به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست بررسی آثار برگزیده بخش «رمان و داستان بزرگسال» سومین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو»، یکشنبه (۲۳ مهرماه ۱۴۰۲) با حضور مهدی کُرد فیروزجایی، حامد اشتری و وجیهه سامانی در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
مهدی کُرد فیروزجایی در ابتدای این نشست درخصوص وضعیت کمی و کیفی ادبیات انقلاب اسلامی، بیان کرد: همواره در انقلابها زمینههایی علیه حاکمیت مستقر وجود دارد. یکی از اصلیترین زمینههای انقلاب که منجر به حکومت جمهوری اسلامی شد، نارضایتی عمومی از ساختار حاکمیت پهلوی بود. این نارضایتی عمومی و جهانشمول بود و نارضایتی عمومی یکی از زمینههای بروز انقلاب است. مسئله بعدی، رهبری عموم مردم یا ناراضیهاست؛ رهبری نارضایتی هم میتواند انقلاب را به پیروزی برساند. در انقلاب سال ۱۳۵۷ با توجه به مبانی فکری مردم، مرجعیت شیعه جایگاه پیدا کرد. بهعبارتی مرجعیت شیعه به پیروزی انقلاب اسلامی کمک کرد و محصول آن جمهوری اسلامی شد. نارضایتی به معنی عدم تعادل و بهمریختگی در یک جامعه است.
مرجعیت شیعه به پیروزی انقلاب اسلامی کمک کرد
انقلاب اساساً بهمعنای شورش و هرج و مرج کردن نیست. انقلاب یعنی مردم نسبت به عدم تعادلها و بهمریختگیها معترض هستند و میخواهند آنها را به سامان برسانند. شروعکننده این عدم تعادل میتواند حاکمیت و یا عوامل خارجی باشد. مردم و رهبری چون نسبت به وضعیت موجود ناراضیاند، اقدام میکنند و این منجر به پیروزی و تعادل میشود. اساساً داستان و رمان از اینجا شکل میگیرد؛ عدم تعادل و کشمکش با عدم تعادل و برطرف کردن آن. ایران با توجه به عدم تعادلهایی که در دورههای پهلوی اول و دوم وجود داشته، از بحرانها پر شده بود و مردم با آن به ستیز پرداختند. به همین دلیل ایران پر است از فرصت برای خلق آثار داستانی، رمان و دیگر گونههای صنایع فرهنگی.
او با تأکید بر اینکه برخی در آثار تولیدی انقلاب، عامدانه یا غیرعامدانه نسبت به مبانی انقلاب غفلت کردند، یادآور شد: مردم یکسری مبانی داشتند و با توجه به آن مبانی رهبری را برای انقلاب برگزیدند و آن چیزی که میخواهد از این انقلاب با توجه به مبانی فکری و رهبری جامعه محاکات شود، حق مطلب است. ما روایتهایی از انقلاب داشتیم که به لحاظ فرم و ساختار قابلتوجه بودند، ولی نسبت به آنچه باعث انقلاب شد، اجحاف صورت گرفته بود. مردم برای آن مبانی فکری جلوی گلوله رفتند و جان خودشان را از دست دادند و با اتکا به آن رهبر توانستند به تعادلی به نام جمهوری اسلامی برسند. اما در برخی آثار تولید شده، عامدانه یا غیرعامدانه نسبت به این مبانی فکری غفلت شده است. ما با توجه به این مبانی فکری آثار را بررسی کردیم. شاهد بودهایم که در این سالها به مقوله ظلم و مبارزه با ظلم با توجه به مبانی شیعی توجه شده و در این زمینه کارها قابلتوجهاند، اما به لحاظ کمی راضیکننده نیست. وضعیت ادبیات داستانی با توجه به زمینهای که انقلاب اسلامی بر مبنای آن شکل گرفته خوب است، اما میتواند عالی هم باشد.
جوایز به تقویت ادبیات انقلاب کمک کرد
وجیهه سامانی نیز درباره وضعیت کمی و کیفی ادبیات انقلاب اسلامی گفت: برای ثبت و ضبط هر واقعیت تاریخی لازم است از آن فاصله بگیریم تا آثار ادبی بتوانند بهدرستی و با واکاوی آن رخداد خلق شوند. حقیقت این است که ما بعد از این رخداد عظیم قرن، یعنی تنها انقلاب موفقی که مبتنی بر مذهب و ایدئولوژی و همراهی مردم به پیروزی رسید، بلافاصله زیر سایه جنگ تحمیلی رفتیم و هشت سال همه استعدادها و ظرفیتهای کشور ازجمله هنر و ادبیات مصروف جنگ شد و متأسفانه نتوانستیم آنطور که باید و شاید به ادبیات انقلاب بپردازیم.
وی افزود: تقریباً از اواخر دهه ۸۰ بود که مرحوم فردی با پایهگذاری جشنواره انقلاب، چراغ اول این راه را روشن کرد. او در این حوزه پیشتاز بود و بیش از یک دهه از شروع این جشنواره میگذرد. جایزه اندرزگو نیز امسال دوره سوم خود را سپری میکند. این دو رویداد ادبی به تقویت ادبیات انقلاب کمک کرده و منجر به تولید آثار قابل قبول شده است. در این حوزه کمیت خیلی مهم نیست و باید به کیفیت آثار توجه کرد. اکنون در نقطه قابلقبولی قرار داریم و آثاری که خلق شده از نظر کیفیت قابل اعتناست. در دوره دوم و سوم جایزه ادبی شهید اندرزگو، کارهای خوبی به مرحله نامزدی رسیدند و قابلیت معرفی و عرضه به نسل جوان را دارند.
این محقق ادبیات انقلاب اسلامی عنوان کرد: اگر بخواهیم به جوانان و نوجوانان امروزی که تشنه آموختن هستند و بیشمار سوال و ابهام در ذهنشان دارند، پیام انقلاب را منتقل کنیم، میتوانیم آثار نامزدهای این دوره از جایزه اندرزگو را توصیه کنیم تا مطالعه کنند. این کار اثرگذار خواهد بود و به بیشتر سوالات جوانان پاسخ خواهد داد، چراکه هنر و ادبیات بهویژه ادبیات خلاقه که داستان و رمان است، با جان و اندیشه انسانها سروکار دارد. من از هر پنج اثری که به مرحله نهایی این جایزه رسیده دفاع میکنم و امیدوارم که این زنجیره ارتباطی قطع نشود و آثار در اختیار نسل جوان قرار گیرد. ما از حجم عمده آثار رسیده به جشنواره به این پنج اثر رسیدیم و خوب نیست که در این مرحله آثار رها شده و معرفی قابلقبولی از آنها به نسل جستجوگر صورت نگیرد. رسانه و جامعه مخاطب صرفاً تا روز معرفی آثار برگزیده جشنوارهها را دنبال میکنند و پس از آن دیگر کار رها میشود. بهنظرم اتفاقاً کار اصلی از روز اعلام برگزیدگان جشنوارهها آغاز میشود و بار اصلی آن نیز بر دوش اصحاب و اهالی رسانه است تا آثار را معرفی و برایشان جلسات نقد و بررسی برگزار شود.
جشنواره اندرزگو به دیده شدن آثار کمک میکند
در ادامه حامد اشتری نیز درباره وضعیت ادبیات انقلابی اسلامی گفت: ممکن است برخی عناوین رهزن باشد. ادبیات بهمعنای عام آن بعد از انقلاب اسلامی بالندهتر شد و آنچه در موضوعات مختلف تولید میشود هم میتواند ذیل ادبیات انقلاب اسلامی قرار گیرد، اما داستانهای معطوف به خود انقلاب اسلامی مقوله خاصتری است. در این زمینه راهی که آمدیم تا قله فاصله بسیار دارد.
او ادامه داد: یکی از نشانههایی که نشان میدهد ادبیات توانسته حق مطلب را درباره انقلاب اسلامی ادا کند این است که در گوشههای مختلف درام و داستان خلق شود و هنر خودش را متجلی کند. شوری که سالهای نخست رخ داد، محصولش حوزه هنری شد و بعد در برهههایی متوقف شد. وقتی آثار دوره کنونی و دورههای قبل را بررسی میکنیم، متوجه میشویم در ایران اسلامی که آن را به نادیده گرفتن حقوق زن متهم میکنند، بیشتر نویسندگان زن بودند و در میان نامزدهای نهایی سه اثر مختص نویسندگان زن است.
وی همچنین مطرح کرد: امروز نویسندگان زن ایرانی در حوزه ادبیات داستانی، بالغ بر هفت هزار نفر هستند و این در حالی است که قبل از انقلاب اسلامی، این تعداد انگشتشمار بودند. امیدوارم جشنواره اندرزگو بتواند به دیده شدن این آثار کمک کند و بیمهریهای رسانهها و ناشران در اینباره را جبران کند.
معرفی آثار برگزیده بخش «رمان و داستان بزرگسال» سومین دوره جایزه ادبی اندرزگو
مهدی کُرد فیروزجایی در ادامه نشست، با معرفی برخی از این آثار گفت: کتاب «داشی» نوشته محمدعلی گودینی است که موسسه فرهنگ هنر سیب سرخ نیکان آن را منتشر کرده است. دغدغه یکتاپرستی شخصیت داشی، نقطه عطف این کتاب است و با همین اقدام شخصیت اصلی، عنصر کشمکش و تعلیق در داستان شکل میگیرد. اما آنچه این کتاب را متمایز میکند این است که شخصیت داستان عقبه اعتقادی دارد و متن از یک محتوا و عقبه توحیدی برخوردار است.
وی افزود: یکی از عناصر قابلتوجه در داستان، بیتوجهی به مکان و اقلیم است و میشود این آثار را ترجمه کرد تا مخاطبان بتوانند نشانهای از یک مکان ایرانی را در آن بیابند. این اثر چون به انقلاب در کرمانشاه میپردازد، اثر متمایزی است.
وجیهه سامانی نیز در معرفی کتاب «چینی بند زن»؛ گفت: این کتاب نخستین اثر زینب کریمی است. جدای از اشکالات صفحهبندی، عنوان کتاب گیراست و صرفنظر از مباحث فنی میتوان این اثر را بهعنوان یک اثر با محتوای جذاب به مخاطب پیشنهاد کرد.
وی ادامه داد: درباره تطهیر پهلوی طی سالهای اخیر مطالب زیادی طرح شده و نسل جدید هم چون از جایی محتوا دریافت نمیکند، دچار تردید میشود. این کتاب فارغ از مباحث سیاسی و جهتگیریها، روایتگر زندگی مردم در آن دوره است و توانسته رنج و درد مردم روستایی را شرح دهد. داستان روایت عشق پاکی است که در دوره رضاخان رخ میدهد و باورهای مردم در معرض تهاجم است. خانواده شخصیت اصلی داستان به دلیل مسائل آن دوره مجبور به کوچ از روستا میشوند و در چهار فصل، روایتی از شخصیتهای داستان را میبینیم.
سامانی با اشاره به اینکه نویسنده انتخابهای هوشمندی داشته و فضاسازیهای خوبی صورت گرفته است، بیان کرد: ما با خانواده این داستان همراه میشویم و به شهرهای مختلف ایران سفر میکنیم. ساختار و پیرنگ کتاب جای کار بیشتری دارد، اما به دلیل فضاسازیهای خوب نویسنده، کتاب میتواند برای مخاطب قابل استفاده باشد.
در ادامه حامد اشتری کتاب «فصل توتهای سفید» را به مخاطبان معرفی کرد و توضیح داد: فلسفه رسیدن به این پنج اثر این بود که با سختگیری سراغ آثار نرویم و با سختگیریهای فرمی و فنی، آثار را محدود نکنیم؛ بههرحال هر کدام از این آثار کاستیهای فنی دارند، اما با دید اغماض حرکت کردیم و به افق ادبیات چشم دوختیم، چون میخواستیم مشوق نویسندگان کمکار و نوقلم باشیم.
وی تاکید کرد: نوقلم بودن نویسندگان و مرکزگریزی، در بررسی آثار اهمیت داشت. برخی از آثار این دوره از مرکز ایران یعنی تهران دور شده و به اقلیمهای دیگر پرداختهاند. این کتاب نیز به اقلیم تهران میپردازد. خرده فرهنگها، مکان، معماری، الفاظ آن دوران و… را در اثر سید عذرا موسوی میبینید.
اشتری گفت: عدهای به دروغ دهه ۴۰ و ۵۰ را با توجه به دور شدن مردم از آن دوره، دوران طلایی معرفی کردند و دهه ۶۰ را دهه نکبتی دانستند. موسوی با این درام دهه ۵۰ نکبتی را تصویر کرده که در آن زن از بین میرود و فقر چنان سیطره پیدا کرده که زنان و مردان در آن از بین میروند. کتاب فرم و محتوای خوبی دارد و میتوان مطالعه این کتاب را به مخاطبان توصیه کرد.
سامانی در بخش دیگری از این نشست، کتاب فصل «بی هراسی» را معرفی کرد و ادامه داد: در جریانشناسی گروهکها، کتابی به اندازه این اثر نتوانسته اطلاعات خوبی در اختیار مخاطبان قرار دهد. البته نویسنده کتاب قلم اولی است.
او در روایت داستان این کتاب، افزود: یک دانشجو فارغ از مباحث سیاسی ناخودآگاه وارد یک جریان سیاسی میشود و ناگزیر است تا پایان راه را برود. شخصیت این کتاب شباهتی هم به شهید اندرزگو دارد. داستان با ضربآهنگ خوبی شروع میشود و نثر خواندنی دارد و شخصیتپردازیها در کتاب قابل دفاع است.
حامد اشتری نیز در بخش پایانی نشست به معرفی کتاب «گلوله فیروزهای» پرداخت و گفت: مولف از متولدین دهه هفتاد و از اهالی بیرجند است. رمان نیز به سوی اقلیم رفته و به جایی بهغیر از تهران پرداخته و سراغ مناسبات بیرجند آن روزها میرود و نوعی از پدرسالاری را به نمایش میگذارد. او افرادی را نشان میدهد که در پیروی از رویاهایشان با استبداد روبهرو میشوند. مولف، مردم رنجدیدهای را در طبس نشان میدهد که حاکم به آنها توجهی ندارد.
یکشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۳
نظر شما