورود من به بحث کتاب و نویسندگی امانت یا هدیه مادر شهید احمدی‌روشن، از شهدای هسته‌ای بود. مادر شهید احمدی‌روشن، این امانت را در اختیار من قرار داد و من را به سمت نوشتن درباره شهدا هل دادند. خیلی دوست دارم درباره شهدای امنیت بنویسم. در کتاب قائم هم شهیدی داریم که در آبان ۱۳۹۸ در تجمعات گرانی بنزین به شهادت رسیده‌اند؛ شهید رضا صیادی. خیلی دوست دارم علاوه بر شهدای امنیت از شهدای ترور و جانبازان شیمیایی هم بنویسم. شهدایی که می‌توان گفت کم‌کم به کاروان شهدا می‌پیوندند. ما اطلاعات کمی از جانبازان شیمیایی و جانبازان اعصاب و روان داریم. خیلی دوست دارم در این حوزه هم ورود کنم اما پشتیبانی هم خیلی مهم است. یعنی اینکه کسی باشد که پشت سر کار قرار بگیرد و حمایت کند تا من بتوانم کار را به سرانجام برسانم.
 
- فکر می‌کنید با توجه به اینکه اکثر رزمندگان جنگ پا به سن گذاشتند و بسیاری از جانبازان طی این سال‌ها بر اثر شدت جراحات به شهادت رسیدند، کتاب‌هایی که تا به حال از تاریخ و خاطرات جنگ و دفاع مقدس نوشته شده، می‌تواند پاسخگوی سوالان نسل جدید و آیندگان باشد؟

شما نکته بسیار بسیار مهمی را مطرح کردید. حضرت آقا جمله‌ای دارند که من نقل به مضمون آن را خاطرم هست. می‌گویند که جنگ یک گنجینه‌ای است که مسئولان فرهنگی باید در آن جست‌وجو کنند اطلاعات را به دست بیاورند. وظیفه افراد فرهنگی است که وارد این گنجینه شوند و اطلاعات نابی که از جنگ داریم را استخراج کنند. من فکر می‌کنم کاری که در این چند سال برای جنگ صورت گرفته، نتوانسته حتی یک دهم تاریخ جنگ را نشان دهد.

وقتی که برای پیگیری کتاب شهید ابومهدی المهندس به عراق رفتم، قصه‌هایی از مردم عراق درخصوص جنگ می‌شنیدم که واقعا برای من خاص بود. برخی از این قصه‌ها با خاطرات مردم خوزستان که در جنگ بودند نقاط مشترکی داشت. به هر حال این روایات هنوز کار نشده است. بیشتر کتاب‌هایی که درباره شهدا نوشته شده، درباره چند شهید شاخص یا چند گردان و عملیات شاخص است. شاید چیزی که می‌گویم را ننویسید اما اگر بخواهیم موضوع را واقعی و مستند نگاه کنیم می‌بینیم که ما هنوز درباره عملیات مرصاد اطلاعات کاملی نداریم و کتاب مستندی نوشته نشده است. اگر نوشته می‌شد از حضور نیروهای بدر که عراقی بودند در آن عملیات مطلع می‌شدیم. یا اهمیت حضور در این عملیات ذکر می‌شد که نشده است.

شما اگر یک دیکشنری از تاریخ جنگ تهیه کنید که لغات رزمی، گردان‌ها، تیپ‌ها، لشکرها، و عملیات‌های جنگ را در آن سر فصل‌وار ذکر کنید، می‌بینید که چقدر جای خالی داریم که درباره آن‌ها کار نشده است. نمی‌گویم مطلقا کار نشده، کار شده اما پاسخگوی نیاز نسل امروز نیست. بچه‌های امروز با یک فکر به غلط و درست مسائل می‌رسند. چرا ما خودمان اطلاعات درست به فرزندانمان ندهیم؟ ما خودمان در این جنگ بودیم و آسیب دیدیم و به قول معروف میراث جنگ را داریم اما چرا روایت درست را نمی‌گوییم؟ یک نفر از آن طرف دنیا چیزی می‌نویسند که اصلا ربطی هم به جنگ ندارد در حالیکه ما باید این حقایق را روشن می‌کردیم. در مورد بسیاری از عملیات‌ها هنوز اطلاعات دقیقی نداریم. ما در مورد بسیاری از شهدا و وقایع و حقایق جنگ صحبت نکرده‌ایم.

اگر یک قدم از جنگ عقب بروید، یکی از مباحثی که راجع به آن صحبت نشده است، حد فاصل پیروزی انقلاب تا شروع جنگ است. سازمان فرهنگی هنری اوج کارهایی خوبی انجام داده است، مانند فیلم غریب. اما بسیاری از غائله‌های اطراف ایران مثل غائله اعراب، غائله شمال و جنوب ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته است. باید بدانیم که این غائله‌ها چطور مهار شد. در حالیکه اطلاعاتی از این موارد نداریم.

شما به عنوان خبرنگار بروید تحقیق کنید که ما چند کتاب و فیلم درباره جنوب شرق کشور داریم؟ در این چهل سال چند کتاب درباره سیستان نوشه شده است؟ ننوشتیم که الان آسیب می‌بینیم. که بچه‌های سیستان می‌گویند ما دیده نمی‌شویم. حتی در سبد اطلاعاتی ما هم چیزی از این مناطق نیست. هیچ صحبتی از آن‌ها نیست. ما خیلی جا برای کار کردن داریم. به نظر من اگر کسی بخواهد از زمان پیروزی انقلاب و قبل آن از زمان مبارزات شروع به نوشتن کند سوژه‌های نابی دستگیرش می‌شود. من حتی موضوع مبارزات قبل از انقلاب را هم جدا می‌کنم. چون اگر بخواهیم بحث مبارزات را بررسی کنیم باید خیلی عقب برویم.


- برای این مشکل‌ها چه کاری باید بکنیم؟

من فکر می‌کنم باید از شروع انقلاب، نقطه‌گذاری کنیم و بگوییم مثلا از فلان اتفاق تا فلان تاریخ، دو اتفاق مهم در کشور رخ داده است. ما در این بازه زمانی چه کارهایی کرده‌ایم؟ چه کتاب‌هایی نوشتیم و چه فیلم‌هایی ساختیم؟ آن موقع است که جاهای خالی معلوم می‌شود. این جاهای خالی به چه علت رخ می‌دهد؟ به خاطر مسئولان فرهنگی که دست افراد دغدغه‌مند را بسته‌اند و هیچ کمک و همراهی نمی‌کنند. حتی گاهی با کج‌سلیقگی‌های خود راه را می‌بندند. من می‌خواستم یک کاری درباره سیستان انجام دهم. اینقدر کار با موانع و مشکلات روبه‌رو شد که کار را در برهه‌ای ول کردیم. اما وقتی مجوز کار آمد همه یک گوشه ایستادند و به‌به و چه‌چه می‌کردند که چه کار خوبی شده است! اما وقتی می‌خواستم کار را انجام دهم اینقدر مانع جلوی پای من بود و اینقدر زمین خوردم که انگار استخوانم خورد می‌شد.

ما تاریخ غنی و پرباری داریم. دشمن دقیقا در همین خانه‌های خالی ما رسوب کرده و کار می‌کند. امروز روی سیستان دست می‌کارد، روزی روی خوزستان روزی دیگر یک منطقه دیگر! چرا؟ چون ما کار نکردیم. ما می‌توانستیم خوزستان را به عنوان یک پایتخت به حساب تاریخ حال معاصرمان معرفی کنیم، همانطور که آمدیم اصفهان را به‌عنوان پایتخت هنری معرفی کردیم. ما می‌توانستیم روی خوزستان کار کنیم. می‌توانستیم روی سیستان کار کنیم، اما نکردیم! این حجم کارهای نکرده شاید اندازه کیلومترها کتاب و فیلم و مستند بشود. البته اگر اجازه بدهند که کار شود. چون افراد زیادی هستند که داوطلبانه می‌خواهد برای این موضوعات کار کنند و به اصطلاح سرشان درد می‌کند. تیپ آدم‌هایی مثل شهلا پناهی کم نیستند.

آدم‌هایی که نترسند و دل به دریا بزنند و دنبال کار و سوژه بدوند. ما اساتید بزرگی در حوزه‌های مختلف داریم. اساتیدی که در حوزه‌های تحقیق و پژوهش، مستند، فیلم و هنر حرفی برای گفتن دارند. اگر به این افراد اجازه داده شود که به رسالت خودشان عمل کنند، مطمئن باشید که بسیاری از خانه‌های خالی فرهنگ پر می‌شود و بالا می‌آید. این اساتید می‌توانند به بسیاری از سوالات جواب بدهند. با این کارها سوالات جوانان هم پاسخ داده می‌شود. قطعا باعث تغییر نظر آن‌ها خواهد شد و دید بهتری پیدا می‌کنند. آن موقع است که فاصله‌ای که بین نسل جوان امروز و جوان دیروز افتاده است کم‌تر خواهد شد. اگر امروز فاصله‌ای افتاده به خاطر پاسخ ندادن به سوالات است. من مادر هستم، اگر مادری از پاسخ دادن به وسالات فرزندش امتناع کند، بچه سوالات خود را از غریبه‌ها می‌پرسد. این اتفاق امروز رخ داده است. ما باید خودمان پاسخ فرزندان را بدهی تا بچه‌ها به غریبه‌ها مراجعه نکنند.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط