میزگرد «چالشهای تولید کتاب عکس دفاع مقدس» - 2
امروز جنگ تمام نشده كه عكاسی آن تمام شده باشد/ میشل ستبون میگفت من با عکسهای انقلاب ایران شناخته شدم
مدیرعامل انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس تصریح کرد: میشل ستبون با ما همکاری خوبی کرد و گفته بود من دینی به انقلاب ایران دارم چون با عکسهای انقلاب ایران در دنیا شناخته شدم میخواهم دینم را ادا کنم.
عکاسان جنگ و انقلاب یکی از بزرگترین اتفاقات این مرز و بوم را ثبت کردند. شاید هر عکاس، یک رزمنده بود چرا که برخی در خط مقدم عکاسی میکردند. این عکاسان کار بزرگی کردند. امروزه چند نفر از این عکاسان را میشناسیم؟ عکاسانی چون کاظم اخوان، محمدحسین حیدری، مریم کاظم زاده، ساسان مویدی و...
قسمت دوم میزگرد «چالشهای تولید کتاب عکس دفاع مقدس» که با حضور محمدحسین حیدری مدیرعامل و فرهاد سلیمانی مدیر هنری انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس در اتاق گفتوگوی ایبنا برگزار شد را در ادامه میخوانید:
-آقای حیدری عکسهایی در کتاب دارید که من الان با دیدنش مو بر تنم سیخ میشود چگونه چنین عکسهای ماندگاری گرفتید؟ درباره مجموعه عکستان، توضیحی میدهید و اگر چنین اتفاقی دوباره بیافتد، دوباره این کار را میکنید؟
حیدری : اتفاقی در مملکت ما افتاد که هرکسی به توجه به توان و بضاعتی که داشت رفت که از کشور دفاع کند. از راننده تا آشپز و عکاس هر کس هر بضاعتی داشت به کار گرفت. من هم بیشترین بضاعتی که داشتم این بود. وقتی اتفاق میافتد آدم حساب میکند چه کاری میتواند انجام دهد. برای من دلخواه نبود که عکاسی جنگ کنم، اگر حجم کارهای طبیعتی که من دارم ببینید، و از آن طرف عکاسی جنگ را ببینید، شاید تعجب کنید.
واقعیت این است؛ مرور این عکسها برای من اذیتکننده است، اما آن روزها مجبور بودیم و من جز اولین نفرها بودم که در درگیریها حاضر میشدم، ما هشت سال جنگ داشتیم و ١۴٠٠ کیلومتر هم مرز داشتیم، اما تعداد آثارمان کم است، چرا؟ چون عمده عملیاتها در شب بود و نمیتوانستیم عکس بگیریم و اگر شما حرکتی میبینید، اکثر عکسها برای زمان پاتک دشمن است. زمانی که یک رزمنده در عملیات خودش را روی مین منور و فسفری میاندازد و میسوزد و ما نمیدانستیم با امکانات آنزمان چه کار کنیم، آنروزها نگاتیوی نبود و برای ده روز در جنگ ده حلقه فیلم ۳۶ تایی داشتیم که خوشبینانه حدود ٣۶٠ تا میشده، باید رول سینمایی میگرفتیم و به اندازه ٣۶ فریم برش بزنیم و اگر موتودرایوی چیزی روی دروبین هم بود، آن را پاره میکرد، کجا کیسه تاریک باشد و فیلم را درست و جمع کنی و چنین موارد و شرایطی بود. مهمترین دلیل هم این بود که عملیاتها در شب بود و با فیلم حساسیت صد و چهارصد نمیتوانستیم کاری کنیم، بنابراین بهترین زمان را از دست میدادیم. من سعی میکردم اول صبح برای عکاسی خودم را برسانم چون ساعت نه صبح دیگر یا دشمن فرار کرده بود یا در حالت پدافند بودیم یا دشمن پاتک میکرد و میتوانستیم از درگیری عکسی تهیه کنیم.
آن عکس معروف در طلاییه را در چند فریم از آن رزمنده گرفتم، وقتی داشت پشت سر هم میگفت که بچهها چه کار کنند، یک لحظه صدایش قطع شد و برگشتم دیدم که تیر مستقیم خورده، روی زمین افتاده و تیر خورده و خونش مثل ریشههایی درخت به زمین میرفت.
یا عکس آن رزمنده که هر دو پایش با توپ قطع شد و ترکش در گلویش خورده بود و هنوز زنده بود و شهید شدنش قطعی بود، اما دوستانش با او ارتباط میگرفتند که ما را شفاعت کن، من آنجا احساس کردم حرفهایی که بین آنها ردوبدل میشود را باید ثبت کرد و عکس شاید نتواند همه چیز را ثبت کند. به دنبال بچههای چهل شاهد که فیلمبرداری میکردند رفتم تا این حرفها را ثبت کنند، آن شهید تنها خرخر میکرد اما دوستانش نجوایی با او میکردند، آن لحظات بسیار احساسی و لطیف بود. اگر امروز همین اتفاق رقم بخورد، ما هستیم و همانگونه پای کاریم.
-کمی درباره ملاکتان برای انتخاب عکسهای دفاع مقدس از رزمندهها توضیح میدهید آیا براساس فراخوانی بوده که انجام شده؟
سلیمانی: فراخوان یکبار انجام شده و ما نتیجه خوبی از فراخوانهای عکس نگرفتیم. معمولا آنهایی که خودمان با جستوجو پیدا میکنیم و به دنبال عکاسان حرفهای میرویم بهتر است، هرچند هر چیزی که از آن روزگار ثبت میشود با ارزش است، حتی اگر آن عکس حرفهای نبوده و نیست، باز هم ارزش دارد.
یکبار در خانه هنرمندان گالری از منصور عطشانی که شهید شده بود برپا شد. همسراین شهید از یک مقطعی دوربین دست گرفته بود از زندگیشان در دوران جنگ و از تمام لحظات زندگیشان در جنگ با فرزندانشان عکس گرفتند. خانم دوربین داشته و خیلی ساده این زندگی را به مرور زمان عکاسی کرده است. یک زندگی عاشقانه داشتند در عکسهای بسیار ساده که شما نگاه کنید میگویید اینها دیگر چه هستند، اما کنار هم که قرار میگیرند و شما داستان را متوجه میشوید خیلی دلچسب است.
شهید منصور عطشانی با جیپ روی مین میرود و دچار موجگرفتگی میشود، بعد از آن خیلی اذیت میشود، اگر میخواهیم درباره مقاومت صحبت کنیم باید از راضیه غبیشی بگوییم. عکاس و نویسنده دفاع مقدس که در آبادان با همسرش زندگی میکرد و عکاسی میکرد. در انجمن نمایشگاهی از آثار ایشان و همسر شهیدش منصور عطشانی را برپا کردیم و از نمایشگاه استقبال بسیاری خوبی شد. چنین رویکردی که عکسهای سادهای را البته با داستان کنار یکدیگر بیاوریم با استقبال خوبی مواجه میشود.
عکسها با ارزش هستند، اما چون کاری که ما انجام میدهیم هم هزینهبر است و هم زمانبر و عکسهای حرفهای روی زمین مانده، کمتر میتوانیم به چنین عکسهای سادهای برسیم. ما الان نیرو و امکانات و اسکنرهم کم داریم.
-در خصوص کتاب «سال سی» عکسها و محتوای کتاب جذاب است. چرا این کتاب را انجمن که کارش انقلاب و دفاع مقدس بود کار نکرد؟
سلیمانی: رضا طاهرخانی صحبتی با من كرد و گفت تصميم دارم كتابی مانند سنچوري چاپ کنم. اين كتاب چهار سال زمان برد. من فقط كنار او بودم محور كار به عهده رضا بود مدير هنری و محتوايی بودم. ايده كتاب براي رضا طاهرخانی بود براي همين در انجمن كار نشد.
-عكاسي جنگ بعد از جنگ تمام شد؟ در اتفاقات و جنگهايي كه حداقل در ١٥ سال اخير داشتيم كار عكاسي انجام شده يا خير؟
حيدری: ما ابتدا نگاهمان عكاسی دفاع مقدس بود بعد هم عكاسی مقاومت شد كه الان شكلش فرق كرده است. ما زماني رو در رو با دشمن میجنگیدیم و جنگِ سخت بوده است الان شرایط جور دیگری است. خود موضوع تمام نشده كه عكاسی آن تمام شده باشد. در حوزه مقاومت سوريه و عراق و لبنان انجمن پيش قدم شد كه عكاسها را بفرستد. ما در حوزه جنگ لبنان كتاب تبادل را چاپ کردیم.
برای کتاب عکس سوريه محتوا از چند سال گذشته تقریبا آمادست. مقداری فراز و نشيب با عكسها سوریه داشتیم ولی توليد محتوای آن تقريبا رو به اتمام است. همچنین كتاب آقای محسن راستانی هم براي بوسنی بود. نگاه و اعتقاد ما به اين است كه الان جنگ نرم داريم يكي از پروژههای خوبی كه در انجمن راه افتاد ولي مدتی است متوقف شده خط كمربند مرزی كشور است. در كنار هر عكاس پيشكسوت سه عكاس جوان میآمدند و در مناطق مرزی عکاسی میکردند. كارهای خيلی خوبی هم انجام شده اميدوارم شرایط اجازه دهد و ادامه دهیم. در حوزه جنگ عراق هم عكسهايی داريم، توليد عكس انجام شده، اما كتاب هنوز انجام نشده است.
-آيا این عکاسی از این جنگها فردی است یا مجموعه عكاسان؟
حیدری: بيشتر فردی است. يک طرحی سالهای گذشته داشتيم كه متاسفانه با آن همراهی نشد. ایده داشتیم که آژانس عكس یا خبرگزاری كه فقط در حوزه عكس كار كند. متأسفانه سرمايه گذاری نشد. اگر مجموعه بنياد يا مجموعههايی كه میتوانند سرمايه گذاری كنند، ما مشتاق راه اندازی اين آژانس عكس هستيم. ما حامی نداريم و اين از بدترين اتفاقات برای فرهنگ است که این حوزهها مغفول مانده است.
سليماني: متأسفانه ما در حوزه مسئولان فرهنگی به شدت مشكل داريم. مسئولان در حوزه تئاتر و فرهنگ داریم که تا به حال يك تئاتر نديدهاند، سينما نمیروند، يه گالری نرفتهاند، با هنرمندان حشر و نشر ندارند. تقريبا تمام هیئت مؤسس اعضای انجمن تحصيلات آكادميك داشتند. سينما، عكاسی و ... براي همين است كه كارها درخشان است و دیده میشود. ما نياز داريم مسئول بالادستي هم با ما همراه باشند. ما بيست سال خودمان را نشان داديم، توقع داریم هنر عكس و عكاسان را درك كنند.
-در ایران چطور؟ عکاسی بعد از جنگ ادامه دارد؟
سلیمانی: جنگ كه تمام شد يك عده ادامه دادند، مثل سعيد جان بزرگی كه در مناطق جنگي با خانواده چادر میزند و در بحث تفحص عكاسی میكرد و موارد مربوط به جنگ را كار میكردند یا مثلا خانم مريم كمار از مدرسان دانشگاه تهران كه چند سالی است شروع كرده به خانه شهدا میرود و از طاقچههای خانه شهيدان عكاسی میكند که بسیار جذاب است. ولي در چاپ دچار مشكل است. همینطور فاطمه بهبودی درباره مادران انتظار كار كرده است. جنگ يكی از مواردی است كه در شركتهای فيلمسازی دنيا هم به آن میپردارند. ما انقدر داستانهای جذابی داريم كه همه روی زمين مانده است.
حيدري: آنقدر غنای موضوعی داريم كه اصلا به آنها پرداخته نشده است. ما ٨ سال دفاع مقدس داشتيم و ١٤٠٠ كيلومتر مرز، از اين ٨ سال ستاد تبليغات جنگ در آن دوران ٦ جلد كتاب چاپ كرد. در همان دوره از جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل، اسرائيل ٥٤ جلد كتاب عکس چاپ كرد و جوری تاريخ را نوشتند و در همه حوزه ها كار كردند انگار فقط جنگ را راه انداختند تا عكس بگيرند و این عكسها جوری است كه اعراب را جنایتکار نشان میدهد.
متاسفانه ما مستندات را از بين میبريم اگر عكسهاي ٢٠ سال پيش را ببينيم براي مزار هر شهید به تناسب فرهنگی خانواده شهید، مجموعه مختلفی از فرهنگها را میدیدیم. آمدند یکسانسازی كردند و همه را شبيه هم كردند و این كار خوبی نبود.
سلیمانی: یک فیلمبردار آمریکایی سالها پیش در گلزار شهدا قصد فیلمسازی داشت و از آنجا حسی گرفته بود که گفت اینجا با همه جا فرق میکند. یعنی کاری که مادران با سلیقه خود فرهنگ خود ایجاد کردند از بین بردند و این به نوعی از بین بردن تاریخ است.
حیدری: دورهای که آقای اثباتی مدیر بنیاد روایت بود انجمن عکاسان شکوفا شد بعد از آنها هر کسی آمد شتاب تقریبا خوبی داشتیم و دغدغههای انجمن را درک میکردند. از دورهای برای من این احساس یش آمده بود که فکر میکردند ما وابسته دستمزد و حقوق هستیم و رفتار خیلی مناسبی نداشت ما بانی و مؤسس این انجمن بودیم و آن موج جوان گرایی که دورهای راه افتاد در همه موارد نمیشد تعمیم داد چرا که افرادی مثل آقای میرهاشمی و عکاسان سرداران فرهنگی این جبهه بودند. ما در حال حاضر با چنگ و دندان انجمن را حفظ کردیم.
-انجمن عکاسان دفاع مقدس خیلی ساکت است و مسائل را رسانهای نمیکند اگر کارهایی که انجام میدادید را رسانهای میکردید، توجه و نگاهها به سمت انجمن نمیآمد؟ چرا این اتفاق را نخواستید؟
سلیمانی: روزی امیر ارتش گفته بود در آرشیو ارتش به روی انجمن عکاسان باز است. یعنی وقتی ما همچین اعتمادی ایجاد کرده بوده بودیم که ارتش این اعتماد را به ما کرده بود به خاطر همین چراغ خاموش بودن ما بود تنها جایی که من مطمئنم بودم جای درستی کار میکنم انجمن بود. ما کارمان را میکردیم، از تاریخ میگفتیم و به دل همه مینشست. اساسا داد و بیداد نمیکردیم. وقتی از تاریخ بگوییم وقتی از کاری که عکاسان دفاع مقدس کردند میگوییم همه قبول میکنند. ما ۴۰۰ عکاس دفاع مقدس داشتیم نسل جوان چند نفر را میشناسد. کاظم اخوان یک پدیده است فقط یک سال عکاسی میکند و شهید میشود. انصافا عکسهای بینظیری هم دارد. محسن چوبدار همینطور یک سال عکاسی میکند و او هم شهید میشود.
حیدری: ما در اوایل جنگ وقتی میخواستیم عکاسی کنیم مجوز جایی مثل خبرگزاری را باید میداشتیم. معمول این بود که خبرگزاریها نمایندهای داشتند و شب به شب عکسها و فیلمها را با هواپما به تهران میفرستادند. بعضی از عکسها که نام نداشت به نام شخصی ثبت میشد که آورنده آن عکس بود. در این ماجرا خیلی از عکسهای من به نام شخص دیگری که راننده بود ثبت شده بود. عمد یا شیطنتی هم در کار نبود، فقط در آن شرایط خیلی نظم خاصی نبود.
حيدري : من سال ٦٢ يك كتاب با اميرعلی جواديان دارم روي جلد اسم بنده و اوست اما مشخص نيست دقيق كه کدام عكس برای کیست. آن موقع اين مسائل اصلا مهم نبود فقط میخواستيم عكسها سالم برسد آن موقع بحث كپی رایت و اينها مطرح نبود. وقتی داستان هر عكس را میدانيم و كنار عكسها میآید بسیار جذاب میشود.
- انجمن قصد مستندسازی براي عكاسان دفاع مقدس دارد يا خير؟
سلیمانی: مستندهايی ساخته شده چه از عكاسان چه از عكسهايی كه دوستان عكاس گرفتند. منظورم این است که به نوعی اقتباس از عكسها داشتيم و دوستان كارگردان برای فيلم سازی به ما مراجعه كردند. مثلا مجید ذولفقاری از چهار فریم عکس چهارتا فیلم ساخته است.
ماجمعی داشتیم که یک روز در هفته دور هم با چند نفری که اهل پژوهش بودند جمع میشدند بعد چند جلسه کارهای یک کتاب عکاسی جنگ که در حال حاضر ۹۰۰ صفحه است، توسط نگین شیدوش، مجتبی کوچکی و عباس نوری آغاز شد. در نهایت خانم شیدوش آن را به نتیجه رساند. وقتی افرادی مولد و خلاق را در جایی بگزاریم نیاز به برنامه ریزی ندارد خود به خود جلو میرود کارهای خوبی انجام میشود. ما هیچ چیزی اضافه نمیگوییم فقط و فقط تاریخ را روایت میکنیم.
حیدری: متأسفانه با گذشت اين سالها برای مستند سازی ما منابع رو از دست ميدهيم منابعی مثل خانواده شهدا یا مستندات تصویری که گاهی از بین میرود. ما خودمان جایی احساس کردیم که اگر این کارها را خودمان جمع کنیم و فرزندان ما به این موضوع علاقهای نداشته باشند و ما فقط شخصی جمع کرده بودیم ممکن بود از بین برود.
ما بنا را بر این نداریم که چه کاری باید انجام شود؛ ما میگوییم چه کار کردیم. چند وقت پیش که کتاب آقای اخوان زیر چاپ بود همه فشار آوردند که در سالروز اسارت کاظم اخوان رونمایی کنیم ممکن بود از کیفیت کتاب کم شود من مخالفت کردم؛ چرا که در سالها بعد نمیگویند کتاب در چه روزی چاپ شد می گویند چه کتابی با چه محتوایی چاپ شد.
-یک کتابی در انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس چاپ شده است با عنوان «روزهای انقلاب» که عکسهای میشل ستبون، عکاس فرانسوی است. از این کار و اینکه چگونه انجام شد بگویید؟
متأسفانه ما نتوانستیم با عکاسان انقلاب در ایران خوب ارتباط برقرار کنیم و یا کوتاهی از ما بود یا همکاری نکردن آنها.
در سفری که میشل ستبون به ایران میآید سید عباس میرهاشمی و میشل ستبون داور جشنوارهای بودند. آقای میرهاشمی متوجه میشود که میشل ستبون عکسهایی از انقلاب دارد و این بضاعت وجود دارد که چاپ شود.
البته ستبون یک کتابی با همین عنوان منتها به صورت مجله و مطبوعاتی چاپ کرده بود. میرهاشمی به ستبون پیشنهاد میکند که عکسهایش را چاپ میکنیم. ستبون به انجمن عکاسان آمد و دید کارها به صورت کاملا حرفهای انجام می شود استقبال کرد و کارهایش را فرستاد. کار بسیار خوبی شد آنها از نگاه شخصی که هیچ وابستگی به موضوع ندارد. البته او گفته بود من دینی به انقلاب ایران دارم چون با عکسهای انقلاب ایران در دنیا شناخته شدم میخواهم دینم را ادا کنم. با همکاری آقای هاشمی و آقای سلیمانی و مجتبی کوچکی با روایت نویسیها کتاب بسیار خوبی شد.
- در دفاع مقدس هم عکاس خارجی داشتیم که کارهایی داشته باشد و قابل چاپ کردن باشد؟
حیدری: بله داشتهایم. یک عکاس فرانسوی که بیشترین تعداد عکسهای جنگ را از دیدگاه غیر ایرانی دارد و در اردوگاه اسرا هم بسیار خوب کار کرده است. در حال رایزنی هستیم با او که آثارشان خریداری شود و در یکی از مجموعه کتابهای انجمن با عنوان آزادگان که جلد دهم مجموعه جنگ تحمیلی است. ما عکس از آزادگان را از لحظه تحویل در مرز داریم و قبل از آن را که بحث اصلی است نداریم. پیگیری کردیم که این آثار را صلیب سرخ جمع آوری کنیم منتها همکاری نکردند. شخص دیگری هم شناسایی شده که میتوانیم عکسهایش را بگیریم اما فعلا قطعی نشده است.
عکاسان ما بعد این همه سال که از جنگ دور شده بودند وقتی ما شروع به چاپ عکسها کردیم و در نمایشگاه ارائه کردیم خیلی برایشان عجیب بود. مثلا روزی که دعوت کردیم از خانم مریم کاظم زاده تا بیاید و عکسهای خود را ببینید بسیار تعجب کرده بود، وقتی حسش را پرسیدم گفت احساس میکنم بچهای را سی سال پیش گم کردم و حالا او را در جوانی سی سالگیاش میبینم. خیلی از عکاسها همین حس را دارند. این اتفاقات برای خود صاحب اثر و همه کسانی که میآمدند و عکسها را میدیدند جذاب بود.
-در مورد روند تهیه عکسها و چگونگی سرانجام کتاب کاظم اخوان بگویید؟ در مورد آخرین برنامههای استانی هم همینطور؟
این کتاب نهمین جلد از مجموعه عکاسان جنگ و آخرین کتاب تهران بود. ما در انجمن کارها را به صورت سری انجام میدهیم یک مجموعه داریم تحت عنوان استانها که چهار جلد تا الان چاپ شده است. تا کنون «خروش لاجوردی» استان اصفهان، «حماسه الوند» استان همدان، «دلاوران» استان کرمانشاه و «قائمون» استان سمنان چاپ شده است. کتاب مجموعه جنگ تحمیلی 6 جلد زمان جنگ چاپ شده بود و روایت تاریخی داشت از جلد هفتم به بعد روایت را موضوعی کردیم تحت عنوان زن در دفاع مقدس، جلد هشت خرمشهر، جلد نهم شهدا و جلد دهم آزادگان.
کتاب مجموعه عکاسان جنگ تحمیلی را داریم که تا الان ۹ جلد چاپ شده است. از کتاب علیزاده نوحی تا کاظم اخوان.
کتاب اخوان جلد پنجم این مجموعه باید چاپ میشد و نگاهمان این بود که زودتر چاپ شود. اما متاسفانه زمان برد تا آثار او را بگیریم چون عمده آثار کاظم در خبرگزاری ایرنا بود که متاسفانه همراهی درستی با ما نشد. این کتاب در جلد نهم چاپ شد. آثار اخوان تا پایان عملیات بیت المقدس است. آثار شهید چوبدار هم دوره عکاسی کوتاهی داشتند اما آثار بسیار فاخری تولید کردند. عمده آثار کاظم در ستاد جنگ های نامنظم کنار شهید چمران بودند.
سلیمانی: کاظم جزو جنگجو ها بوده عکاس رزمنده بوده که نگاه بکری دارد یک پدیده عجیب و غریب است. ما در عکسهای جنگ دنبال ماجراجویی هستیم اما آنها نگاه عمیقتری دارند. کاظم چون آموزش آکادمیک ندیده است، نمونه عکس جنگ به او نشان ندادهاند نگاهش و نوع برخوردش بکر است. شهید چمران به او پیشنهاد میدهد دوربین دست بگیرد و عکاسی کند و خودش هم به او آموزش داد. یا محسن چوبدار قرار بوده وقتی شهدا را در آبادان دفن میکنند برای اینکه بعدها خانوادهها بدانند شهید کجا دفن شده عکسی از شهید میگرفتند و اطلاعات محل دفن او را پشت عکس مینوشتند. کاظم و چوبدار تحت تأثیر فضاهای کلیشهای نبودهاند. نگاتیوهای او خوب نگهداری نشده و در انجمن دو هفته فقط روی یک فریم عکسهای او وقت گذاشتیم.
حیدری: خاطره جالبی از کاظم دارم. کاظم اخوان کشتی کار بود و اصلا هم نشان نمیداد روزی در جایی بیکار بودیم شروع به کشتی گرفتن کردیم من همه را زدم ولی نوبت به کاظم که رسید او مرا زمین زد. بعدها که برای کتاب از چند عکس قدیمی او را گرفتیم فهمیدیم در مشهد او قهرمان کشتی بوده و عکس با مدال کشتی دارد.
-در میان صحبتهایتان گفتید؛ دوستان سینمایی از شما عکسی طلب میکنند تا بازسازی موقعیت کنند. به طور مثال ما از عکسی که از مسجد جامع خرمشهر داریم در همه فیلمها همان تصویر استفاده میشود. وقتی از عکسها استفاده میکنند خواستار بردن نام عکس یا به نوعی توافقی برای این نوع اقتباس بودید؟
ما یک فرم توافقنامه ای داریم که هر کسی که هر عکسی را برای موضوعی از انجمن میگیرد حتما باید اطلاعات عکس، عکاس، مکان، آن آرشیوی که عکس را از آن جا گرفته ذکر کند و به همین دلیل است که عکاسان به انجمن اعتنماد میکنند. برای جلوگیری از تحریف تاریخی و درست نشان دادن سلاحها و لباسها در سالهای مختلف جنگ پیشنهاد دادیم و ۱۲ جلد کتاب را پیش بینی کردیم تا مرجعی باشد برای کسانی که میخواهند کار مستند کنند. متاسفانه با این هم همراهی نشد. هنوز هم مستنداتش را داریم اگر جایی سرمایهگذاری میکرد آن را انجام میدادیم.
نظر شما