سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ۱۳ سال قبل شورای فرهنگ عمومی، ۱۴ آبان را به عنوان روز مازندران انتخاب کرد. مبنای تاریخی این روز، بیعت مردم این استان با حسن بن زید علوی و تشکیل نخستین حکومت شیعی در جهان بود. سال گذشته با تصویب شورای فرهنگ عمومی کشور، این روز در ضمیمة تقویم رسمی کشور درج شد و ۱۴ آبان را در تقویم مزین به روز مازندران کرد.
درباره این مسئله که نامگذاری چنین روزی تا چه اندازه در برجسته کردن نام مازندران و موضوعات مربوط به آن تاثیر داشته و آیا توانسته نگاه و قلم نویسندگان و پژوهشگران را بیشتر از پیش به سمت و سوی مازندران بکشاند یا نه، با «ابراهیم باقری حمیدآبادی» نویسنده و پژوهشگر فعال مازندرانی گفت و گویی را انجام دادیم. این گفت و گو را بخوانید.
-پس از نامگذاری روز مازندران، این استان چقدر در کتابهای نویسندگان استان نمایه شده است؟
در این سوال با سه کلیدواژه مازندران، نویسندگان و نمایه شدن مواجه هستیم که میطلبد تا درنگ و تاملی بر آن داشته باشیم. وقتی صحبت از نمایه شدن به میان میآید یعنی با یک مفهوم مهم پژوهشی و علمی مواجه هستیم به این معنی که یک نام یا عنوان آنقدر مهم و پردامنه شده که باید در انتهای یک مقاله یا کتاب علمی پژوهشی یا پژوهشی تحلیلی حال با هر موضوع محوری که دنبال میکند اعم از تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، ورزشی و موارد اینها، نظر به شاخص و خاص بودن و دامنه اطلاعاتی که دارد در کنار اسامی مهم دیگر بیاید تا چنانچه مخاطب عادی یا محقق، منهای مطالعه همه بخشهای کتاب تنها به اطلاعات درج شده که درباره آن نام و عنوان قید شده در نمایه آمده و نیاز دارد، به راحتی صفحات و سطور مربوط به آن را در کتاب یا مقاله مزبور پیدا کرده و به آن بدون اتلاف وقت و آسان دسترسی داشته باشد. به این ترتیب همه کتاب را مطالعه نمیکند. در نمایه اسمها و عناوین و موضوعاتی رصد و گنجانده میشوند که شاخص و مهم و مشهور باشند. دامنه اطلاعاتی آنها مورد نیاز و مراجعه کاربران و مخاطبان زیادی به ویژه محققان باشد.
این توضیح، بیانگر اهمیت نمایه شدن یک اسم و عنوان را روشن کرده و نشان میدهد وقتی از نمایه شدن یک اسم یا عنوان چون مازندران صحبت میکنیم به چه معنا است.
حال اگر بخواهیم اسمی چون مازندران در اذهان توده مردم نمایه، برجسته و خاص شود چه راهی در پیش داریم آن هم نه با اغراق و رویاپردازی بلکه واقعگرایانه و مستند و مستدل اما با زبانی عامهپسند.
نکته قابل توجه این جاست که این سوال با اندکی تغییر میتواند سرفصل یک پژوهش علمی باشد تا به آمار درستی در این زمینه دست یابیم که با این رویکرد که از روزی که ۱۴ آبان به عنوان روز مازندران ثبت شده است، تا چه اندازه به این نام به عنوان موضوع خاص پژوهشی در حوزه تاریخ، اقتصاد، فرهنگ، ورزش، ادبیات و سایر مباحث مربوط به آن پرداخته شد و چقدر به شاخص شدن و نمایگیاش به طور خاص در حوزههای پژوهشی و به طور عام در ذهن مردم استان و ایران نزدیک شدیم؟
تردیدی نیست که کتابهای بسیاری از سالها قبل از ثبت این روز با موضوع مازندران تالیف و منتشر شده است، اعم از جمعآوری باورها، ضرب المثلها، افسانهها و اشعار مازندرانی؛ همچنین با رویکردهای تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، معماری، همچنین با سویههای تحلیلی. اما کمتر کتاب قدرتمندی که بتواند مازندران را برای مردم داخل و خارج این خطه، به عنوان یک استان با جایگاه تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی، تجاری و ورزشی معرفی کند و قابل ارجاع و اعتنا باشد تالیف و تولید شده است حتی فیلمی در قالب مستند.
به عنوان نمونه شهرداری ساری با همکاری نشر رسانش دانشنامه ۴۶ جلدی قابل اعتنایی درباره ساری منتشر کرده است، یا توسط مدیریت مجموعه فرهنگخانه مازندران هم دانشنامه مازندران منتشر شده همچنین نشر چشمه شناختنامهای درباره شهرستان بابل تحت عنوان بابل شهر بهار نارنج منتشر کرده است.
اما سوال این جاست که چقدر توانستهایم از آن سالی که روزی را به نام مازندران نامگذاری کردیم، از این سری اقدامات انجام دهیم؟ به خصوص اقدامات بنیادین علمی گروهی یا فردی ماندگار که بتواند به نمایه شدن برجسته کردن نام و عنوان مازندران در اذهان پژوهشی و عمومی کمک کند؛ بسیار کم. وقتی چنین کتابهایی به وفور منتشر نشود، طبیعی است که جغرافیای تاریخی و فرهنگی مازندران کمتر به شاخص نمایه شدن نزدیک میشود.
چند کتاب ملی یا حتی جهانی درباره مازندران، محکم و مستند منتشر شده که توانسته نظر دیگران را راجع به مازندران به شکل استنادی جلب کند؟ چقدر شاخصهای ادبی مانند نیما یوشیج، سلمان هراتی، طالب آملی یا علمی چون ابن هیثم، عمربن فرخان تبری، ایرج ملکپور و مانند اینها در گستره ملی و جهانی قوی، هنرمندانه، علمی و پرتکرار معرفی یا به ویژه در سالهای اخیر تربیت و عرضه کردیم که با شنیدن نام و آثار آنها، مازندران در اذهان علمی، ادبی و عمومی تداعی شود؟
با اینکه نیما بنیانگذار و رقم زننده یک انقلاب ادبی در زبان فارسی بود، آیا نیما در اذهان مردم ایران برجسته است یا شاعر هم دوره او شهریار تبریزی؟ چرا؟
همین نکته نشان میدهد که هرگونه معرفی پژوهشی و هنری استخواندار مستند قابل اعتنا و البته پرتکرار و هنرمندانه هم میتواند به نمایه شدن نام بزرگ مازندران در سطحی وسیع بینجامد.
-بعد از نامگذاری روز مازندران، در حوزه تربیت شاعران، مخترعان، محققان جوان چه قدمی برداشتیم تا معرفی و نمایهسازی آنها نام مازندران نمایه شود؟
در حقیقت صرف نام گذاری بدون اقدامات تابعه فرهنگی، علمی، هنری، ادبی، پژوهشی و تربیتی که در حد و اندازه هویت و تاریخ مازندران باشد چندان قدم محکم و غنی برنداشتیم و صورت نگرفته است تا بتوانیم به نمایه شدن ملی و فراملی مازندران کمک کرده باشیم.
این خلا بزرگ و عمیق نیاز به برنامهریزی و توجه زیربنایی بدون شعارزدگی و اقدامات صوری و گزارشی دارد که نهادهای مختلف در حوزههای فرهنگ، اقتصاد، ورزش، میراث فرهنگی، گردشگری و دیگر موارد با همکاری دانشمندان و پژوهشگران کاربلد خلاق و خبره باید بانی و حامی آن باشند.
-آیا روز مازندران توانسته نگاه نویسندگان را به این حوزه بکشاند؟
بله، بیتاثیر نبوده است. وقتی موضوعی مورد اهمیت قرار میگیرد به طور طبیعی در نگاه پژوهشگران و نویسندگان برجسته میشود و توجهها را به سمت خود معطوف میدارد. جرقهای در ذهنهای مشتاق ایجاد میکند بدین معنا که نگاهها را جلب میکند تا اهداف و دلایل این نامگذاری را بشناسند و در راستای آن اهداف چنانچه متعهدانه و واقعی باشد، گام بردارند.
تا پیش از تعیین روز مازندران و برجسته کردن این روز تاریخی، نویسندگان به این حوزه توجه داشتند اما این نگاهها پراکنده بود نه محوری و تجمیعی. علاقهمندان به صورت خودجوش در داخل و خارج استان به آن میپرداختند ولی کمتر مولفی با سویه علمی متقن و قوی به موضوعات مختلف درباره مازندران میپرداخت. شاید بتوان گفت پس از نامگذاری روز مازندران، به وسطه گرامیداشت هر ساله و تشویق و حمایت نهادهای دولتی و موسسات فرهنگی توجه به این موضوع به ویژه توجه پژوهشی آن هم پژوهشی که محوریت علمی و استنادی قابل اعتنا داشته باشد، بیشتر شده و پژوهشگران بیشتری به این حوزه روی آوردند و سعی کردند تا با دقت به این موضوع بپردازند که البته این میتواند قابل اعتنا باشد اما حقیقت این است که نیازمند تلاش، توجه، حمایت و تشویق بیشتر است.
نمیتوان به طور قطع گفت که نامگذاری روز مازندران باعث توجه بیشتر نویسندگان به این حوزه شده و یا اینکه نامگذاری این روز، هیچ تأثیری در این روند نداشته است، مسئله مهم اینجاست که در حوزه فرهنگ عامه کتابهای بسیاری در مازندران تالیف و منتشر شده است اما این سوال مطرح است که آیا این کتابها، جمعآوری درست و قابلی درباره فرهنگ، تاریخ و خرده فرهنگهای این استان هستند؟ مثلاً کتابهای بسیاری درباره دوبیتیهای مازندران گردآوری شده که خیلی به هم شباهت دارند و رویکرد اغلب آنها فقط جمعآوری است بدون پایه علمی و پژوهش میدانی، تنها بر مبنای شنیدار صرف یا مراجعه به یک راوی که البته نقص بزرگی است. یا نکته دیگر اینکه ما هنوز یک رمان با موضوع مازندران یا اقلیم، بوم و تاریخ آنکه چهره، نام و ترجمه جهانی داشته باشد نداریم یا حتی اشتهار ملی را به دست آورده باشد و بین مخاطبان عام و خاص دست به دست بگردد یا فیلم سینمایی از این دست.
اینکه روز مازندران در ما ایجاد انگیزه کند تا به نوشتن در زمینه فرهنگ عامه روی آوریم اما کتابهای ما قابل اعتنا و پاسخگوی نیازهای ذهنی عام و خاص نباشد، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم. روز مازندران باید با پیوست علمی، پژوهشی، هنری و ادبی استخواندار، نویسندگان و پژوهشگران را به سمت جمعآوری فرهنگ عامه و تاریخ و هر ثبت و اشاعه هر موضوع تابعه دیگر هدایت کند.
-کتابهایی که در روز مازندران در سالیان اخیر رونمایی شده چه اندازه توانسته به نهادینه شدن روز مازندران کمک کند؟
در رونماییهای کتاب که در روز مازندران انجام شده باشد با اینکه خودم پژوهشگر حوزه فرهنگ عامه مازندران و نویسنده بومی هستم و کتابهای پژوهشی برای این استان به نامهای «پرندگان در فرهنگ عامه مردم مازندران» و «باورهای مردم ساری» را در کارنامه نویسندگی دارم اما از من دعوت نشده که در این رونماییها حضور داشته باشم. اگر کتابهایی که در روز مازندران در سالیان اخیر رونمایی شده، بر مبنای علمی و استنادی بوده و محل رجوع سایر پژوهشگران باشند میتواند در نهادینه کردن روز مازندران کمک کند. اما چنانچه در قالب یک برنامه کلیشهای، کتابهایی معرفی و رونمایی شوند فقط با رویکرد گزارشی برای حفظ سمت و جایگاه مدیران و مسئولان، تا برنامههای کاری و ابلاغی خود را پر کرده باشند، طبیعی است که کمکی به این نهادینه شدن روز مازندران و نمایه و برجسته کردن نام این استان غریب نخواهد کرد.
نظر شما