به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مستشارنظامی در نوسروده خود که مصراع آخر آن را از حسین منزوی وام گرفته، آورده است:
ماییم و قلب سوختهای، بیقرار تو
تا روز حشر، خون جگر و داغدار تو
چون شمع زندهایم در آتش، میان خون
همچون چراغ لاله به راه مزار تو
ای اشک بیشکیب بر این شعلهور ببار
ای بغض کهنه رفته ز کف اخیار تو
صدها هزار جان گرامی فدای دوست
صدها هزار آینه چشم انتظار تو
ای عشق بی قرار شهادت، قرار عشق
خورشید شعله ور تویی و ما غبار تو
دستت نشانهایست از آن راه ماندگار
انگشتر عقیق یمن، یادگار تو
گلهای سرخ سوی مزارت روانهاند
بال فرشته ریخته در رهگذار تو
پیر و جوان، کبوتر و کودک، گلاب و گل
آمیختند با نفس مشکبار تو
جان را چه شد که لایق وصلت نمیشود
میخواستم که یار تو باشم نه بار تو
خون شد دلم به یاد شهیدان آن مزار
دل را قرار نیست مگر در کنار تو
نظرات