سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): انتشارات سرو که زیر مجموعه باغ موزه ملی دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است، با درک حساسیتهای بالای حوزه نشر کتب دفاع مقدس میکوشد تا آثاری فاخر و در تراز مخاطبان فهیم و علاقهمند را ارائه کند. از مجموع آثار منتشر شده در این نشر میتوان به کتابهای «به قطار نرسیدم»، «هفدهمین روز»، «باغ مخفی»، «پروندهای برای هواپیماربایی» و «شور عاشقی» اشاره کرد. علیرضا سلیمی در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، درباره فعالیتهای این انتشارات صحبت کرد. قسمت اول این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- کتابهای انتشارات سرو چرا در دسترس عموم قرار ندارند؟
زمانی که موزه دفاع مقدس آغاز به کار کرد به ذهن مسئولین موزه رسید که مردم یا مهمانانی که از موزه بازدید میکردند از اینجا هدیهای ببرند. مهمانان موزه اقشار مختلفی بودند از دانشآموزان گرفته تا افراد شاخص و پیشکسوتان جنگ. در مجموع تصمیم بر این شد به آنها کتاب هدیه دهیم. از ناشران مختلف که در این حوزه کار میکردند کتابهای را خریدار کردیم. از یک جایی به بعد گفتیم بهتر است نشان موزه هم روی کتابها باشد و از ناشر خواستیم یک چاپ از کتاب را مخصوص موزه چاپ کنند.
یک مقدار که جلوتر آمدیم موزه تصمیم گرفت یک انتشارات داشته باشد. بحث درآمدزایی برایمان مطرح نبود، فقط صرفاً قصد داشتیم هدیهای فرهنگی و ترویجی به مخاطب موزه بدهیم. وقتی انتشارات ایجاد شد، کمکم تصمیم گرفتیم بخشهای دیگری هم اضافه کنیم و کار حمایتی هم از نویسندههای جوان انجام دهیم. بنابراین برای کسانی که علاقه داشتند در حوزه دفاع مقدس نویسنده و داستاننویس و پژوهشگر شوند، یک سری کلاسهای رایگان برگزار کردیم. قرار شد هر هفته استاد کلاس یک غربالی انجام دهد و اگر شخصی با کلاس جلو نمیآمد، حذف شود. در واقع این امتیاز به کسانی تعلق میگرفت که استعداد و پشتکار داشتند. قرار شد به جای دستمزد استادان تعهد دادیم که یک کتاب از آنها چاپ کنیم.
از سال ۹۷ وارد نمایشگاهها شدیم. جلسات نقد کتاب برگزار کردیم. حجم کار که بالا رفت، انتشارات از کتابخانه موزه جدا شد و به صورت مستقل کار کرد. هدف بعدی ما این بود که مخاطب بیرون از مجموعه و کسانی که در شهرهای مختلف هستند هم بتوانند از این محصول فرهنگی استفاده کنند. این طور شد که فروش مجازی هم شروع شد و تقریباً یک سال است که وارد بازار کتاب شدیم. باز هم نه به قصد اقتصادی صرفاً نگاهمان ترویجی است و اینکه کتابمان به دست مخاطب برسد.
- شما از ابتدای کار انتشارات حضور داشتید؟
به صورت مستقیم نه، من مدیر فرهنگی موزه دفاع مقدس بودم و با مدیریت کتابخانه تقریباً همسو بودیم. به طور مثال در اوایل کار، انجمن شعری داشتیم یا برگزاری جشنوارههای شعر داشتیم که ماحصل آن تولید یک کتاب میشد. در واقع تأمین خوراک انتشارات صرفاً از خود انتشارات نبود از بخشهای فرهنگی هم بود. از سال ۱۴۰۱ مدیریت انتشارات به من واگذار شد.
- قبل از اینکه وارد بازار فروش عمومی شوید مخاطب از چه راهی با کتابهای شما آشنا میشده؟ به جز مخاطبی که به باغ موزه میآمد ارتباط با رسانهها روی استقبال مخاطب عمومی تأثیر گذاشته است؟
به جز نمایشگاه، در این یک سال گذشته فروش ما چندین برابر شد و فکر نمیکردیم اینقدر استقبال شود. از شهرهای مختلف تماس میگرفتند و درخواست کتاب داشتند. که به دلایل وجود نداشتن زیرساختها امکان ارسال کتاب را نداشتیم. از ابتدای امسال، ارسال کتاب به شهرستان هم داریم.
- برای ترویج کتابها چه ایدههایی دارید و چه کارهایی انجام میدهید؟ فروش در بخش حضوری و مجازی نمایشگاه چطور بود؟
یک بخش پیشبینیهایی است که از قبل داریم و از سمت مجموعه روابط عمومی موزه و خبرگزاریها این ترویج را انجام میدهیم. یک بخشی هم پیشبینی نشده است. مثل همین که مخاطب به هر نحوی با ما تماس میگیرد و کتاب را میخواهد. امسال در نمایشگاه کتاب به واسطه طراحی دکور ما دوستان صداوسیما تصویربرداری کردند. با نویسندگان ما مصاحبه کردند. این کارهایی است که به طور لحظهای اتفاق میافتد و بسیار کمککننده است.
در حال حاضر حدود ۱۵۰ کتاب در دست چاپ داریم و به تعهد خودمان برای انتشار هفتهای دو کتاب پایبند هستیم. در حال حاضر به هفتهای یک کتاب رسیدهایم. در واقع هدف ما این است که در سال ۱۰۰ کتاب تولید کنیم. فروش در بخش حضوری و مجازی نمایشگاه برای ما به نسبت تمام سالهایی که فعالیت میکنیم خیلی خوب بود.
- سختیهای کار انتشارات چیست؟
من چون در گذشته با هنرمندان در ارتباط بودم، میدانستم که هنرمندان خیل لطیف و حساس هستند و باید با ملایمت با آنها برخورد شود و تصورم نسبت به نویسندگان هم همین بود ولی واقعاً نویسندهها اینطور نیستند و کارشان بی اندازه سخت است، هم به لحاظ دستمزد هم به لحاظ سختی کار، کارشان جمعی هم نیست شخصی است. گاهاً نیاز به تحقیق دارد که آن هم سختیهای خود را دارد. در ضمن کتاب وقتی چاپ شد قابل ویرایش نیست.
- در روند انتشار کتابی تا به حال به حذف یا سانسوری برخورد کردید؟
در بحث دفاع مقدس، به خصوص بخش تاریخ شفاهی، صحتسنجی، کار دشواری است. در برخی موارد این اتفاق افتاده که بعضی مطالب اصلاحیه خورده باشد اما اینکه کل مطلب حذف یا سانسور شود، موردی نبوده است.
- مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس هم تقریباً کارهایی را انجام میدهد که شما پیش میبرید. آیا موازیکاری پیش نمیآید؟
چرا ممکن است این اتفاق بیفتد. ما زمان نداریم و ممکن است هر لحظه راویان بیشتری را از دست دهیم. با توجه به اینکه از جنگ حدود چهل سال گذشته است، افرادی که در جنگ حضور داشتند سن و سالی دارند و شاید خاطرات را فراموش کنند. به نظرم شاید موازیکاری لازم هم باشد. شاید خاطرات بیشتری جمعآوری شود. شاید در مصاحبه و گفتوگو با ما و مرکز اسناد تفاوتهایی باشد. میتوانیم به هم کمک کنیم. بعد از جمعآوری، در بحث نشر و بهرهبرداری زمان داریم. میتوان همسو بود و با هم کار انجام داد. ما شخصیتهایی داریم که خیلی شناخته شده نیستند.
در نمایشگاه کتاب شخصی به غرفه ما مراجعه کرد وگفت که در زمان جنگ در اداره برق آبادان کار میکرده است. این سوژه خوبی است. شخصی که در اداره برق آبادان کار میکرده خیلی خاطره دارد که بعد از جنگ خیلی جدی نبود. چندان به این خاطرات اهمیت نمیدادند، ضمن اینکه گاهی مستندات نبوده، اگر هم بوده از روی ناآگاهی از بین رفته است.
- برای صحتسنجی از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کمک میگیرید؟
بنیاد حفظ آثار و مرکز اسناد برای ما مرجع هستند. اگر قرار است کتابی چاپ شود در کارگروهی تأییده میگیرد. به طور مثال اگر درباره عملیات رمضان کتاب داریم، حتماً در حوزه تخصصی کسانی که در آنجا بودند یا پژوهشگر بودند حتماً کتاب را مطالعه میکنند و تأییده میدهند. در بحث صحتسنجی بسیار حساس هستیم و به یک گفتوگو یا مصاحبه اکتفا نمیکنیم.
- لذت بخشترین قسمت در کار انتشارات چیست؟
ما هدفمان از ابتدا کار فرهنگی و ترویجی بود. در نمایشگاهها اینکه نوجوانان و دانشآموزانی را میبینیم که دنبال کتابهای ما هستند بسیار برایم لذتبخش است. همیشه سعی کردیم آنها را تشویق کنیم و وجهه مالی خیلی برایمان مهم نبوده است. مثلاً در نمایشگاه کتاب همدان، دانشآموزی هزینه یک کتاب را داشت اما چون بین دوتا کتاب مردد بود، ما هر دو را به او دادیم. این دیده شدن کتابهایمان توسط نسل جدید خیلی برایمان ارزشمند است.
- از محققان و نویسندههای حوزه ادبیات پایداری بازخوردهایی داشتید؟
بله. مثلاً کتاب «پروندهای برای هواپیماربایی» را آقای صمدی و داوودآبادی از ما گرفتند که مطالعه کنند و موضوع برایشان جالب بود. برای همین کتاب از ارگانهای نظامی درخواست داشتیم. این کتاب در دو روز اول نمایشگاه همدان تمام شد. اصولاً کتابهایی که حضرت آقا تقریظ میکنند، نشر را تکان میدهد، مثلاً کتاب خاتون قوماندان از نشر ستارهها در یک سال به چاپ ۶۹ رسید.
نظر شما