حالا سه دهه از آن روزها میگذرد، سه دهه از آن روزهایی میگذرد که مدرسه ما در «بندردیّر» کتابخانه داشت! الآن من معلم و مُدیر شدهام و شاهد مدارسی هستم که کتابخانه ندارند، کتاب ندارد، بیشک مدرسهای که کتابخانه ندارد، بچه کتابخوان هم کمتر خواهد داشت!
همانطور که جومپا لاهیری (برنده جایزه ادبی پولیتزر در سال ۲۰۰۰) گفت: «بهترین چیز در مورد کتاب این است که میتوانید بدون تکان دادن پاهای خود سفر کنید.» ما چیزهای بسیار خوبی از کتاب یاد میگیریم. آنها ما را بدون اینکه شخصاً به آنجا برسیم، وارد دنیای تخیل خود میکنیم. بهعبارتی مانند تماشای تلویزیون، بسیاری از تصویرهای کتاب و داستانها و شخصیتهایش را در ذهن خودمان جان میدهیم. از اینرو، کتاب خواندن کنشی مهم و مثبت در زیست کودکان و دانشآموزان دانسته میشود که از طریق خانواده و مدرسه میتواند به عادتی مثبت در آنها تبدیل شود؛ چون کتابخواندن فواید بسیاری دارد.
یکی از مهمترین فواید کتاب خواندن دانشآموزان این است که با تمرین دادن به مغز و ایجاد تفکر بیشتر باعث افزایش دانش میشود. آنها با کتابخواندن، ذهنشان فعال و توانمند میشود و قادر میشوند تا در زمینههای مختلف ایدهپردازی و ایدهسازی کنند و با شناخت بیشتری با زندگی و پدیدههای آن مواجه شوند. فراتر از این، کتاب به افراد این امکان را میدهد که با خوانش کلمات آن، از تواناییهای تحلیلی خود استفاده کنند، حافظه را تحریک کنند و حتی افق فکر خود را با خواندن کلمات از یک صفحه گسترش دهند؛ چون خواندن یک فرآیند عصبی زیستی است که روی عضلات مغز شما کار میکند.
بدیهی است که توانایی برقراری ارتباط مؤثر افراد با جامعه، یک مهارت مهم در زندگی بهشمار میرود که کتابخواندن در این زمینه نقش بسزایی دارد، چگونه؟ افراد با خواندن کتابهای مختلف از مناطق مختلف، در کنار فراگیری تجربیات زیسته دیگران، کلمات جدیدی را یاد میگیرند. این کلمات به آنها کمک میکند تا مهارتهای واژگانی خود را اصلاح کنند و ارتباطات خود را بهبود بخشند، چون کتاب خواندن دایره لغات همه افراد را گسترش میدهد، بهویژه بچهها را؛ چون آنها با خواندن کتابهای متنوع، کلمات جدیدتری یاد میگیرند و دایره لغات آنها توسعه مییابد.
از دیگر فواید حضور کتاب در زندگی بچهها، میتوان به این اشاره کرد که خواندن و درستخوانی را در آنها تقویت میکند. علاوه بر این، تواناییهای تفکر انتقادی آنها و تحلیلشان را در پردازش اطلاعات رشد میدهد؛ چون وقتی بچهها مطالعه میکنند، این فرصت را پیدا میکنند به چیزهایی فکر کنند که حتی در زندگی واقعی وجود ندارند یا در گذشته وجود داشتهاند. برای مثال، در مورد فرهنگها، رویدادها و افرادی که نامشان را نشنیدهاند، یاد میگیرند. این کار توانایی تفکر بچهها را افزایش میدهد.
پزشکها میگویند در کودکی به بچهها شیرینی ندهید تا ذائقه بچهها در بزرگی به سمت شیرینی نرود و دچار بیماری نشوند؛ اما در عوض، آنها بر رسوخ کتاب به زندگی بچهها از دوران کودکی اصرار و تاکید میکنند از کودکی به بچهها کتاب بدهیم تا در بزرگسالی کتابخوان بشوند و رسم کتابخوانی را به بچهها و نوههای خود بیاموزند.
تجربه نشان داده، محال است پدر و مادری کتابخوان باشند و بچههایشان کتابخوان نشوند. راه نهادینهکردن کتابخوانی از خانواده میگذرد؛ چون بچهها به حرفهای ما گوش نمیدهند؛ ولی به رفتار ما چرا! همین چندروز پیش دانشآموز کلاس اولی مدرسهمان «مازیار» برای جشن شکوفهها کتاب داستانهای شاهنامه آوردهبود و با شوق از کتابها میگفت و به رُفقای هم کلاسیاش هدیه میداد؛ چون او پدر و مادر کتابخوان و کتابشناسی دارد.
در کنار نقش خانوادهها در مجذوب کردن بچهها به کتابخوانی، مدرسه نقش مهمتری را ایفا میکند؛ چون مدرسه نهادی است که بچهها بخش عمدهای از زمان مفید خود را در آن میگذرانند. از سوی دیگر، وابسته بودن آینده حرفهای و علمی دانشآموزان به موفقیت در مدرسه، تأثیرگذاری آن را دوچندان میکند. بنابراین چنانچه طرحی برای ارتقاء کتابخوانی در چارچوب مدرسه و منطبق بر برنامههای آن صورت گیرد، با توجه به حمایت خانواده و نیز اثرگذاری مدرسه بهویژه در دورههای ابتدایی، احتمال موفقیت بالایی خواهد داشت.
در مدرسه از یک طرف داشتن کتابخانه، کتاب و کتابدار و از طرف دیگر، معلم و مدیر و کادر مدرسه کتابخوان میتوانند شوق خواندن در بچهها ایجاد کنند. بنابراین وجود مُدیر و معلم کتابخوان در مدرسه شانسی برای سوق دادن بیشتر بچهها به سمت کتاب و کتابخوانی است.
اختصاص ساعت کتابخوانی در مدارس، فریادی است که سالها مروجان و دلسوزان کتاب سر میدهند؛ اما تاکنون به سرانجامی نرسیده است. اگر بگوییم نواختن زنگ نمادین کتاب در مدارس در هفته کتاب بالاترین دستاورد ما از هفته کتاب است، حرف گزافی نزدهایم!
نظر شما