به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر، این کتاب مجموعهای از افسانه و قصههای کهن و رایج در روستای نظرآقای شهرستان دشتستان را در برمیگیرد که به همت حیدر رضانیا، جمعآوری و بازنویسی و در ۱۱۴ صفحه مصور با شمارگان ۵۰۰ پاییز ۱۴۰۲ منتشر شده است. نام این کتاب از یکی از قصههایی گرفته شده که در آن آمده است.
حیدر رضانیا، نویسندۀ کتاب «دزدان قلعۀ توج» در مقدمۀ آن نوشته است: «قصههای افسانهای (رُوات) در گذر زمان بهتدریج در حال فراموشی هستند. زندگی ماشینی و عصر فناوری نوین مثل رایانه، اینترنت، مشغلههای زیاد و غیره، اخلاق و رفتار و سبک زندگی بشر امروز را نشانه رفته است. مصاحبت چهره به چهره در شبهای آبادی بدون روشنایی بزرگان را وا میداشت تا پاسی از شب قصههای قدیمی تعریف کنند.
یکی از میراثهای معنوی بهجای مانده از روستانشینان قصههای قدیمی بود که سینه به سینه و شفاهی از طریق گنجینههای بهجا مانده تا امروز به یادگار مانده است که باید برای تربیت نسل آینده از آنها حفظ و صیانت شود. حکایتهای پندآموز و داستان کوتاه و آموزنده از بزرگان در گوشه و کناری اگر پیرمرد یا پیرزنی ببینی میتوانی از آنها کسب و اطلاع و فیض ببری، این حکایتها به زبان ساده نقل میشوند به طوری که برای همه قابل فهم و درک باشند.
تعدادی از بهترین حکایتهای پندآموز نقل شده از بزرگان روستای نظرآقا از بخش سعدآباد را پس از تحقیق و پژوهش و گوش دادن با حوصله به این داستانهای افسانهای جمع آوری و یادداشتبرداری کردهام امید واثق دارم در محافل و مجالس شبانه آنها برای نسل امروزی بیان شوند تا شاید تلنگری از سنتهای قدیم ایرانزمین از دریای تفکر گذشتگان در اذهان عمومی آنها و قهرمانسازی شود.»
در این کتاب که سیدقاسم حسینی، فرهنگی بازنشسته دشتستانی بر آن مقدمهای نوشته، قصههایی چون «دِوِروِرو»، «گاوچران»، «دزدان قلعه «توج»، «اقبال سیاه»، «جواهر فروش»، «قصه گوهر شب چراغ»، «پسر پادشاه ایران و دختر پادشاه مصر»، «مترسک جاندار»، «کره اسب (ابر و باد)»، «اما وصیت دوم من» آورده شده است.
نظر شما