سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مسعود کثیری، عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان: ننه میگفت: «توی چاه آب یک اتاقک داریم.» ندیده بودم. نمیدانستم یک اتاقک، چه جوری جا میشود توی چاه آب. خیال میکردم لابد کسانی تویش زندگی میکنند. پرسیدم: «برای چه اتاق داره؟ میخوایم بریم اونجا زندگی کنیم؟» ننه زیر جلکی خندید: «یاغیها حرف حالیشون نمیشد. رحم نداشتن. مجبور بودیم اتاقک بسازیم توی چاه.» از روزهای قحطی برایم گفت...
کتاب «خانهتاب، سیری در فرهنگ عامه اصفهان در گذر زمان بین سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ شمسی»، یکی از جدیدترین آثار منتشر شده توسط واحد تاریخ شفاهی معاونت فرهنگی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی اصفهان است که توسط نشر راهیار در سال ۱۴۰۲ چاپ و با قیمت ۱۳۰ هزار تومان توزیع و وارد بازار نشر شده است. این کتاب که در ۳۶۰ صفحه توسط نرگس لقمانیان نوشته و تدوین شده است، یکی از بهترین نمونههای تولید تاریخ شفاهی در حوزه تاریخ اجتماعی در موضوعات خاص و در دوره زمانی خاص بین سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ شمسی و مقارن با اوج دیکتاتوری رضاشاه پهلوی است.
ستون فقرات کتاب بیشتر بر اساس انجام مصاحبه با تعدادی از معمرین شهر اصفهان و مبتنی بر ۲۲۵ جلسه و بیش از ۱۵۷ ساعت مصاحبه، بنا شده است. هر چند محور اصلی کتاب مصاحبههای انجام شده با مطلعین یکی از محلات شهر اصفهان (محله علیقلی آقا) است، اما نویسنده تلاش نموده تا با قلمی ادبی و شیوا و همچنین استفاده از اسناد و سایر شواهد تاریخنگارانه، اثر مزبور را از حالت خشکی و یک نواختیِ اسناد شفاهی، به قالبی جذاب و خواندنی در حوزه تاریخ شفاهی تبدیل نماید.
کتاب مزبور بیشتر حول خاطرات و اسناد شفاهی مردم اصفهان در موضوعات لباس متحدالشکل و سپس قانون کشف حجاب (رفع حجاب)، ممنوعیت عزاداری مذهبی، اجحاف و ظلم مامورین حکومت و ورود قوانین دیکتاتوری به حوزههای زندگی خصوصی مردم بوده و در انتهای هر بخش به خاطرات قحطی، ناامنی و گرسنگی پس از وقوع جنگ جهانی دوم و ورود متفقین به ایران و نحوه مواجهه و مقابله مردم با آن پرداخته است.
نحوه نگارش کتاب و مستندنگاری آن با اسناد، تصاویر و سایر شواهد به گونهای است که نهتنها مخاطب خاص، بلکه کلیه کسانی را که تجربه زیسته خود را بسیار دور از تجربه زیسته والدین و اجداد خود دانسته و دغدغه داشتن فهم مشترک با گذشته را دارند، جذب خود میکند. آشنایی با فرهنگ عامه و باورهای جمعی و ارزشهای مبتنی بر این باورها، خلاء بزرگی است که نسل امروزی ما در جهت ایجاد ارتباط موثر و کارآمد با پیشینه فرهنگی خودش احساس میکند. چه بسا ریشه حل بسیاری از مشکلات فرهنگی جامعه امروز ما، رجوع به بخشی از باورهای پیشینیان و نسلهایی دارد که از نظر زمانی چندان دور از ما نبودهاند اما به لحاظ فهم مشترک و زبان مشترک، فرسنگها فاصله بین ما وجود دارد.
دانستن اینکه پدربزرگها و مادربزرگهای ما چه مسیری را در شرایط خفقانآور دیکتاتوری رضاشاهی پشت سر گذاشتند و چگونه و با چه روشی، توانستند بخش عمدهای از باورها، ارزشها و فرهنگ خود را به نسلهای بعدی منتقل کنند، برای جوانان امروزی که در مسیر هجوم امواج انواع فضای چند رسانهای قرار داشته و در روند جهانی شدن، در آستانه پذیرش فرهنگی غیربومی هستند، میتواند بسیار جذاب و راهگشا باشد.
خواندن این کتاب کم نظیر را به همه علاقه مندان به تاریخ به خصوص تاریخ معاصر و همچنین به همه کسانی که در حوزههای مختلف اجتماعی، نگران هجوم فرهنگ بیگانه هستند و به همه متولیان امور فرهنگی توصیه مینمایم.
نظر شما