به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این شاعران و نویسندگان نوقلم، با توجه به رخدادهای اخیر در فلسطین اشغالی، دست به کار سرودن شعر و نوشتن داستان شدند تا با نگاه کودک و نوجوان به موضوع دفاع و مقاومت بپردازند. پیشتر و در دوره آموزشی، یکی از سرفصلهای کارگاهی نیز به این موضوع اختصاص داده شده بود.
در این آثار به نگاه کودکانه، موضوعیابی، استفاده درست از نمادها و نشانهها، بیان اندیشه به شکلی هنرمندانه و … توجه شده است و شرکتکنندگان با همراهی و هدایت سیداحمد میرزاده، دبیر علمی دوره به خلق، ارائه و ویرایش آثار پرداختند. کار در این زمینه همچنان ادامه دارد.
دوره آموزشی «قاصدک»، طی دو مرحله در ماههای تیر و مهر ۱۴۰۲ در استانهای قم و مازندران برگزار شد. منتخب شرکتکنندگان در مرحله سوم این دوره حضور خواهند یافت.
تعدادی از آثار شرکتکنندگان دوره:
پایان قصه
در گوش دنیا قصه گفتیم
از سنگ از دستان خالی
حالا ولی باید بگوییم
یک قصه با پایان عالی
حالا جهان در انتظار است
چشمان دنیا خیره بر ماست
تا آخر این قصه هستیم
طوفان الاقصی قصه ماست
موج غرور و خشم و غیرت
حالا شده سر خط اخبار
ما قهرمانِ داستانیم
این قصه طوفانیست این بار
از باغهای سبز زیتون
دیگر کلاغ بدصدا پر
چیزی به پیروزی نمانده
جغد سیاه جنگها پر
شقایق پایرنج
شعر حماسی
ای کودک مظلوم غزه
امروز در فکر تو بودم
وقتی که من در شهر مشهد
شعر جدیدی میسرودم
میخواستم از تو بگویم
شعرم ولی زیبا نمیشد
طوفان خشم و غیرت تو
در بیتهایم جا نمیشد
با مشتهای سفت و محکم
در کل دنیا، قهرمانی
تو یک حماسهآفرینی
زیباترین شعر جهانی
عفت زینلی
یاد تو
امروز پخش یک خبر
خیلی دل من را شکست
در آن شنیدم شهر تو
درگیر جنگ سختی است
جنگندهای بر شهر تو
صد بمب و موشک ریخته
در خانهی تو سنگ و خاک
روی عروسک ریخته
حالا فقط با یاد تو
میخوابم و پا میشوم
هر لحظه من فکر توام
وقتی که تنها میشوم
اصلاً بگو این روزها
از خانه بیرون میروی؟
با مادرت یا دوستت
تا باغ زیتون میروی؟
من آرزو دارم دلت
از غصهها خالی شود
هر کوچهی "غزه" پر از
فریاد خوشحالی شود
زهرا عراقی
خاطره
از خنده و شادی نشانی نیست
از آب و آبادی نشانی نیست
روی درختان، آشیانی نیست
اینجا تمام خوشهها وارونه میرویند
جای سلام و سبزی از پاییز میگویند
زیتون نوبر
در انتظار دستهای گرم مشتاق
در آسمان جای کبوتر
تنها رد بال کلاغ است
یخ کرده بال شاپرک در زیر آوار
دفن است صدها خاطره در کنج دیوار
زهرا عراقی
فرشته با بالهای صورتی
پَرپَر میزند و میرود بالا. بالا و بالاتر. همراه میشود با یک فرشته مهربان که بالهای صورتی دارد و یک کلید طلایی به گردنش انداخته. کلیدش مثل کلید خانهیمان است.
خانهی ما در غزه قشنگ بود وقتی هنوز با بمب خراب نشدهبود.
خواهرم بالهای صورتی دارد، مثل بالهای فرشته. خواهرم پرچم فلسطین را با خودش به بهشت میبرد.
زهرا ملکثابت
نظر شما