سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - لیلا نوعی: ادبیات و دین از دیرباز تاکنون همگام با یکدیگر بوده و تأثیرات فراوانی در حیات انسانها داشتهاند. در این بین یکی از مؤثرترین شاخههای ادبیات، قصه است. قصهها همیشه منعکسکننده دیدگاه انسانها و همچنین وسیله انتقال و آموزش آداب و سنن، اعتقادات و تاریخ یک نسل به نسلهای دیگر بوده و از آن میتوان به عنوان یک عنصر تربیتی برای جامعه یاد کرد، آموزش و ایجاد هویت دینی در کودکان هم امری مهم و ضروری است. با توجه به کنجکاوی کودکان برای کسب تجارب تازه، نیروی تخیل، آشنا ساختن غیرمستقیم کودک با دنیای خویش و راهنمایی اخلاقی کودکان میتوان از قصه برای رشد و تربیت بهتر او استفاده کرد. حال با این تفاسیر باید دید چگونه میتوان از این عنصر تاثیرگذار قصه در تربیت دینی و هویتی کودک و نوجوان استفاده کرد.
جواد نعیمی، معلم، نویسنده، پژوهشگر و ویراستار پرکار مشهدی متولد سال ۱۳۳۵ و دارای گواهینامه درجه دو هنری در زمینه ادبیات داستانی است. وی در سال ۱۳۹۵ نیز خادم برگزیده فرهنگ رضوی شد. نعیمی علاوه بر معلمی، نویسندگی و داستاننویسی، کارگاه و آموزش نویسندگی را در کارنامه خود دارد و به علاقهمندان در حوزه نویسندگی آموزش داده و تاکنون بیش از ۱۲۰ لوح تقدیر و تقدیرنامه از مراکز گوناگون فرهنگی برای فعالیتهای نگارشی و فرهنگی دریافت کرده است. با او در خصوص قصه در تربیت دینی و هویتی کودک و نوجوان به گفتگو نشستیم.
قصه یکی از قالبهای تأثیرگذار ادبی است
نعیمی در گفتگو با خبرنگار ایبنا با اشاره به اینکه کتاب کودک با تأکید بر قصه یکی از ابزارهای تربیتی است، گفت: با رجوع به قرآن کریم میفهمیم خداوند بر این عنصر مهم در تربیت و فهم انسانها تاکید داشته است. در کتاب آسمانیمان میخوانیم که پروردگار متعال از طریق داستانهای بسیار سرگذشت انبیا و پیشینیان را به ما منتقل کرده است.
وی ادامه میدهد: واقعیت این است قصهگویی در القای مفهوم و معنای یک موضوع روی انسان اثر شایستهای دارد. به خصوص اگر قصه برای مخاطب کودک و نوجوان نقل شود، در تربیتش اثر محسوس و غیرمستقیمی دارد. به همین دلیل قصه را یکی از قالب های تأثیرگذار ادبی میدانیم.
نعیمی در پاسخ به این سوال که ویژگیهای یک قصه خوب برای تربیت نسل جدید چیست، بیان کرد: اول اینکه یک قصه خوب از منظر ادبیات دینی باید مستند و معتبر باشد. بر خلاف افسانه که بر اساس تخیل هست، قصهها بر اساس واقعیت هستند.
باید اول مخاطب را جذب کنیم
وی گفت: در قصههای دینی نویسنده باید قبل از هر نکتهای به مستند بودن قصه توجه کند و بعد از آن به نوع بیان بپردازد. میزان درک و فهم کودک از قصه و داستان ما به نوع بیان برمیگردد. به همین علت است که هر کتابی را برای گروه سنی مشخص مینویسند.
نویسنده کتاب «قنوت سرخ صنوبر» ادامه داد: ما باید اول مخاطب را جذب کنیم بعد پیاممان را منتقل کنیم. به طور کلی نوع بیان و نوع ورود به قصه، نوع حروف، قطع کتاب، انتخاب شخصیتها و قهرمانها در جذب کودک مهم و باید متناسب با رده سنی انجام شود. ارائه قصه و شکل ارائه مهم است. گاهی کتابهایی با عنوان کودکانه در بازار میبینیم اما داستان اصلاً کودکانه نیست.
تصویرگری اصلیترین ویترین جذب کودک است
وی درباره تأثیر تصویرنگاری در فهم یک قصه عنوان کرد: تصویرگری یکی از اصلیترین ویترینهای جذب کودک به کتاب و تأثیرپذیری از داستان است. همانطور که ویراستار مددکار نویسنده است، تصویرگر هم کمک کاری برای مخاطب، مخصوصاً مخاطب کودک است. تصویر به بیان داستان و درک کودک کمک میکند. تصویر تقویت کننده مفاهیمی است که نویسنده قصد انتقال به مخاطب را دارد.
نعیمی قصهگویی را عنصری مؤثر در تربیت دینی کودک دانست و گفت: در گذشته هم از طریق قصه در قالب خیمه شب بازی آموزش میدادند و ماجرایی برای تربیت غیرمستقیم کودک نقل میشد؛ در وجهه دینی هم تعزیهخوانی را داشتیم.
مرز تخیل و واقعیت برای کودک حساس است
نویسنده کتاب «حکایتهای شیرین» در پایان درباره میزان استفاده از تخیل در کتاب قصههای دینی اظهار کرد: ارائه یک کار هنری که قالب و محتوای هنرمندانه داشته باشد انسان را جذب میکند.
وی ادامه داد: تخیل هدایت شده برای داستان بسیار خوب است اما گاهی تخیلات غیرطبیعی وارد داستان میشود که آسیبزاست. در داستانهای مذهبی مرز تخیل باید رعایت شود. از هر عنصری در داستان باید به اندازه استفاده کنیم. تخیل در حد مطلوب در داستان پذیرفته شده است و به تربیت کودک آسیبی نمیزند؛ چون مرز تخیل و واقعیت برای کودک حساس است و اگر رعایت نشود یک نسل دچار مشکل می شود.
نظر شما