سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر در نشست معرفی و بررسی کتاب «قدر مطلق یک توطئه» گفت: درباره کودتای نقاب، کتابهای چندانی منتشر نشده است. ضرورت پرداختن به تاریخ به عنوان تجربه، درسآموزی، تقویت هوشیاری و هوشمندی جامعه در عرصههای سیاسی و در مصاف با استعمار و دشمن بسیار مهم است و یکی از وقایع مهم پس از انقلاب اسلامی کودتای نقاب بوده است. مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی کتابی در این زمینه منتشر کرده است اما کتاب «قدر مطلق یا توطئه» دربردارنده اسناد ویژهای از ارتش است و موضوع هم ابعاد گستردهای دارد.
وی افزود: چهرههایی که به عنوان عوامل داخلی و خارجی انتخاب شدند قابل توجه است. نخستین مسئله مشیت الهی است و دوم هوشیاری و حضور مردم در صحنه بود که کودتا را ناموفق کرد. بدون اغراق حوادث، وقایع، توطئهها و… در چهل سال گذشته بیش از ۲۰۰ سال گذشته در ایران است و آنچه توانست مملکت را حفظ کند حضور مردم و رهبری است. در این کودتا عوامل آمریکا، غرب، فرانسه و قدرتهای استعماری نقش مهمی دارند و یکی از مرکزیت آن فعالیت کودتای نقاب فرانسه است.
تبریزی به فصلهای چهارگانه کتاب اشاره کرد و گفت: فصل نخست، با نام «کودتا در سالهای اول انقلاب» به کلیات مرتبط با موضوع «کودتا» میپردازد. در این فصل، ضمن توضیح «کودتای کورتاژ»، درباره نخستین کودتایی که توسط گروهی از خلبانان نیروی هوایی، حدود یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زیر نظر سرتیپ خلبان حبیباللّه معینزند و سرتیپ پیاده احساناللّه پزشکپور در شرف تکوین بوده و نیز درباره عناصر شرکتکننده در آنکه بهوسیله نهادهای انقلاب اسلامی دستگیر شدند، بهصورت گسترده توضیح داده شده است و اسناد و مدارک موجود در این ارتباط نیز ارائه میشود.
فصل دوم، «بازشناسی عناصر کودتای نقاب» نام دارد. در این فصل سوابق عناصر اصلی که بیشترین مسئولیت و نقشآفرینی را در زمینه طرحریزی و اجرای «کودتای نقاب» داشتهاند، آمده است. همچنین اسنادی ارائه میشود که پیش از این ارائه نشده بودند. سومین فصل، «بازخوانی کودتا» نامیده شده. این فصل، اتفاقاتی را از ابتدا تا زمان دستگیریها و اعترافات کودتاچیان، بهصورت مشروح بیان میکند. این بخش از کتاب، بر ستاد خنثیسازی کودتا و چگونگی اقدام نیروهای ارتشی در کشف و خنثیسازی تمرکز میکند.
در این کتاب برای نخستینبار، درباره سه نفر از کارکنان ارتش که در جریان خنثیسازی کودتا به شهادت رسیدهاند و تنها شهدای این کودتا محسوب میشوند، سخن به میان میآید. فصل چهارم و آخرین فصل، «رازها و رمزهای مغفول کودتا» نام دارد که توانسته رمزها را بازگشایی کند. بهویژه مستشاران آمریکایی در اسناد لانه جاسوسی پس از انقلاب و مساله کاپیتولاسیون مطرح میشود.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران افزود: وقتی انقلاب به پیروزی رسید غرب احساس کرد شکست خورده است. کشورهای منطقه شامل کویت، اردن، عربستان سعودی که وابسته به آمریکا بودند به تکاپو افتادند و احساس ترس کردند که حرکت اسلامی در کشور به وجود آمده است. ایران در دوره پهلوی، ترکیه و اسرائیل حرکت مشترک امنیتی داشتند و پرویز ثابتی نیز در این حرکتهای امنیتی شرکت میکرد.
وی به چهرههای کودتاچی نیز اشاره کرد و گفت: ۱۹۵ چهره ارتش را نشان میدهد که ردههای بالایی دارند و برای بعضی از آنها نیاز است که پرونده انفرادی آنها نیز دیده شود. سپهبد سعید مهدیون، سرپرست موقت نیروی ارتش را به عهده میگیرد. احسانالله پزشکپور با اسرائیلیها در ارتباط بود و رضا مرزبان نیروی فعال سیاسی و در خدمت آمریکاییها بود.
قاسمی با اشاره به اینکه بهائیت با فراماسونری و صهیونیست ارتباط دارد، گفت: «قدر مطلق یک توطئه» یکی از کتابهای خوب و پر از نکتههای ارزشمند تاریخی است ولی این آخر کار نیست بلکه تازه اول راه است. درباره شخصیتهایی مانند احسانالله پزشکپور اسنادی وجود دارد که باید به عنوان پروندهای مستقل تدوین و منتشر شود.
دوم اینکه درباره انعکاس کودتا در خارج از کشور چه ایرانیهای خارج از کشور مطلب و نوشته داریم که وزارت امور خارجه و سپاه اطلاعاتی را جمعآوری کرده است. همچنین کتابی با نام «پرواز در ظلمت» نوشته حمید شوکت منتشر شده است و در این کتاب عشق بیپایان شاپور بختیار به سرزمینش را نشان میدهد و چهرهای وطنپرست از این شخصیت ترسیم میکند.
سپس شاداب عسگری در سخنانی گفت: زمانی که انقلاب اسلامی پیروز شد، من در سنی بودم که آن را به خوبی درک کردم. وقایع را با علاقه دنبال میکردم. متوجه شدم آنچه نسبت به موضوعات بیان میشود با واقعیت متفاوت است به این نتیجه رسیدم که پس تولیداتی که در این خصوص شده است کفایت موضوع را نمیکند و یکسری گمشده دارد. یکی از گمشدههایی که در کتاب به آن اشاره کردم چگونگی انتخاب افراد برای شرکت در کودتا بود. زمانی که ساواک منحل شده و فرماندهان ارشد برکنار شدند یا در حاشیه قرار گرفتند، چه کسی میتوانست این افراد را انتخاب کند. ساده پنداری است که بگویند فلانی تو حاضری در کودتا شرکت کنی؟ بگوید نه!
وی افزود: این یک شناخت لازم داشت. این شناخت را چه کسی داشت؟ فقط مستشاران نظامی شناخت داشتند. من چون سرهنگ بازنشسته ارتش بودم اینها را درک میکردم. جای این مستشاران نظامی در کتابهای قبلی خالی بود. مستشاران نظامی آمریکا از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ یکی از گیرندگان مکاتبات سران ارتش در ایران بودند در نتیجه در جریان تمام وقایع قرار داشتند. تمام کسانی که برای دوره به آمریکا اعزام شدند. تمام کسانی که با آمریکاییها در ایران همکاری میکردند و… اینها یک پرونده در مستشاری داشتند و مستشاری از اینها شناخت داشت. این شناخت اینجا به درد خورد. من تمام سوابق این نفراتی که در کودتا بودند یا در آمریکا دوره دیده بودند یا در مستشاری کار میکردند یا در گارد جاویدان با آمریکاییها در تماس بودند یعنی یک ارتباط ملموس و مشخص با آمریکاییها داشتند، را بیان کردهام.
عسگری ادامه داد: اوایل انقلاب یک چند حرکت نظامی داشتیم. چند سال که گذشت این حرکات را از ارتشیها ندیدیم چرا؟ برای اینکه آن مهرهها دیگه رفته بودند. بعد از این کودتا جریان قطبزاده پیش آمد و جریانهای دیگر بر اساس آن شناخت بود. حتی در دولت موقت هم شاهد این هستیم که آمریکاییها امیدوارتر بودند.
وی افزود: کودتای آمریکاییها در ارتباط با انقلاب اسلامی یکباره کیش و مات شدند اما دست برنداشتند زیرا به دنبال تأمین منافع خود بودند. اولین کودتای آمریکاییها قرار بود روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ شکل بگیرد که امام فرمان دادند حکومت نظامی بریزد در خیابان و باعث شکست آنها شد. حالا سؤال من این است وقتی ۲۱ بهمن اینها خواستند کودتا کنند آیا با پیروزی انقلاب آرام نشستند. شرایط باعث شده بود که یکسری کارها را پنهانی انجام بدهند ولی هیچ چیز را متوقف نکردند. بازرگان و شخص بنیصدر را به عنوان ابزاری برای رسیدن به منافع خود میدانستند ولی هدف آنها دولت جمهوری اسلامی نبود. آنها جمهوری اسلامی میخواستند مثل پاکستان. ما در تمام طول این نیم قرن گذشته هیچ برخوردی با پاکستان نمیبینیم بلکه آنها با ولایت و زعامت زعیمی که نائب امام زمان است، مشکل داشتند. یکسری اتفاقها هم افتاد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ایران ادامه داد: آنها فکر میکردند که ارتش میایستد اما یک حرکت تاریخی افتاد و باشرفان بر بیطرفان پیروز شدند. شاه مرداد ۱۳۵۷ میگوید من با ۷۰۰ هزار نفر نیروهای ارتشی نمیگذاریم که امنیت کشور برای چند نفر آشوبگر به هم بخورد. این جمله را داشته باشید. روز ۲۲ بهمن ساعت ۱۰ صبح در ستاد بزرگ ارتشداران ارتشبد قرهباغی از سپهبد ربیعی که فرمانده نیروی زمینی بود سوال میکند چند نیرو در اختیار داری؟ میگوید کمتر از ۷۰۰ تا. بقیه کجا رفته بودند؟ از ایران که خارج نشده بودند. اینها همان باشرفان بودند که همبستگی اعلام کردند. آنها مسلمان بودند. تنها چیزی که شاه بر روی آن حساب نمیکرد تقید نیروهای مذهبی بود. بگذریم که شاه افراد مسلمان و مقید را در ارتش قرار داده بود تا اینها کمونیست نشوند.
وی با اشاره به اینکه نتیجه کودتا چه شد؟ افزود: یک نکتهای بگویم کودتاچیها را گرفتند و اعدام شدند اما انصافاً گول آمریکا را خوردند. اصلاً دین اسلام برای ذره ذره رفتارها برنامه دارد اما کودتاچیها نمیفهمیدند. کاری که کرد بصیرت ملت ایران و نظامیها را همزمان با هم احیاء کرد، حالا یک تعدادی هم اشتباه کردند. در ابتدای این کتاب ۱۵ پرسش مطرح کردم و سعی کردم به تمام ابهامات پاسخ بدهم. هیچ موضوع تاریخی با یک کتاب بسته نمیشود. پژوهشگران این کتاب را پایه پژوهشهای دیگر قرار بدهند. مطلب بعدی در مورد کودتا این بود که این کودتا توسط سه نفر فاش شد.
عسگری گفت: تعدادی که در این کودتا شرکت کردند ناچیز بودند. به حساب ارتش نباید گذاشت. دوم اینکه خود ارتشیها کشف و مقابله کردند. سه شهید این کودتا داد که هر سه از ارتشیها بودند پس جفاست اگر به ارتش بدبین باشیم. بزرگترین رفتار نشاندهنده عرض بنده را امام انجام داد. امام به ارتش و نیروی هوایی اعتماد داشت. اینها واقعیتهایی است که نباید از کنارش به آسانی گذاشت. نتیجه انباشت پول برای یک عده مانند بختیار بود. بیسر و سامان شدن عده دیگری از مردم بود. جهاد تبیین یعنی جمهوری اسلامی به خانواده برخی از این اعدامیها اجازه داد بعد از ۳۲ سال هنوز در خانه سازمانی زندگی کنند. حقوقهای همه برقرار شد و فرزندان این کودتاچیها همه ادامه تحصیل دادند.
نظر شما