در نشست نقد و بررسی کتاب «سرداران ایرانی؛ از کوروش تا سلیمانی» مطرح شد؛
دفاع مقدس ملیترین جنگی بود که در تاریخ ایران اتفاق افتاده است/ این کتاب نشان میدهد چقدر از ارزشهای دفاع مقدس فاصله گرفتهایم
محمدباقر رجبی دوانی در نقد و بررسی کتاب «سرداران ایرانی؛ از کوروش تا سلیمانی» گفت: چقدر رزمندگان به مسئولین تذکر دادند و ابراز نگرانی کردند از حفظ نظام، ما نباید گذشته خود را فراموش کنیم. این کتاب را اگر مطالعه کنیم خواهیم دید خیلی از آن دوران فاصله گرفتیم و باید از دست آوردهای دفاع مقدس پیروی کنیم.
محمدباقر رجبی دوانی درباره اینکه ایده کتاب از کجا شکل گرفت گفت: بعد از شهادت شهید سردار سلیمانی تصمیم گرفتم که عرض ارادتی خدمت ایشان و کلیه رزمندگان داشته باشم، هر چه فکر کردم دیدم این شخصیت بک شبه درست نشده است و از تاریخ و تصمیم گرفتیم برگردیم عقب و از هویت کلی شروع کنیم چرا که عصاره اینها شده امثال شهید سلیمانی. هویت ملی را باید زنده کنیم و از دست وطن فروشان خارج کنیم و اگر ایران و دفاعی از ایران باشد باید در همین سرزمین صورت گیرد.
رجبی دوانی درباره زمان نگارش کتاب گفت: نگارش کتاب یک سال طول کشید اما به سالگرد نرسید و متأسفانه به کرونا خورد و نتوانستیم کار میدانی انجام دهیم. دلیل دیگر هم ناشرانی بودند که هم میترسیدند، هم کار ما را قبول نداشتند. یک سری از اسم کوروش که باستانی بود میترسیدند که برایشان حاشیه داشته باشد و یک سری هم از شهدا. امیدوارم هر دو طرف کتاب را بخوانند و بفهمند اصلا این بحثها نبوده و پای دلاوری سرداران وسط بوده است.
رجبی دوانی درخصوص هدف کتاب و اینکه آیا این هدف محقق شده گفت: ما جلد اول را از تاریخ باستان شروع کردیم. تاریخ معلم انسانها است و اگر درس نگیریم محکوم به تکرار هستیم. اتفاقات گذشته را فراموش نکنید. ما بیهویت نیستیم باید این قضیه روشن شود نسل امروز باید بدانند که ما با چه عهد شکنانی در تاریخ مواجه بودیم و نباید فراموش کنیم. غربیها در طول تاریخ با ما همین طور بودند فقط مربوط به جمهوری اسلامی نیست. نباید خود تخریبی کنیم آنها اسکندر را ناجی ملت غرب میدانند در حالی که ما میترسیم مفاخر خودمان را اسم ببریم.
این نویسنده افزود: برخی میگفتند با آوردن اسم کوروش شأن شهید سلیمانی را پایین آوردید درصورتی که کتاب را نخوانده و خروجی را ندیدهاند. عثمانیهایی که دلشان ماند که ایران را بگیرند و در دهه اخیر هم بر دل داعشیها ماند. این نسل باید بدانند اگر خیانت انگلیس و فرانسه به عباس میرزا نبود شاید آن جنگها رخ نمیداد. نسل جدید نمیداند برای اینها، خونها داده شده، برای این سرزمین ما در دریای خون حرکت میکنیم. قضیه داعش که با دلاوری حاج قاسم و نیروهایش و رهنمودهای رهبری ناکام ماندند و جهان حیرت کرد.
رجبی دوانی تصریح کرد: مسلما کتاب خالی از اشکال نیست. من جلد اول را که شروع کردم گفتم شاید استارتی باشد و سپر بلایی باشیم که دیگران شروع کنند. کتاب خالی از نقد نیست. مشتاقیم نقدها گفته شود. با توجه به اینکه هفته دفاع مقدس است سوالی که پیش میآید این است که آن همه رشادتها و فداکاریها برای چه بود برای راندن متجاوز و حفظ زمین؟ خیر برای حفظ این انقلاب بود و متأسفانه به وصیتنامه شهیدان عمل نشد، دغدغه ای که رزمندگان داشتند و بعد از رحلت امام فراموش شد. مساجد از پایگاههای بسیج خارج شد، شعارها پاک شد و سعی کردند از همه جا آثار و حس و حال دفاع مقدس را پاک کنند. ولی دشمن فراموش نکرد وصیت و نگرانی شهدا را یادداشت کرد و از همان راه هم وارد شد که حفظ نظام بود. ما فراموش کردیم و دشمن فراموش نکرد و کارش را شروع کرد.
دوانی ادامه داد: چقدر این رزمندگان به مسئولین تذکر دادند و ابراز نگرانی کردند ولی متأسفانه آنطور که باید نماند، ما نباید گذشته خود را فراموش کنیم. این کتاب را اگر مطالعه کنیم خواهیم دید خیلی از آن دوران فاصله گرفتیم وباید از دست آوردهای دفاع مقدس پیروی کنیم.
علیمحمد طرفداری با تبریک ایام دفاع مقدس گفت: من به نظرم دو محور را باید بیان کنم. محور اول که به بهانه این کتاب باید به آن پرداخت دفاع مقدس است و تأکید بر ضرورت نگارش چنین آثاری که نوعی احساس مسئولیت به اتفاقات جامعه است. هر کتاب تاریخی در هر جای دنیا خالی از نگرش مؤلف نیست و طرز برداشتها، ایدئولوژیها، و عقاید روی کتاب تأثیر میگذارد. ما در این کتاب هم این نگرش را میبینیم. خود این نشان میدهد این فقط مورخین نیستند که نسبت به تاریخ نگرش خاص دارند ناشران هم هستند.
وی ادامه داد: موضوع دفاع مقدس محور اصلی نگارش این کتاب است و به بعد ملی آن میپردازد. دفاع مقدس نه اولین بوده و نه آخرین و جایگاه ویژهای در تاریخ ایران دارد اگر به صدر تاریخ ایران برگردیم دفاع مقدس ملیترین جنگی بود که در تاریخ ایران اتفاق افتاده است با اینکه ایران همیشه درگیر این مسائل بوده و هست. جنگها اغلب جنگ حکومتها بوده و مردم نقش نداشتند. درست است که دفاع از سرزمین همواره وجود داشته است و این نقض نخواهد شد اما دفاع مقدس با این حضور گسترده ملی که شاهد بودیم ملی ترین جنگ تاریخ ایران است. اگر کسی تردیدی دارد برگردد عکسها و فیلمهای آن دوران را ببیند.
طرفداری عنوان کرد: نکته دیگری که جلوههای آن را در کتاب میبینیم نقشی است که جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در تاریخ ایران ایفا کرد تأثیر عمومی که این جنگ توانست بر تاریخ ایران بگذارد آن بوده که مانند همه جنگها که بزرگترین عامل پیشرفتهای مهندسی بوده است. یک کشور جهان سومی تبدیل میکند به ابر قدرت ملی و منطقهای.
علیمحمد طرفداری ادامه داد: من یقین دارم چهلپنجاه سال پیش در مخیله کسی نمیگنجید که ما بزرگترین صنعت موشکی ایران را داشته باشیم. جنگ توانست یک کشور جهان سومی را تبدیل به کشوری قدرتمند کند. البته جنگ چیز بسیار بدی است و پیامدهای منفی و مخربی دارد و به ما تحمیل شد. ماجرای جنگ یک درس تلخی را به جبهه انقلاب ایران داد که نمیتوانید در گوش یک ابر قدرت بزنید و انتظار داشته باشید آنها دست بردارند. و بها دارد که بهای آن برای ایران جنگ بود. هر کاری میکنند برای اینکه این حرکت را براندازند و ثانیهای نیست که جبهه مقابل فراموش کند چه اتفاقی در ایران افتاده است. این خصومتها، دشمنیها تمتم نخواهد شد. دعوا دعوای آب و آتش است.
این پژوهشگر تاریخ مطرح کرد: اگر ما به ادبیات مذهبی جبهه مقابل، مثلا صهیونیست نگاه کنیم آنها یک جملهای دارند که از کودکی به کودکان خود میآموزند. جمله «هرگز نبخش هرگز فراموش نکن». این تفکر و عناد در سراسر جبهه مقابل انقلاب اسلامی جاری و ساری است. بعد از شهادت حاج قاسم هم مسئولین ما همین را گفتند که هرگز نمیبخشیم و هرگز فراموش نمیکنیم. این جنگ یکی از عوامل اقتدار ایران در مسیر کسب قدرت بود.
طرفداری مطرح کرد: تاریخ معاصر تعریفی دارد و دهههای اخیر جزو تاریخ معاصر حساب نمیشود و این نوع نگاه باعث میشود ما خلأیی داشته باشیم از تاریخ نزدیک و ده بیست ساله پیش جناب رجبی هم به این اشراف داشتهاند. این نوع کتابها حاصل دغدغهها و احساس مسئولیت افراد هستند قابل ارج نهادن هستند. ما در حوزه نگارش تاریخ نزدیک خودمان دچار فقر دانشگاهی هستیم جامعه دانشگاهی ما در این حوزه دچار خلأ است دلیلش این است که نگاه جامعه دانشگاهی ما نگاه درستی نیست و نمیآیند این خلا را پر کنند.
وی ادامه داد: وقتی جامعه دانشگاهی این خلأ را پر نمیکند افراد نادرستی را جای آن میگذارند. دلیل دوم قوانین وزارت علوم است که دست و بال جامعه دانشگاهی را میبندند و مجبورند حتما مقاله علمی پژوهشی بنویسند و وقتی برای ورود به حوزهای که مخاطب عام دارد نمیماند. وقتی مجله علمی پژوهشی بیرون میآید مخاطب عامی ندارد و فقط گاها خود پژوهشگر آن را میخواند. نگارش این کتابها با همین عقبه خیلی مورد تأیید و استقبال جامعه دانشگاهی قرار نمیگیرد و گاها انتقاداتی به جاست اما برخی اوقات برمیگردد به این که گاهی اهل فن ما اعتقادی به این کارها ندارند.
طرفداری تصریح کرد: حتی وقتی شهید مطهری داستان راستان را نوشت اهالی حوزه ایراد گرفتند که این کار داستاننویسی در شأن شما نیست در صورتی که شهید مطهری اعتقاد داشتند اگر ما این کار را نکنیم چه کسی کار کند؟ جامعه دانشگاهی هم همینطور، خلأ و نیاز را پر نمیکند و معترض هم هستند.
نظر شما