سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): پنجمین نشست از سلسله نشست تخصصی ایران و ایرانی در آیینه پژوهشهای دانشگاهی، با عنوان «تاریخ فرهنگی جاده ابریشم در ایران و آسیای مرکزی در عصر ایلخانان و تیموریان» برگزار شد.
این نشست تخصصی به معرفی رسالههای برتر دانشگاهی در زمینه ایرانشناسی اختصاص داشت که با حضور دکتر حسن باستانی راد، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و دکتر علیرضا ذوالقدر، دانشآموخته تاریخ دوره اسلامی دانشگاه شهید بهشتی به دبیری دکتر نجمه ملکپور، در جمع استادان، پژوهشگران و دانشجویان برگزار شد.
در ابتدا، دبیر نشست به بیان مهمترین اهداف برگزاری این جلسه از جمله حمایت از تحقیقات و پژوهشهای دانشگاهی در حوزه ایرانشناسی در معاونت بنیاد ایرانشناسی اشاره کرد.
در ادامه دکتر ذوالقدر، به ذکر اهمیت و روند پژوهش و بیان یافتهها و نتایج تحقیق خود پرداخته و دلایل خود را از پرداختن به تاریخ فرهنگی جاده ابریشم در ایران و آسیای مرکزی در سدههای هفتم، هشتم و نهم قمری و اهمیت پیوندهای سیاسی و فرهنگی ملتهای مختلف در مسیر جاده ابریشم تشریح کردند.
وی در ادامه بیان کرد: پژوهش در تاریخ فرهنگی جاده ابریشم در ایران و آسیای مرکزی، بهدنبال نشاندادن آداب و رسوم زندگی مردم و اقوام حاضر در این پهنه فرهنگی و جغرافیایی است تا ضمن شناسایی آنها بتواند به کنه اندیشه آنها دست یابد و بداند که آداب و رسوم چگونه از قومی به قوم دیگر و از سرزمینی به سرزمین دیگر منتقل و موجب شکلگیری میراث مشترک فکری و فرهنگی و درنتیجه موجب نزدیکی اقوام و انسانها میشود.
ذوالقدر با اشاره به پیوندهای مشترک فرهنگی بین کشورهای مختلف در مسیر جاده ابریشم گفتند: مادامی که فرهنگ، زیربنای فکری و نظری، آرایش و امر درونی تمدن باشد؛ در طی زمان، پویا شده و هویت یک تمدن را برای تمایز آن از هویت دیگر تمدنها رقم خواهد زد. این امر در سرزمینهایی چون ایران که چهار راه تعاملات هنری، فرهنگی، تمدنی، سیاسی و تجاری است بیش از دیگر سرزمینها است.
ادامه نشست را دکتر باستانیراد با طرح مباحثی ادامه داد و بیان کرد: جادهها از نظر تاریخی مانند رگهای تَن یک انسان، همه اعضا را به هم متصل کرده و مانند دانههای یک زنجیر به هم پیوسته و یکدیگر را کامل میکنند. هر یک از این دانهها، پایگاه میانفرهنگی و حلقه ارتباط دو یا چند جامعه، فرهنگ، تمدن و سرزمین همجوار خود بودهاند. از اینرو نقش برخی از حلقهها که حلقه میانی و پیوند دهنده چندین حلقه دیگر بودند، اهمیت بیشتری داشت. ایران در نقطه کانونی این جاده قرار داشت و از شرق و غرب و شمال و جنوب در نقطه اتصال این شبکه جادهای، نقش مهمی ایفا میکرد. در این منطقه و آسیای مرکزی اقوام با تبارهای گوناگون از جمله ترکان، مغولان، ایرانیان، قزاقان، قرقیزها، ترکمنان و … حضور داشتند.
وی افزود: حتی در سدههای اخیر، گروههایی با ریشه کُرهای، به برخی از این شهرها مانند بخارا کوچانده شدند. همچنین گروههایی از پیروان ادیان و مذاهب، نحلههای فکری و صوفیانه گوناگون به این مناطق رفتوآمد داشتند؛ چنانکه آسیای مرکزی را به یکی از زیباترین جوامع و فرهنگهای رنگارنگ در طول همه جادهها مزین کرده است. مردمان این نواحی با همۀ تفاوتهای زبانی و قومی و جغرافیایی خود یک حوزه فرهنگی واحد و در عین حال متکثر را تشکیل میدادند.
باستانیراد همچنین سقوط خلافت عباسی و حمله مغولان به ایران را از زاویهای متفاوت تشریح کرده و این مسئله را نیاز ایران آن زمان دانست زیرا ایران تا قبل از حملۀ مغولان در دست حکومتهای محلی گوناگون دچار آشفتگی و هرجومرج بود و حکومتهایی چون غوریان، سلجوقیان، اتابکان، خوارزمشاهیان، غُزها و قراختاییان و غیره، در قسمتهای مختلف ایران حکمرانی میکردند.
با حمله مغولان و برچیدهشدن این حکومتها، بار دیگر اندیشه ایرانشهری احیا شد و جان گرفت و تلاش برای استقلال سیاسی دوباره ایرانزمین، با تمهید و تدبیر ایرانیان نخبه دیوانسالار و اندیشهورزان سیاسی در کنار شمشیر مغولان میسر شد.
باستانیراد، ضمن برشمردن اهمیّت پژوهشهای صورت گرفته در خصوص جاده ابریشم در سایر کشورها که در مسیر این جاده قرار داشتند، از لزوم توجه به ارتباطات مابین کشور ایران و این کشورها اشاره کرد و نیاز جامعه دانشگاهی امروز را به تحقیقات میدانی در این حوزهها ضروری دانست.
در پایان جلسه، حاضران پرسشهای خود را درخصوص تاریخ فرهنگی جاده ابریشم در ایران و آسیای مرکزی با سخنرانان در میان گذاشتند.
نظر شما