يك پژوهشگر تاريخ ايران در نشست «بررسي كتاب ونديداد و رابطه آن با منابع كهن» گفت: بسياري از «ونديداد» گريزانند چون به غلط آن را كتابي ميدانند كه آميخته با خرافات است. به همين دليل است كه اين كتاب سربسته مانده و كسي درباره آن به تحقيق نپرداخته است. كتاب كهن ونديداد، روشنگر ديرينهترين دورههاي تاريخ ايران بهشمار ميآيد.\
وي كه عصر روز يكشنبه (1 شهريورماه) در بنياد فرهنگي جمشيد سخن ميگفت با اشاره به گذر تاريخي افزود: در گذر تاريخي است كه جامعه ديني براي آن كه رفتار بيروني پيروان دين را با جهانبيني آن دين تطبيق بدهد، آن رفتارها را در قالب هنجارها تفسير ميكند . اين رفتارها و هنجارها را ميتوان نو و امروزي كرد. اما كليت و چارچوبهاي دين را نميتوان تغيير داد. از اين ديد كه بنگريم مجموعه اوستا را واكنش ديني و فكري پيشوايان اين دين در دورهاي 3 هزار ساله خواهيم دانست. پس نميتوان تنها منابع كهن را در نظر گرفت و بخشي همانند ونديداد را از نظر دور داشت.
اين پژوهگشر خاطرنشان كرد: حقيقت آن است كه از قرن نوزدهم ميلادي به بعد و پس از رويداد انقلاب فرانسه، جرياني در اروپا شكل گرفت كه بين دينمداري و دينستيزي خط كشيد و در جهت عرفيسازي دين برآمد. از همين تفكر بود كه جريان سكولاريسم، يا عرفيسازي، به وجود آمد. جريان عرفيسازي عبارت است از هر ايدهاي كه معتقد است در گفتوگوها بايد باورها و عقايد را كنار گذاشت. جريان سكولاريسم در نهايت به مسخ انسان انجاميد و آثار زيانباري پديد آورد.
وي افزود: هر تفكر مذهبي به صورت يك سري رفتار تجلي پيدا ميكند. اين رفتارهاست كه جهانبيني ما را ميسازد و پايه اخلاق بيروني ما ميشود. حتي ايدئولوژيها هم به صورت مذهب پياده ميشوند. در واقع دين تشكيل شده از حقيقتي است كه پيروان آن دين در جستوجوي رسيدن به آن هستند. آن حقيقت، در ميان اديان، ذات خداوند يكتاست.
شوليزاده يادآور شد: راهي كه دين براي دست يافتن به حقيقت ميپيمايد، طريقت نام دارد. از سويي ديگر هر ديني براي رسيدن به حقيقت، رفتارهايي را در نظر ميگيرد كه به آن فقه ميگويند. اين فقه ضامن زنده ماندن جامعه است. ونديداد نيز احكام فقهي دين زرتشتي را دربردارد.
وي افزود: عدهاي به نادرست ميپندارند كه ونديداد شامل احكامي مربوط به گذشته است و سازگار با منابع كهن و گاتها نيست اما در اين متن ريشههايي ديده ميشود كه آن را مستقيما به گاتها وصل ميكند. دريافتن آن نكات ظريف مستلزم كسب دانشهاي ديگري است. به ويژه دانستن فلسفه اشراق، تسلط به زبان اوستايي و ريشهيابي فعلي واژههاي اوستايي، براي فهم پارهاي از بخشهاي ونديداد ضرورت دارد.
اين پژوهشگر تاريخ ايران باستان گفت: اينكه ميگوييم دانستن فلسفه اشراق شرط ضروري درك بن مايههاي متنهاي اوستايي همانند ونديداد است، از آن روست كه شيخ اشراق در 800 سال پيش سخني ماندگار و عميق گفته است كه روشنگر بسياري از مسايل ديني است. اشراق معتقد است كه ماهيت جهان يك چيز بيش نيست و آن نور است.
وي به واژه نور در ايران باستان اشاره كرد و گفت: نور آن چيزي است كه همه به آن نياز دارند و او به هيچكس نياز ندارد. اما اين نور هيچ نيست جز ذات حق پروردگار. اين نور خداوندي، را با بصر و ديده ظاهر نميتوان ديد، بلكه بايد پردههاي درون را كنار زد تا آن را دريافت. به اين سخن بارها و بارها در متنهاي كهن اوستايي تأكيد شده است.
وي به كتاب كهن اوستا اشاره كرد و گفت: اوستا يك ساختار هرمي دارد. راس اين هرم گاتهاست كه سرودهاي آسماني زرتشت است و پايه آن هرم، بخشهاي ديگر اوستا، از جمله ونديداد است. پيداست نميتوان به قله رسيد مگر آن كه از دامنه بگذريم. اين نكته روشن ميسازد كه نبايد متني مانند ونديداد را فراموش كرد. اين را نيز بايد در نظر گرفت كه حقيقت را هرگز نميتوان دريافت چون ويژه خداوند است. آنچه ما قادر به درك آن هستيم، واقعيت است. واقعيتها را هم از متنهاي فقهي مانند ونديداد قابل دسترسياند.
اين محقق و تاريخپژوه خاطرنشان كرد: در ونديداد آمده است كه وجود هر انساني يك فيض اهورايي است. مالك و صاحب انسان نيز ذات بي پايان پروردگار است. ما به كسي تعلق داريم كه از اوئيم. شيخ اشراق براي اين مفهوم واژه «فيض» را بكار برده است. اما واژه معادل آن در اوستا «دائته» است. اين واژه در هات 31 گاتها بكار رفته است و به روشني اشاره شده كه مالك و دارنده وجود انسان، خداوند يكتاست.
وي افزود: در اين «هات» از گاتها و منابع كهن، آمده است كه آدمي از نخستين لحظهاي كه جنين او شكل ميگيرد، از فيض خداوند بهرهمند ميشود. فنآوري جديد نيز ثابت ميكند كه از لحظه بسته شدن نطفه آدمي، آثار حيات در او پديدار ميشود. سكولارها و فمنيستها و آنهايي كه باورهاي ماترياليستي دارند، اين اصل پذيرفته شده علمي را انكار ميكنند و پاي اختيار آدمي را به ميان ميكشند.
اين كتابشناس يادآور شد: مسأله سقط جنيني كه امروزه فمنيستها طرفدار آن هستند، از چنين ديدگاهي ريشه ميگيرد. در حاليكه در تفكر ديني، آدمي متعلق به ذات خداوند و اختيار او در دست خداوند است. به همين دليل است كه در كتاب كهن ونديداد در 20 تا 25 جا ياد شده كه سقط جنين گناه بزرگي است و انجام آن كشتن انسان است.
وي به واژههاي كهن اوستايي اشاره كرد و گفت: واژه «اپوثروجن» كه در اوستا آمده، فعل مركبي است كه معناي سقط جنين را ميدهد. در آن جا نيز اين كار گناه دانسته شده است. پيداست كه سرچشمه ونديداد بخشهاي ديگر اوستاست. از همين روي در احكام فقهي اين متن، سقط جنين را عمل گناه كارانهاي دانستهاند كه حكم آن مرگ است. در اسلام و اديان توحيدي ديگر هم اين كار منع شده و گناه كبيره دانسته شده است. از سال 1920 ميلادي بود كه مسأله سقط جنين دامنگير بشريت شد و از 1970 ميلادي داسي در دست ماترياليستها شد تا بشريت را با آن بكوبند.
وي در ادامه سخنانش افزود: يكي از احكام فقهي ونديداد پايبندي به پاكيزگي است. واژهاي كه دراين متن درباره پاكيزگي به كار برده شده است «يئوژدائو» نام دارد. يئوژدائو به طور دقيق به معناي پاكيزگي است. اين واژه در گاتها نيز يكبار بكار رفته است و نشان ميدهد كه نويسندگان احكام فقهي ونديداد، آن را از منابع كهن گاتها گرفتهاند. همين نيز دليل ديگري است كه نشان ميدهد نويسندگان ونديداد، گاتها را دريافته اند و پايه كتاب خود قرار دادهاند.
وي افزود: اين كه ميگويند در دورههايي زبان گاتها قابل فهم نبوده، سخن بي پايهاي است. در همه دورهها زبان گاتها روشن و قابل فهم بوده و آنقدر اين متن را ميشناختهاند كه احكام فقهي را از آن برداشت ميكردند. ونديداد نمونه برجستهاي است كه بسياري از احكام آن از بخشهايي از گاتها الهام گرفته است.
شوليزاده در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: اين برداشت نيز بكلي نارواست كه برخي ميگويند كه ونديداد را در دوره خشايارشا هخامنشي نوشتهاند. زبان فرس هخامنشي نسبت به زبان ونديداد بسيار جديد است. سخن درست اين است كه در روزگار خشايارشا ونديداد را جمعآوري كردند ولي به نگارش درنياوردند. در آن دوره به زبان ونديداد سخن گفته نميشد كه بپنداريم ونديداد نوشته شده در دوره هخامنشيان است.
نظر شما