به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این کتاب برشهایی از خاطرات کودکی و نوجوانی جلال آل احمد است که توانسته در آثار بزرگ وی اثرگذار باشد، داستانهای به یاد ماندنی پدید بیاورد و در سبک نوشتارش تأثیرگذار باشد.
کودکی جلال در خانه پدری به عنوان نهمین فرزند خانواده و دومین پسر خانه آغاز میشود. خانهای که همواره پر است از رفتوآمد دوستان سیاسی و حوزوی پدر و اقوام مادری و پدری. خانهای با اتاقهای تودرتو و حیاط و حوض ماهیها و البته یک حمام که بلای جان جلال شده بود. در دورهای که رضاخان دستور کشف حجاب داده بود برای رهایی زنها از دست مأموران حکومتی این حمام را در خانه ساختند و حالا جلال مسئول هیزمآوردن شده بود تا حمام را گرم کند و هفت روز هفته این بساط ادامه داشت. برادر بزرگتر جلال ساکن کربلا بود و از طرف آیتالله بروجردی مسئول عتبات نجف و کربلا شده بود. در زمانی که پدر به کربلا رفت تا برادر بزرگتر را ببیند و دیداری تازه کند جلال مسئول نوشتن نامه شده بود؛ چون تنها کسی بود که در خانه سواد خواندن و نوشتن داشت. برای نوشتن نامه همگی در یکی از اتاقها جمع میشدند و پس از مذاکرات بسیار، دستور را اعلام میکردند و جلال دست به قلم اطاعت میکرد.
از مهمانیِ پس از بازگشت پدر گرفته تا غیبت در مدرسه و در رفتن از چوب ناظم، از کلاس ششم تا بحثهایی که به مدرسه دارالفنون ختم میشدند، از حوزه و آرزوهای پدر تا بازگشتِ زودهنگام به خانه، همه و همه بخشهایی از زندگی سیدجلال آل احمد است که در این کتاب میخوانیم؛ اما سوای اتفاقات و روزهای تلخ و شیرینی که در زندگی جلال میگذرد، خواندن خاطرات کسی که جزء جزء زندگیاش بخشی درخشان از آینده و داستانهایش را رقم زده است، الهامبخش نوجوانانی است که هر چند سالها بعدتر از جلال و بسیار متفاوتتر از او زندگی میکنند اما اهدافی دارند که برای آنها میجنگند و این جنگ همواره نوجوانها، در هر زمان و مکان تکرارشدنی است و میتوان جلال را نمونهای از این نوجوانان مبارز دانست که برای رسیدن به اهداف و به ثمر رساندن علایق و استعدادهایشان تلاش میکنند.
این کتاب فارغ از روایتی که از زندگی جلال آل احمد ارائه میکند به وقایع تاریخی نیز اشاره میکند که بخشی جدانشدنی از زندگی مردمان زمان خود را رقم میزند و روایتی مردمی از دوران حکومت رضاخان بوده است. روایت زنانی که در خانه محبوس شده بودند و امکان زیست اجتماعی در کنار حفظ عقاید و ارزشهای دینیشان را نداشتند یا مجوزهای عبا و عمامه که برای پوشیدن لباس روحانیت باید از حکومت میگرفتند و وضع نابهسامان مدارس که خانوادههای مذهبی را از ادامه تحصیل فرزندانشان نگران میکرد و دخترانی که نمیتوانستند به مدرسه بروند.
روایت دیگری که در کنار روایت زندگی جلال بود، روایت سبک زندگی سنتیای بود که اینروزها بیشتر به خاطرهای از زبان مادربزرگها و پدربزرگها میمانَد. خانهای پُرجمعیت، رفتوآمدهای زیاد، مهمانیهای چندروزه، خانههای قدیمی، بیرونی و اندرونی، شیطنتهای بیحدومرز و تنبیهها و فلککردنها. قصه مشترک و نوستالژیکی که برای نوجوانان امروز یک تصویر ناواضح و خیالی است؛ اما میتوان در این داستان دید و بیشتر لمسش کرد. میتوان به گذشتههای دور رفت و چند صفحهای با جلال آل احمد کودکی کرد.
کتاب «من سیدجلال آل احمد هستم؛ خانهی پدری» را پرویز امینی نوشته و مرتضی یزدانی تصویرگری کرده است. انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، این اثر را در ۲۴ صفحه مصور و به بهای ۱۵ هزار تومان در قالب مجموعهکتاب «کودکی نامداران» منتشر کرده است.
نظر شما