به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شهید اصغر عبداللهی در تیرماه سال ۱۳۲۹ در اصفهان متولد شد. او که در مبارزات انقلابی حضور پررنگی داشت با آغاز جنگ تحمیلی به یاری رزمندگان اسلام شتافت و در نخستین مرحله از عملیات آزادسازی خرمشهر در تاریخ دهم اردیبهشتماه سال ۱۳۶۱ به دلیل برخورد ترکش دچار ضایعه نخاعی شد و به افتخار جانبازی نائل آمد. به گفته فرزند این شهید، او تقوای فوقالعادهای داشت و مقید به حلال و حرام و فراتر از آن عمل به مستحبات و پرهیز از مکروهات بود، بزرگمردی که همیشه در حال مطالعه بود، یا ذکر میگفت یا به تفسیر قرآن گوش میداد.
این جانباز سر افراز ایران اسلامی سرانجام روز دوشنبه بیستودوم آبانماه ۱۴۰۱ درحالیکه برای عمل جراحی آماده میشد، به دلیل ایست قلبی پس از تحمل ۴۰ سال رنج ناشی از قطع نخاع به دیدار حق شتافت و به فیض شهادت نائل شد.
کتاب «جان باز»، زندگینامه و خاطراتی از مجاهد فرهنگی جانباز شهید حاج اصغر عبدالهی است که به همت گروه فرهنگی انتشارات شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
چند روز قبل، یکی از دوستان ما به دنبال منزلی برای اجاره بود. تمام بنگاههای محل را گشته بود اما با پولی که داشت جایی برایش پیدا نمیشد؛ به او گفتم: اگر الان حاج اصغر زنده بود برایت وام جور میکرد و پیگیری میکرد تا مشکل مَسکن تو حل شود. یک دفعه فکری به ذهنم رسید و گفتم: مگه شهدا زنده نیستند؟ بیا با هم برویم سر مزار حاجی. خدا شاهد است آخر شب با هم سر مزار حاجی رفتیم و کمی با حاجی درد دل کردیم. فردا ظهر آن روز به من زنگ زد و گفت: حاج اصغر کار خودش رو کرد. پرسیدم: چطور مگه؟ گفت: خانهای بسیار خوب، در بهترین محله و با بهترین قیمت که با شرایط من هماهنگ بود اجاره کردم.
و در بخش دیگری میخوانیم:
هیچ وقت از بیماری و درد گله نمیکردند. ۲۱ سال راه نرفتن و ندویدن، ۵۹ بار جراحی، بارها دیالیز و… به یاد نداریم از درد اعتراض کرده باشند. اگر هم از حالشون میپرسیدیم میگفتند: الحمدلله. اخیراً دستهاشون بیحس شده بود؛ تنها عضوی که به کارشون میاومد. گاهی سمج میشدیم بیشتر میپرسیدیم. یکبار گفتند: دستام بیحس شده. غصهم اینه که نمیتونم قرآن دست بگیرم و بخونم...
کتاب «جانباز» در ۱۵۶ صفحه به بهای ۴۸ هزار تومان توسط انتشارات شهید ابراهیم هادی روانه بازار نشر شده است.
نظر شما