چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۱
کتاب‌خوان‌ها مهمانِ «قُرُق؛ پای چشمه باصفای عمو علی» شدند

گلستان- کتاب «قُرُق؛ پای چشمه باصفای عمو علی» اثری درباره ماجراها و خاطرات تلخ و شیرین از دبستان حافظ محلات و زندگی مولفش در آن روزگار روانه بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گرگان، کتاب «قُرُق پای چشمه باصفای عمو علی» به قلم سید احمد جلالی (پورگان) اثری درباره ماجراها و خاطره‌های تلخ و شیرین از دبستان حافظ در شهر محلات است که با رویکردی روان‌شناسانه و تربیتی همراه با نگاهی به رویدادهای فرهنگی و اجتماعی زمانه خودش منتشرشده است.

مؤلف کتاب که دانش‌آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است و از وی تاکنون حدود 16 اثر همچون از کلنگه تا جاده زرین سمرقند، اردیبهشت کوچه بیم و آه، در خلوت شقایق و شبنم، دیشب که بارون اومد روانه بازار نشر شده است، در ابتدای کتاب به پیشینه تأسیس و شکل‌گیری دبستان حافظ اشاره می‌کند.

نویسنده در ابتدای کتابش درباره دبستان عنوان می‌کند: متأسفانه با مراجعه به آموزش‌وپرورش و دبستان کنونی حافظ، آن‌گونه که گمان می‌کردم امکان دسترسی به آنچه می‌خواستم در تاریخچه بیاورم وجود نداشت، ناچار بودم کسانی را پیدا کنم که در آن زمان خودشان از نزدیک به دلیل دانش‌آموز بودن آشنایی داشتند و یا از دیگران شنیده بودند.

گویا پیش از سال 1311 نام این مدرسه شماره 10 بوده و نشان می‌دهد که آن موقع مدارس را با شماره‌گذاری می‌شناختند که بعدها نام حافظ را برایش انتخاب کردند.

وی درجایی از کتاب درباره درسی که مخاطبان پس از خواندن اثرش می‌توانند از آن بگیرند، اظهار کرده است: باید چون عمو علی با مهربانی و زبانی صمیمی چه با چشمه و چه با جوانان سخن گفت و برای شکستن قُرُق آماده‌شان ساخت.

تمامی درسی که می‌شود از این کتاب گرفت سوای از ماجراهای شیرین و دل انگیزش، همین فلسفه وجودی تعلیم و تربیت و رسیدن به این حقیقت است که تنها راه برون‌رفت از عقب‌ماندگی و درماندگی، آموزش صحیح است و دادن آگاهی تا نسل جوان ما چه دختر و چه پسر خود را بازشناسند و برای رسیدن به فردایی روشن و تابناک از هیچ زحمتی دریغ نورزند.

درجایی از کتاب درباره چشمه عمو علی می‌خوانیم: بچه‌ها شور و شوقی عجیب داشتند که بعدازآن همه گشت‌وگذار سرانجام به آسیاب و پای چشمه عمو علی نزدیک می‌شوند. همه شروع کردند به دست زدن و خواندن:

عمو علی ما اومدیم
با صفایی عمو علی
باوفایی عمو علی
بگو کجایی عمو علی؟
خودت تکی آسیابت حرف نداره چشمه‌ات می‌جوشد
عمو علی دوستت داریم
تازنده‌ایم و زنده‌ای ازاینجا دست برنداریم

رفتیم پای چشمه دست و رویمان را صفا دادیم تا عمو علی سر و صدای ما را شنید، دیدیم با تعجب از آسیاب بیرون آمد و در حالی که برزیگری با کلاه پهلوی کنارش بود به ما نگاه می‌کردند.
عمو علی جلوتر آمد و گفت: هان بچه‌ها چه خبر شده؟ زدین زیر آواز.
آن برزیگر گفت: آواز نمی‌خوانند، از بس شمارا دوست دارند عمو علی دوست داریم سر داده‌اند.

به گزارش ایبنا، کتاب «قُرُق، پای چشمه باصفای عمو علی» به قلم سید احمد جلالی، در قطع وزیری و 238 صفحه مصور و به شمارگان هزار نسخه به همت نشر نوروزی به قیمت 200 هزار تومان منتشرشده است.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها