سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حسین امیری: «ملا ممدجان» یک داستان عاشقانه با ریشههای عمیق در فرهنگ و تاریخ هرات، افغانستان است این داستان نشاندهنده عشق پرشور یک طالب علم به نام ملا محمدجان و دختری به نام عایشه از شهر هرات به روایت عاشقانهای میان این دو جوان است عایشه، دختری جوان و عاشق، آرزوی دیدار با ملا محمدجان را در دل دارد او نذر گرفته که در روز نوروز به مزار شریف بروند و در جوار آرامگاه علی، برای آرزوی دیدار با ملا محمدجان دعا کند. این سرود قدیمی و معروف به نام «ملا ممدجان»، به زیبایی درد و آرزوهای دل عایشه را به تصویر میکشد در ترکیب هنری توسط ادیب آیین، آهنگ «ملا ممدجان» به رنگهای مختلف از قرمز تیره تا بنفش در نقاشیهای سبک اکسپرسیونیست تبدیل شده است. با استفاده از تکنیکهای نقاشی کنشی و کششی، ریتم و نتهای موسیقی آهنگ با تعادل و هماهنگی به تصویر کشیده شدهاند این تلاش هنری اجازه میدهد تا داستان عاشقانه «ملا ممدجان» از زوایای مختلف و با عمق بیشتری تجربه شود.
نقاشی ملا ممدجان
آثار ادیب آیین، به ویژه نقاشیهایش، تلاشی هستند برای ادغام هنرهای مختلف و انتقال احساسات موسیقی به تجسم بصری این اثرها، علاوه بر ارائه یک داستان عاشقانه، تلاشی برای تلفیق هنرهای مختلف و ایجاد تجربهای چندحسی و چندبعدی از داستان «ملا ممدجان» هستند و محبت بین دو جوان در دوران فرمانروایی تیموریان، به خصوص در زمان سلطان حسین بایقرا، راوی داستان زیبایی است. که در اطراف شهر هرات، شهری پر از فرهنگ و هنر، زاد و ولد شده است در آن دوران، مردم هرات در ایام نوروز به مسجد کبود میآمدند و هزینههای عروسی برای جوانانی که در مزار شریف عروسی میکردند، از سوی دولت پرداخت میشد در این زمان، هرات به عنوان مرکزی از نظر هنری شناخته میشد و گلبافی به عنوان هنر محبوبی در این منطقه شناخته میشد همچنین، تأسیس مدارس مختلفی صورت گرفت که به دانشآموزان در زمینههای مختلف تحصیلاتی اختصاص میدادند. یکی از این مدارس در نزدیکی سرحدیره در شمال شهر هرات و به جوار زیارت ملاحسین واعظ کاشفی واقع شده بود یکی از طلاب این مدرسه به نام ملا محمدجان، هر روز از محل سرحدیره تا چشمه قلمفور پیاده راه میپیمود و وقت خود را برای مطالعه و حفظ نهو و صرف میکرد در یکی از روزها، عایشه، دختر یکی از افسران مقرب دربار تیموریان، به همراه دیگر دختران سرحدیره به چشمه قلمفور میرفتند آنجا، در حین وضو گرفتن ملا محمدجان و روسری عایشه، آنها به طور اتفاقی نزدیک هم قرار گرفتند و این رویداد ناگهانی باعث شناخت و دلبستگی بین آن دو شد با اینحال، مشکلات اقتصادی و اجتماعی از ازدواج آنها جلوگیری میکرد؛ زیرا ملا محمدجان فقیر بود و پدر عایشه با این وضعیت مخالفت کرد. با این وجود، عاشقان نذری بر عهده خود گرفتند که اگر ازدواجشان ممکن شود، در ایام میلاد گل سرخبه به مزار شریف بروند و مدتی را در آرامگاه علی بن ابی طالب خاکروبی نمایند عایشه همواره با دختران سرحدیره در بین عصر و شام به چشمه قلمفور میرفت و در جمع آنها با سوز و درد این آهنگ را با خود زمزمه میکرد، نشان از عشق و اشتیاق بیپایانش به ملا محمدجان داشت این داستان نشان میدهد که عشق و اراده میتواند موانع اجتماعی و اقتصادی را شکست داده و دو دل را با هم پیوند بزند.
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
به دربار سخیجان گله دارم یخن پاره ز دست تو نگارم
پس از مرگم بیایی بر مزارم مدامم در دعا در انتظارم
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
به تن کردی گلم رَختِ سیاه را کنم تعریف یار بیوفا را
به دنیا مه اگه غمخوار ندارم بگیرم دامن شیر خدا را
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
بیا زیارت کنیم شیر خدا را به چشم مالیم همان قلف طلا را
مه دعا میکنم آمین بگوین خدا کامیاب کنه هر دوی ما را
بیا که بریم به مزار مُلاممَدجان سَیلِ گُلِ لالهزار وا وا دلبرجان
از عشق و اراده، دورانی از فرمانروایی تیموریان به خصوص در دوره حکومت سلطان حسین بایقرا (۱۴۶۹-۱۵۰۶ میلادی) را به تصویر کشیدهایم مردم شهر هرات در ایام نوروز به مسجد کبود میآمدند و هزینههای عروسی برای جوانانی که در مزار شریف عروسی میکردند، توسط دولت پرداخت میشد در این دوران، هنر گلبافی در هرات شاخص بود و مدارس مختلفی تأسیس شدند که دانشآموزان در آنها تحصیل میکردند یکی از این مدارس در نزدیکی سرحدیره در شمال شهر هرات و در جوار زیارت ملاحسین واعظ کاشفی واقع بود یکی از طلاب این مدرسه به نام «ملا ممدجان» هر روز از سرحدیره تا چشمه قلمفور میرفت و درس میخواند یکی از روزها، عایشه، دختر یکی از افسران مقرب دربار تیموریان، همراه با دیگر دختران سرحدیره به چشمه قلمفور میرفت در حین وضو گرفتن، ملا محمدجان و عایشه به طور اتفاقی نزدیک هم قرار گرفتند و این رویداد ناگهانی باعث شناخت و دلبستگی بین آن دو شد مشکلات اقتصادی و اجتماعی مانع از ازدواج آن دو عاشق شد؛ زیرا ملا محمدجان فقیر بود و پدر عایشه با این وضعیت مخالفت کرد اما عاشقان نذری بر عهده خود گرفته و اگر ازدواج شان ممکن گردد، قرار بود در ایام میلاد گل سرخبه به مزار شریف بروند و مدتی را در آرامگاه علی بن ابی طالب خاکروبی نمایند در همین هنگام، امیر علیشیر نوائی، وزیر دانشمند آن دوران، آهنگ خاصی که عایشه میخواند را شنید و فهمید که در آن سرود فلسفهای نهفته است او به عایشه نزدیک شد و او را تشویق کرد تا راز عشقش و ماجرای «ملا ممدجان» را بگوید سپس امیر به خانه پدر عایشه رفت و از او خواستگاری برای ملا محمدجان را کرد و در نهایت، با کمک امیر علیشیر نوائی، ازدواج آن دو عاشق را تسهیل کرد آنها به مزار شریف فرستاده شدند و در آنجا عروسی شان برگزار شد سپس مدتی را در مسجد کبود به صورت خادم گذراندند این داستان زیبا نشان میدهد که عشق و اراده میتوانند موانع اجتماعی و اقتصادی را شکست داده و دو دل را با هم پیوند بزنند ادیب آیین در این اثر، دو شعر دو بیتی را به همراه ریتمهای کلاسیک افغانستان به یکدیگر پیوند زده و موسیقی هندوستانی کارناتیک Carnatic music، و نقاشی به سبک انتزاعی، به خصوص در گامهای ملاکارتا Melakarta (هفت پرده) و راگا بهیروی، Bhairavi Raga یک تلفیق هنری بسیار جذاب و چندحسی را ایجاد میکنند. این ترکیب از دو هنر، موسیقی و نقاشی، از طریق صدا و رنگ، احساسات و تجربیات هنرمند را به نمایش میگذارد. آهنگ «ملا ممدجان» که در افغانستان بسیار محبوب است، از موسیقی راگاهای ملاکارتا و بهیروی بهره میبرد و همچنین از نقاشی انتزاعی به عنوان یکی از عناصر هنری استفاده میکند. این ترکیب هنری از طریق صدا و رنگ، احساسات و تجربیات هنرمند را به شکلی چندبعدی و چندحسی بیان میکند و به مخاطبان یک تجربه هنری عمیق و متنوع را ارائه میدهد. این ترکیب هنری، از طریق هماهنگی میان موسیقی هندوستانی و نقاشی انتزاعی، یک تجربه هنری فراگیر و غنی را به ارمغان میآورد که با استفاده از زبانهای مختلف هنری مثل صدا و رنگ، احساسات و تجربیات هنرمند را به مخاطبان منتقل میکند و آنها را در دنیایی از ادراکات هنری عمیقتر هدایت میکند. این اثر با موسیقی «ملا ممدجان» که یکی از قطعات مشهور موسیقی فلکلوری افغانستان است، با سازها و ملودیهای سنتی افغانستانی اجرا میشود و با شعرهای محلی و مردمی ترکیب شده است این ترکیب نقاشی و موسیقی، درک بینندگان را به وضعیت ذهنی هنرمند میرساند ادیب آیین با ترکیب نقاشی و موسیقی، او توانسته است احساسات، ابعاد حسی و احساسی را به یکدیگر متصل کند و برای دوستداران هنر و موسیقی فرصتی جذاب برای تجربه این اثرات ایجاد کند.
تلاشهای ادیب آیین در تلفیق هنر نقاشی و موسیقی، باعث توسعه آثارش و تولید آثاری با عمق معنوی و جزئیات نفیس شده است او با طرح مفاهیم موسیقی کلاسیک و ایدهآلیشده، در اثر «ملا ممدجان» و «راگا مالا»، به احساسات عرفانی و ماورایی نیز پوشانده و با استفاده از انتزاع غیر عینی، به مخاطبان خود تجربههایی متفاوت و عمیقتر را ارائه میدهد این کاوشهای هنری و تلاشهای ادیب آیین در مورد ترکیب نقاشی و موسیقی، تاثیرگذاری بسیاری در دنیای هنر داشته و برای بینندگان، فرصتی برای تجربه زیباییهای عمیق و مفهومی در دنیای هنر فراهم کرده است ملاممد جان" به عنوان یکی از آثار برجسته موسیقی فلکلوری افغانستان با ترکیب شعر، ملودیهای سنتی و داستانی عاشقانه و تاریخی، احساسات و ابعاد گوناگون داستان را به زیبایی نمایش میدهد استفاده از سازهای سنتی افغانستانی نظیر رباب، سهتار و دهل در این آثار، ابعاد مختلف داستان و احساسات آن را به نحوی زیبا و معنادار بیان میکند ادیب آیین در دههی ۱۳۹۰-۱۴۰۰ با تلاش برای ترکیب هنر نقاشی و موسیقی، به ایجاد تجربه هنری چندحسی میپرداخت او از هماهنگی رنگها و فرمها در آثارش برای انتقال احساسات موسیقی به دیدار بینندگان استفاده میکرد و تلاش میکرد مرزهای بین حسهای شنیداری و بصری را در هنرش محو کند اثر "ملاممد جان" ادیب آیین با استفاده از تکنیکهای کنشی، حس حرکت و ابهام را ایجاد میکند و با لایهبندی و پیچیدگی رنگها و انواع مختلف آنها، تفسیری از ریتم و نتهای موسیقی این قطعه فلکلوری را ارائه میدهد همچنین، ادیب آیین از زبان تصویر در نقاشیهایش برای به چالش کشیدن تصورات معمول و معرفی پارادوکسها استفاده میکند این روش باعث میشود تا ادراک بیننده را به چالش بکشد و او را به تفکر و تأمل بیشتر در آثارش وادار کند آثار نقاشی ادیب آیین، بهویژه «ملا ممدجان»، معمولاً هنجارهای اجتماعی را به چالش میکشند و با تلفیق موسیقی و نقاشی، نمایشهای جدید و متفاوتی ارائه میدهند که ممکن است با نگرشها و انتظارات معمول جامعه تفاوت داشته باشند و از آثاری متفاوت و غیرمعمول باشند.
نظر شما