نوبت اول چاپ این کتاب سال 1402 است و توسط انتشارات امیدکویر یزد در 300 صفحه قطع رقعی منتشر شده است.
این فیلمنامه داستانی حول محور مجاهدتهای دانشمندان هستهای ایران اسلامی دارد و تلاش میکند تا به نوعی تصویری از مجاهدتهای دوران دفاع مقدس را نیز با استمرار جهاد خوکفایی در بخشهای مختلف به خصوص انرژی هسته ای، همراه سازد تا یک سیر تاریخی از ایستادگی ملت ایران را نیز به تصویر بکشد.
محمدرضا ملکی متولد سال 47 در شهرستان شاهرود است که از وی آثار دیگری مانند سقا و فرمانده، طوفان قاصدکهای نورانی و ... برجای مانده اما فیلمنامه یاسهای سفید او قدری متفاوت از کارهای دیگرش است چرا که داستان آن پیرامون شهدای هسته ای بنا می شود.
این فیلمنامه با صحنهای از پاسگاه مرزی منطقه سردشت کردستان در سال 98 آغاز میشود و سپس روایت داستان به پایمردی های مرزداران ایران اسلامی و درگیری ها با ضد انقلاب می پردازد و همزمان روایت شخصیت های اصلی فیلم نامه نیز به صورت شخصی به تصویر کشیده می شود سپس ماجرا به روایت شهدای هستهای و ترور دانشمندان ایران اسلامی وارد و خط سیر داستان در این وادی ادامه پیدا می کند.
در بخشی از کتاب میخوانیم: حاج میثمی (در ادامه سخنرانی خود): البته باید این را هم اشاره کرد نباید دشمن را دست کم گرفت هر چند آنچه مسلم است این است که اونها بر اساس تحلیلهای غلطی که دارند جهت عملیات تخریبی و بر هم زدن حق همبستگی ملت ایران بخصوص در این مقطع یعنی انتخابات ریاست جمهوری وارد عمل شدند
یکی از حضار: فکر می کنید تا چه اندازه باید به تعقیب و مراقبت پرداخت؟ در چه مرحله ای باید وارد عمل شد؟
حاج میثمی: مدتی است که فعالیت بعضی شرکتهای خارجی در داخل مشکوک شدیم به طور قطع اگه ریگی توی کفش اونها باشه با گروه آلفا یعنی همین جهان بیگانه ارتباط برقرار می کنند از طرفی لانه های فتنه هم به صورت خاموش در کشور وجود داره که نیاز به کشف و شناسایی اونها است فکر می کنم شرایط فعلی موقعیت خوبی برای رسیدن به این هدف باشه .
این کتاب در 300 صفحه و در هزار نسخه تیراژ عرضه شده است یاس های سپید در جایزه اول جشنواره فیلم نامه نویسی ایثار را نیز به خود اختصاص داده است.
نظر شما