سه‌شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۹
میراث‌دار امین ترانه و غزل فارسی/ ادبیات معاصر وامدار طبایی است

علیرضا طبایی به اذعان شاعران و اهالی ادب و فرهنگ، بزرگ شاعری است که نامش به ترانه فارسی اعتبار بخشیده است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - زهره کردلو:

با شعر هرآنکه آشنایی دارد
با ساز شعور همنوایی دارد
داند که کنار حافظ و سعدی و گل
شیراز، «علیرضا طبایی» دارد

امروز زادروز علیرضا طبایی است. این اسطوره غزل و ترانه معاصر، ۱۴ آذر سال ۱۳۲۳ در شهر شیراز متولد شد. اولین مجموعه شعرش با عنوان «جوانه‌های پاییز» در تیر ماه ۱۳۴۴ منتشر شد، از سال ۱۳۴۸ به ترانه‌سرایی روی آورد و طی چند سال موفق به خلق ترانه‌هایی همچون «طلسم آرزوها»، «کوچه میعاد»، «عشق تو نمی‌میرد»، «تنها با گل‌ها»، «شهر فرنگه چشمات»، «مرد سرگردان»، «یاد آن شب‌ها»، «دختر دریاها»، «آسمان آسمان»، «نگاهم با نگاهت قصه‌ها داره» و بسیاری ترانه و غزل ماندگار دیگر شد. طبایی همچنین ۱۴ سال مسئولیت اداره صفحات شعر مجله «جوانان امروز» را برعهده داشته و همچنین مجموعه شعرهای «جوانه‌های پاییز»، «از نهایت شب»، «خورشیدهای آن سوی دیوار»، «شاید گناه از عینک من باشد»، «مادرم ایران» و «تندر اما ناگهانی‌تر» از او منتشر شده است.

به بهانه زادروز این شاعر بزرگ معاصر نظر تعدادی از شاعران و ترانه‌سرایان کشور را درباره شعر و جایگاه ادبی طبایی جویا شده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

اکبر اکسیر، شاعر و پدر شعر فرانو می‌گوید: از علیرضا طبایی همیشه شعرهای نیمایی خواندیم اما چیزی که بالاتر از شعر او همیشه مورد توجه بوده منش و رفتار اوست. او در دهه پنجاه مسئول صفحه ادبی و شعر مجله جوانان بود. این مجله در آن دوران پر تیراژترین مجله ایران بود و علیرضا طبایی در آنجا جایگاه ویژه‌ای برای خود کسب کرد چرا که تنها مرجع و مقصد شاعران شهرستانی بود. تمام شاعران شهرستانی را با مهربانی تمام می‌پذیرفت و درباره شعر آنها نظر می‌داد. او به هر نحوی که می‌توانست، چه با تلفن چه با نامه و چه حضوری برای شاعران شهرستانی کارگاه شعری داشت. این کارگاه شعر شاعران بسیار ارجمندی را برای بعد انقلاب ما پرورش داد و اکثر شاعران بزرگ دست‌پروده او هستند. شاعرانی که از مجله جوانان شروع کرده و رشد کردند. آن زمان ما غیر از استاد طبایی و مجله جوانان او هیچ گونه استاد و راهنمایی نداشتیم.

وی می‌افزاید: ما شاعران جوان شهرستان شعر خود را برای مجله می‌فرستادیم، مجله صفحه‌ای داشت با عنوان «آثار شما رسید» که در آن شعر شاعر با اسم او چاپ می‌شد و اگر ضعف و نقصی داشت نوشته می‌شد، این کار برای ما بسیار ارزشمند بود که هم اسم‌مان در مجله چاپ شود هم شعرمان. بالاخره تقریباً همه شاعرانی که شعر می‌فرستادند رشد می‌کردند و پای‌شان به مجلات دیگر هم باز می‌شد. در تمام دوران مجله جوانان و حتی بعد آن علیرضا طبایی بدون اینکه کوچکترین منتی بر سر شاعران بگذارد در خدمت شاعران شهرستان بود. هیچ شاعری نمی‌تواند زحمات استاد طبایی را منکر شود و از یاد ببرد. من در همه جا گفتم اگر حتی یک دوره مجله جوانان را ورق بزنید تمام شاعران نام‌آشنای بعد انقلاب شعرهایی در باب جوانی و خوش‌گذرانی در آنجا دارند.

روح زمان را دریاب

اکسیر تاکید می‌کند: علیرضا طبایی از شیرازی‌های مهربانی است که جان و مال و زندگی‌اش را وقف شعر جوانان کرده است. او ترانه‌سرای بزرگی هم به شمار می‌رود. چندین ترانه از او در قبل انقلاب منتشر شد که محتوای آن مسائل اجتماعی بود. او همچنین شعر نیمایی را با علاقه‌مندی تمام می‌سراید. زیباترین نمونه‌های شعر ایرانی را از او دیده‌ایم. از علیرضا طبایی همیشه به نیکی یاد می‌کنم. او در کنار نقدی که برای ما پست می‌کرد همیشه یک جمله معروف داشت: «روح زمان را دریاب». من در آن دوران متوجه معنی این حرف نبودم تا بعدها متوجه شدم باید شعری بنویسم و بفرستم که مناسب نیازهای زمانه آن روز باشد. ارزش و منزلت طبایی بسیار بالاست او یکی از مربیان و اساتید دلسوز، صمیمی و مهربانی است که شعرای بسیاری را از جای جای این مرز و بوم به ادبیات ایران تقدیم کرده؛ شاعرانی که هر دوشنبه شعرهای خود را از شهرهای مختلف می‌فرستادند. شعرای بزرگ انقلاب از نصرالله مردانی تا محمدجواد محبت و دوستان دیگر همه دست‌پرورده علیرضا طبائی بودند. اگر آرشیو مجله جوانان را ببینید اکثر شاعران ما آنجا شعر دارند. مجله جوانان و کار علیرضا طبایی در آن زمان نوعی کلاس مجازی بودکه تمام ایران را پوشش می‌داد. اولین مجله‌ای هم که به شهرستان می‌رسید مجله جوانان بود. شاعران قدرت مانور داشتند چون او به نوعی روی اشعار نقد مکتوب می‌زد و گاه خود تغییراتی می‌داد تا ما متوجه شویم کجا اضافه است و کجا مناسب است و همین خود کلاس آموزشی بود. امیدوارم حق مطلب درباره او و شرافت قلم و انسانیت او ادا شود.

چهره‌ای محبوب برای اهالی ادب

کامران شرفشاهی، شاعر، روزنامه‌نگار و منتقد نیز تاکید دارد: استاد علیرضا طبایی از چهره‌های نامدار شعر روزگار ماست او در شمار شاعرانی است که هم در سرایش هم در تأثیرگذاری نقش پر اهمیتی دارد. او کاملاً به تمام قالب‌های شعرفارسی آشناست و آثار ارزنده‌ای در این قالب‌ها سروده است. همچنین در عرصه ترانه‌سرایی نیز شاهد آثار ماندگار و خاطره انگیزی از او هستیم. استاد علیرضا طبایی به لحاظ منش اخلاقی نیز جایگاه رفیعی دارد و اکثر شاعران زمانه ما نسبت به او احترام زیادی قائل هستند و جایگاهش به عنوان شاعری منتقد و آگاه به شعر فارسی بر هیچکس پوشیده نیست.

میراث‌دار امین ترانه و غزل فارسی/ ادبیات معاصر وامدار طبایی است

وی می‌گوید: تمامی شعرهای طبایی زیبا و قابل تأمل است. اشعاری که آمیزه‌ای از اندیشه و احساس است و به این اعتبار می‌توان آثار او را در زمره آثار برتر روزگار به شمار آورد. استاد طبایی شخصیتی شهرت‌گریز دارد و تلاش و نقادی ایشان در پرورش و رشد بسیاری از شاعران معاصر موثر بوده است. به همین جهت علاوه بر علاقه‌ای که نسبت به شعر او وجود دارد، احترام و علاقه فراوانی نسبت به شخصیت او نیز در جامعه ادبی به چشم می‌خورد. او دوره‌ای هم روزنامه‌نگار بوده و حضور پربار و موثری در عرصه مطبوعات داشته است و این دوره برای بسیاری از شاعران خاطره انگیز است. همچنین غنایی که استاد طبایی به صفحه شعر هفته نامه «جوانان امروز» بخشیده بود زبان‌زد خاص و عام بود. او به لحاظ نگاه کارشناسانه، عمیق و دلسوزانه‌ای که داشت برای رشد ادبیات و نورسیده‌های جامعه ادبی کشور ما بسیر موثر بوده است.

این روزنامه نگار درخصوص تأثیر گذاری استاد طبایی می‌افزاید: استاد علیرضا طبایی الگوی بسیاری از شاعران است و مورد استقبال اقشار مختلف جامعه هم قرار گرفته است. او همچنین با ترانه‌سرایی بر سر زبان‌ها افتاد و در ذهن مردم نشست. در بخش دیگر شخصیت او می‌توان به اخلاق او در کسوت استادی پرداخت که بسیار متین اخلاق گراست و این منش الگوی بسیاری از کسانی قرار گرفته که وارد وادی ادبیات شدند. او توانست در مطبوعات هم حرکت ادبی قابل ملاحظه‌ای ایجاد کند و به جهت حضور کارشناسانه و ارزشمند هم بر مخاطبان نشریه و اعتبار صفحه شعر و ادبیات نشریه افزود و هم توقع مخاطب را از چنین صفحاتی بالا برد. او به بسیاری از شاعران جوان کمک کرده و در سایه یاری و راهنمایی او کسانی که وارد عرصه ادبیات شدند توانستند به پله‌های بالاتری صعود کنند و در آینده شاعران نامداری باشند که در گوشه و کنار خاطره این محبت‌ها ورد زبان دوستان شاعری است که از دیدگاه‌های او در جهت تکامل شعرشان سود جستند. در مجموع، استاد علیرضا طبایی بسیار دوست داشتنی و مورد احترام است و این مزیت کمی نیست. یکی از خاطرات خوب من با استاد طبایی سفری است که در جریان برگزاری کنگره شعری در ملایر با او همسفر شدم و در طی این سفر بسیار با استاد سخن گفتم و چند روزی در محضر استاد بودیم که سرشار از شعر و روشنایی و خاطرات دلپذیر بود.

هنرمندی جامع‌الاطراف

هادی خوانساری، از شاگردان دیروز طبایی و از چهره‌های ادبی موفق امروز تاکید دارد: علیرضا طبایی یک هنرمند جامع الاطراف است که در حوزه‌های مختلف از اجرا، کار مطبوعاتی و شعر کار کرده و در همه آنها دارای آثار ارزشمندی است. غزل استاد طبایی پلی بین غزل کلاسیک و سنتی است. غزلی پیشرو است و در دهه‌های ۴۰ تا ۵۰ با اینکه فضای غالب و مسلط فضای سنتی بود استاد طبایی یکی از کسانی بوده که این تغییر را انجام داد و آثار ارزشمندی خلق کرد. در دورانی که شعر نو با سرعت زیادی غزل را به حاشیه می‌برد او نوآوری داشت و با ارائه آثاری تازه، هم طیف مخاطب غزل را حفظ کرد و هم از حافظه تاریخی ما وغزل باهمه تکنیک‌هایش محافظت کرد. فرهنگ و زبان فارسی وام‌دار این اتفاق است.

وی می‌گوید: همچنین استاد طبایی در حوزه مطبوعات هم فعال و مسئول بخش شعر مجله جوانان بود که بسیار پر تیراژ بوده است. او به جوان‌ها با یک نگاه وسیع پروبال می‌داد. حسین منزوی، بهمنی، عمران صلاحی، هرمز علی پور و خیلی‌های دیگر شعرسرایی را با این مجله شروع کردند و به شاعران بزرگ روزگار ما تبدیل شدند. علیرضا طبایی کمتر از حقی که باید از جامعه ادبیات ما می‌گرفت نصیبش شد. او بسیار سالم زیسته و وارد فضاهای روشنفکری عجیب و غریب نشده است. ترانه‌های استاد طبایی هنوز هم در ذهن مردم است اما خیلی‌ها نمی‌دانند خالق این آثار کیست. او هیچ وقت اهل حاشیه نبوده و خط مستقیمی در زندگی دارد و این سلامت زیستن می‌تواند درسی برای هنرمندان ما باشد. بیش از شش دهه کار حرفه‌ای کردن بدون چشم‌داشت بسیار ارزشمند است. او اهل پروپاگاندا نبوده و نیست.

طبایی به راستی میراث‌دار امین بزرگان غزل و ترانه فارسی است که باید وجودش را مغتنم دانست. این چهره شریف ادبی و فرهنگی ایران زمین می‌توان الگویی ماندگار برای شاعران جوان در امروز و آینده باشد.

در ادامه شعری از علیرضا طبایی را با هم زمزمه می‌کنیم:

با دودمان خونی پرواز...

آن گونه زیستن!
بر پای ایستادن
در جامه‌ای از عاطفه و نور
بر مطلع سپیده و لبخند
منصوروار، عرصه‌ی میثاق را به پای نوشتن
در واژه‌ای شکفتن:
- نه!
- نه!
در بستری ز جاری خون خفتن!
اما، هماره، حق
حق
حق گفتن!
ای جاری همیشه‌ی دریادل!
دریادل همیشه‌ی جاری!
با من بگو، بدانم
آیا تو از کدام ستاره
یا از کدام افلاک
این گونه پاک
خاسته‌ای از خاک؟
آیا تو از زلال کدامین عطش
نوشیده‌ای؟

ای کاش
می‌شد
یک قطره از زلالی آن جام شوکران که تو لاجرعه درکشیدی
می‌نوشیدم
تا راز و رمز پویا بودن
تا رمز و راز دریا بودن
بر من گشوده گردد!
·
اینان، به یاوه، صد نقش
بر آب می‌نگارند
و آزموده‌ها را تکرار می‌کنند.
گفتار
هرچند نیک باشد، گفتار است
سقف بلند گفتار
بر باد آرمیده‌ست!
و ذات باد، تنها، باد است!
اما
میزان، هماره کردار
میزان، هماره منطق کردار است
زیرا که ذات تاریخ، کردار است
زیرا که ذات انسان، کردار است!

دریادلان قافله کردار
می‌خواهم
بیگانه با عشیره گفتار
فرزندی از تبار شما باشم
می‌خواهم از شمایان
پرواز را، دوباره، بیاموزم
ای دودمان خونی پرواز...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها