سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛تیمور آقامحمدی، نویسنده و پژوهشگر در نشست «انسان ایرانی در دفاع مقدس» گفت: اگر بخواهیم از انسان ایرانی حرف بزنیم باید به سمت شخصیت او توجه کنیم، یعنی انسانی که علیرغم ویژگیهای عام دست به کار خاصی میزند. اگر نویسنده از جایگاه دانای کل به هر چیزی نگاه کند و از چیزی که کاملاً میشناسد، سخن بگوید. تصور میکنم با متن جانداری سروکار داشته باشد. عموماً نویسنده متنی را مینویسد با تا به یک اندیشه سروشکل بدهد نه اینکه اندیشه از پیش تثبیت شده و معلومی را با مخاطبش در میان بگذارد.
او افزود: نویسنده از آنچه دغدغه شخصی اوست و رنجش میدهد، سخن میگوید و برای مواجهه با رنجهای خودش است که دست به آفرینش یک اثر میزند. از این نظر در این مسیر شخصیت است که به او کمک میکند نقش فعالی را ایفا کند. به گمان من اگر انسان ایرانی قرار است که بررسی شود، نباید بگوییم انسان ایرانی یک متن و ابژه منفعلی است که درصددیم او را شناسایی کنیم. به هر کدام از داستانهای موفق دفاع مقدس که بنگریم خواهیم دید که از وجود شخصیتهای ویژه بهره برده است. این نکته، فصل مشترک داستانهای اصیل ماست.
این نویسنده بیان کرد: وقتی میخواهیم به شخصیتهای داستان ایرانی دفاع مقدس نگاه کنیم باید به این سمت برویم که چه چیزی ما را ما کرده است؟ یعنی در طول تاریخ ما تنها در این زبان و در لحظه اکنون قرار نگرفتیم. ما چنانکه در این لحظه هستیم همزمان گذشته و آینده نیز با ماست. لذا مایی که در این زمانه زیست میکنیم و شخصیتهای یک اثر داستانی میتوانیم باشیم، یعنی نویسنده از آدمهای پیرامون خودش بهره گرفته و نویسنده کسی است که از تاریخ، سنت و فرهنگ گذر کرده است (نه به معنای عبور کردن) و مجموعه این سه در او انسانی را تشکیل میدهد که جنگ را تبدیل به دفاع مقدس میکند، یعنی ما در طول تاریخ که داستان شکل گرفت، نگاه کنیم رمانهایی در ژانر جنگ کم نبود و به ویژه در قرن بیست رمانهایی در ژانر جنگ نوشته شده است.
تیمور آقامحمدی گفت: تفاوتی که داستانهای نویسندگان ما با سایر جنگها دارد، وجود شخصیتهای متفاوت آنهاست. برای همین ما با جنگی روبهرو هستیم که شخصیتها بودند که آن را بدل به دفاع مقدس کردند. برای همین ما برای شناخت انسان ایرانی در رمان باید خود انسان ایرانی را بشناسیم و کارکرد آن را در دوره حنگ بررسی کنیم. انسان ایرانی که از تاریخ، فرهنگ و سنت بهره گرفته و تبدیل به انسانی در دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی و نقشهایی را ایفا کرده که باید آن را بشناسیم و به این سمت برویم که این شخصیتها چه نقشی را در داستان ایفا میکنند؟
او در بخش دیگری از سخنانش اضافه کرد: در بررسی آثاری که درباره جنگ نوشته شد، آثاری که در زمان جنگ به نگارش درآمد و آثاری که پس از جنگ منتشر شد، تفاوتهایی با هم دارند. ضمن اینکه در بررسی درست یک واقعه هر چه از آن فاصله بگیریم به نسبت قضاوت و داوری درستتری میتوانیم داشته باشیم و آن پدیده را به مثابه یک امر واقعی تحلیل کنیم. نه آنچه ما دوست داریم اتفاق بیفتد و احساس میکنیم امکان روی دادن آن وجود داشته است. از این نظر داستانهایی که در دهه ۶۰ به چاپ رسید یا در دهه هفتاد نوشته شد، از هیجانات و احساسات غلیظتری برخوردار بود. وقتی ما با نگاه امروز آنها را بررسی میکنیم عناصر باورپذیری و شخصیتپردازی آنها خدشهدار است.
این نویسنده و پژوهشگر عنوان کرد: ما پس از جنگ نگاه میکنیم که کجا بودیم و به چه چیزی رسیدیم؟ همیشه وقتی پایان ماجرا را میدانیم قضاوت دیگری خواهیم داشت نسبت به زمانی که از پایان ماجرا اطلاع دقیقی نداریم. بنابراین بحث درباره چگونگی، علل شروع و ادامه جنگ و پدیدههایی که امروز فرصت گفتوگو درباره آنهاست شکل گرفت چون در زمان جنگ بحث درباره این مسائل ممکن نبود.
تیمورآقامحمدی با اشاره به نگاهها به داستان جنگ گفت: پس از جنگ در دهه ۷۰ عدهای شروع به نوشتن درباره جنگ کردند که نمونههای درخشان آن در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ نویسندگانی چون محمدرضا بایرامی، مجید قیصری، احمد دهقان، حبیب احمدزاده، داوود غفارزادگان و … داستانهای بسیار درخشانی را خلق کردند. آنچه که امروز در دهه ۹۰ با افول آثار داستانی مواجه هستیم و من باور دارم که سادهانگارانه است که برای هر معلولی فقط یک دلیل در نظر بگیریم و لذا در کنار دلایل مختلف برای این پدیده وارد شدن در ماجرای جنگ نه شاید بیفایده اما کم فایده و کم اثر تقسیمبندیهای داستان جنگ و ضدجنگ بود.
او افزود: وقتی ما سخت و سفت دنبال مواخذه کسانی هستیم که با نگاه خودشان داستانهای متفاوتی خلق کردندکه با آنچه من از داستان دفاع مقدس تصور میکنم متفاوت است. وقتی چنین اتفاقی افتاد، نتیجه آن چنین شد که من نویسنده مثالی به جای اینکه به موضوعها و دغدغههای برآمده از جنگ بیاندیشم و داستانی بنویسم، با خود بگویم چرا وارد این دعواها و مرافعهها بشوم و داستانی بنویسم و مورد پرسش و مواخذه قرار بگیرم؟ در اثر چنین نگاهی این بخش از ادبیات خلاقه ما تعداد نویسندگانش روز به روز کمتر میشود و در کنار آن برخی از همین نویسندگان وارد حوزه مستندنگاری، تاریخ شفاهی و خاطره شدند و آن وجه از ژانر خیلی فربهتر شد و آن وجه از کتابها و ژانرها خیلی فربهتر شد و امروز نسبت نامتوازن و نابرابری میان ادبیات داستانی و ژانرهای تاریخ شفاهی، خاطره و مستندنگاری داریم.
این نشست دومین جلسه از سلسلهجلسات جایزه کتاب سال دفاع مقدس است که به همت خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
نظر شما