ایلناز خیرخواه کارگردان فیلم کوتاه «کمپانی» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره اینکه چرا برای تجربه ساخت اولین فیلم خود، سراغ اقتباس رفتهاست؛ توضیح داد: همیشه یکی از دغدغههای شخصی من بوده است که چرا وقتی ما یک گنجینه غنی مثل ادبیات ایران را پیش روی خودمان داریم به آن بیاعتنا باشیم. حتی در فیلم کوتاه بعدی، که در دست تولید دارم، اولین اولویتم رفتن به سراغ اقتباس ادبی است. چون ما با متنهای بسیار قوی در ادبیاتمان مواجه هستیم و متن به نظر من پیش از کارگردانی حرف اول را میزند. به خصوص در فیلم کوتاه که شما ۱۰ دقیقه فرصت دارید تا قصه را تعریف کنید.
وی در پاسخ به اینکه فیلم «کمپانی» را از روی چه داستانی اقتباس کرده است؛ گفت: این فیلم اقتباس از یک داستان کوتاه از مجموعه داستان «پرنده برفی» است.
خیرخواه در مورد سختیهای ساخت فیلم اقتباسی عنوان کرد: به نظر من سختی اقتباس در چند چیز است؛ اولاً مرز روشنی برای الهام، اقتباس آزاد و اقتباس مستقیم در سینما وجود ندارد. دومین مسئله این است که ما سعی میکنیم به سمت هر داستانی میرویم آن را بومی کنیم این بومیسازی به نظر من چالش بزرگی است. مسئله سوم این است که کارگردان تا چه حد میتواند به متن اصلی وفادار باشد یا فیلمنامه نویس چقدر میتواند از خلاقیتهای خودش در متن استفاده کند. فکر میکنم ترکیب وفاداری نویسنده به متن اصلی، خلاقیت خودش و استفاده از دانش فیلمنامهنویسی به خلق یک اثر اقتباسی خوب کمک میکند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا فیلم «کمپانی» از داستان پیشروتر است؛ گفت: بله کسانی که فیلم را دیدند و داستان را خواندهاند، میگویند؛ فیلم بهتر از داستان است. به خصوص اینکه ما سعی کردهایم داستان را ایرانی و بومی کنیم. این یک داستان خارجی با فرهنگ، زمینه فرهنگی و اجتماعی جامعه غربی است. من به عنوان فیلمنامهنویس سعی کردم با ترکیب داستان در مدارس ایرانی آن را بومی کنم. از کتاب هدیههای آسمانی مقطع سوم ابتدایی نیز استفاده کردم. سعی کردم ربطی پیدا کنم بین فرهنگ خودمان و داستانی که خوانده بودم. کودک داستان من طبق جذابیتهای سرمایهداری که بر روی تابلویی میبیند تصمیمی عجیب میگیرد.
کارگردان فیلم کوتاه «کمپانی» در مورد تقسیم بندی فیلمش در میان انواع اقتباس آن را یک برداشت یا اقتباس آزاد دانست و در این باره توضیح داد: در واقع هسته اولیه و اصلی، در داستان غیر بومی بود بنابراین ادامه داستان ساخته و پرداخته ذهن من و تجربه زیستی خودم بود. درواقع من در «کمپانی» از یک داستان سه پردهای کلاسیک اقتباس آزاد کردم.
وی در توضیح اینکه داستان باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا بتوان از روی آن اقتباس کرد و فیلم اقتباسی ساخت؛ گفت: به نظر من اولین مشخصه این است که لااقل برای فیلمنامهنویس جذابیت داشته باشد. به هر روی فیلمها برای مخاطب و نه برای بایگانی شدن ساخته میشوند؛ پس مسئله این است که فیلم و موضوع آن برای مخاطب ایرانی جالب باشد. در حوزه فیلم کوتاه باید موارد دیگری را هم در نظر گرفت. برای مثال زمان داستان مهم است. باید بتوانیم آن را در حدود ۱۵ دقیقه تعریف کنیم. فکر میکنم رفتن به سمت ادبیات مدرن و اقتباس از روی آنها کار به مراتب سختتری باشد. به نظرم در فیلم کوتاه آثار کلاسیک ایران و جهان منابع خوبی برای اقتباس هستند.
خیرخواه در مورد قانون کپی رایت در اقتباس توضیح داد: متاسفانه در ایران قانون کپی رایت یاحق تألیف مشخص و درستی وجود ندارد. خود من از یک داستان خارجی کلاسیک و قدیمی اقتباس کردم چون در خارج حق کپی رایت قانون سختگیرانهای دارد نمیخواستم در این زمینه به مشکل بر بخورم و چالش داشته باشم. داستان من خیلی قدیمی است و شامل قانون کپی رایت نمیشود. من این داستان را در کودکی خوانده بودم و برایم جذاب بود همیشه فکر میکردم اگر بخواهم فیلمی بسازم اولین فیلمم را با اقتباس از این داستان میسازم. همان هم شد «کمپانی» اولین فیلم من است و اقتباس از روی داستان جذابی است که در کودکی خوانده بودم.
گفتنی است «کمپانی» نام اولین فیلم ایلناز خیرخواه در مقام کارگردان است که در بخش ویژه کتابوسینما چهلمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کوتاه تهران حضور داشت. خیرخواه فیلمنامه این فیلم را براساس یک داستان کوتاه از مجموعه داستان «پرنده برفی» انتخاب کرده و ساخته است.
نظر شما