به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، زهرا محمدحسنی در شانزدهمین دوره از سلسله نشستهای ادبی «شیوه ما مردمان» که در عصارخانه شاهی برگزار شد، در مقدمه صحبتهایش گفت: میراث فرهنگی هر جامعه به دو بخش فرهنگ رسمی و غیررسمی و عامه تقسیم میشود. این دو رابطه دوسویه و متقابل دارند و گرچه جدا هستند، تفکیکناپذیرند. آنچه در بطن فرهنگ و شیوه زندگی مردم باقی میماند، آموختههایی است که با برگشت به اسطورههای مردم توجیه میشود. اسطورهها نخستین دیدگاهها و اندیشههای بنیادین انسانها هستند.
او با بیان اینکه فرهنگ عامه زمینهای برای دیدن و بررسی اسطورههاست، ادامه داد: یکی از مؤلفههای فرهنگی مهم در کشور ما، خانواده و بهویژه جایگاه زنان در خانواده است. ایرانیان در مقابل غیرایرانیان خود را دارای یک پرتوی ایرانی میدانستند؛ نژادی که پاکاند و در مقابل غیرایرانیان یک سایه ایزدی از آنها محافظت میکند. بر اساس این اندیشه، باورهایی در فرهنگ ما ایجاد میشود.
محمدحسنی بر اساس پدیدآورنده، آثار ادبی را به دو دسته تقسیم کرد و در توضیح این دستهبندی گفت: آثار ادبی مثل گلستان و بوستان سعدی نویسندگان خاص و مشخص دارند و آثار عامه مثل لالاییها و افسانهها و قصهها و ترانههای ناز و نوازش، داستانهای بلند ادب عامه مثل «سمک عیار» و «دارابنامه» و «فیروزشاهنامه» که جزو ادبیات عامه هستند، پدیدآورنده خاصی ندارند.
وی افزود: ادبیات عامه ویژگیهای خاص خود را دارند؛ همچون زبان ساده، صراحت زبان. ادبیات عامه برخاسته از بین مردم و سینه به سینه و شفاهی نقل شده و پایدار باقی ماندهاند. با نگاه به ادبیات رسمی، تصویری که از خانواده و روابط زن و مرد میبینیم، با ادبیات عامه متفاوت است. بعضی از این کلیشهها به ادبیات عامه نیز تسری یافته است.
جایگاه ازدواج در فرهنگ عامه
این پژوهشگر ادبیات عامه در خصوص جایگاه ازدواج در فرهنگ عامه عنوان کرد: تشکیل خانواده در فرهنگ ما همیشه مقدس بوده و بر این اساس، عشق تقدس مییابد. همه عشقها در فرهنگ و ادبیات عامه به ازدواج منجر میشوند. عشق مقدس است، چون به ازدواج منجر میشود و ازدواج مقدس است، چون به تشکیل خانواده و ازدیاد نسل منجر میشود. بر این اساس، جایگاهی که زن و مرد در فرهنگ ما پیدا میکنند و دوشادوش هم پیش میآیند، با ادبیات و فرهنگ رسمی ما متفاوت است.
انتقال تقدس ایزدبانوان به زنان مسلمان
نویسنده کتاب «شاهنامه هفت لشکر» با بیان این مقدمه که از گذشته وجود مقدس خدا و اهورامزدا را داریم که خیر مطلق است و در مقام پایینترش امشاسپندان ششگانه وجود دارند و از این میان، سه امشاسپندان مادینه با نانهای اسفند و خرداد و مرداد داریم و از اینجا مشخص میشود تفکیکی بین زن و مرد وجود ندارد، ادامه داد: پایینتر از آنها ایزدان یا ایزدبانوان مثل ارشتا یا آناهیتا یا چیستا قرار دارند که در جهان هستی وظایفی دارند و تقدیس میشوند.
محمدحسنی افزود: این امتداد فرهنگی بعد از اسلام ادامه مییابد و بعد از ورود اسلام به ایران، بسیاری از این ایزدبانوان و تقدسی که مردم برایشان قائل بودند، به بانوان اسلامی همچون حضرت زهرا (س) منتقل میشود. او بانوی مقدسی است که مثلاً هنگام تولد یک فرزند درد زایمان برایش راحتتر میشود. یا حضرت زهرا (س) یک همسر برای حضرت علی (ع) و یک دختر گرامی برای پیامبر (ص) بوده و شفاعتکننده است. این امتداد فرهنگی را اینگونه میبینیم. فرهنگی که در خودش ریشههای نکوداشت زنان را دارد، به این صورت در دوره اسلامی هم آن را حفظ میکند. ارزش و دین تغییر میکند؛ اما آنچه در حافظه مردم باقی میماند، حاکی از نکوداشت زنان است.
جایگاه عشق در ادبیات عامه
این پژوهشگر درباره جایگاه عشق در داستانهای فرهنگ عامه بیان کرد: در داستانهای فرهنگ عامه و در فرهنگ مردم ایران، زنان و مردان عشقی دوسویه دارند و همان طور که مردان در عشق فعالاند، زنان هم فعالاند. این ارتباط خیلی فرق میکند با داستانهای غربی که ما زیبارویان منفعل را میبینیم که منتظر یک نجاتدهندهاند. در فرهنگ ما روابط زن و مرد متقابل است و عشق نیز متقابل است.
نویسنده کتاب «داستانهای عامیانه لرستان» با اشاره به اینکه در داستانها نقش عاشق و معشوق بارها ممکن است جابهجا شود، با ذکر مثالی گفت: نمونه معروفش در شاهنامه است. تهمینه وصف پهلوانیهای رستم را شنیده است. وقتی رستم به دنبال یافتن اسبش به سمنگان میرود، تهمینه به او میگوید من وصف پهلوانیهای تو را شنیدهام و دوست دارم با تو پیوند برقرار کنم و از این پیوند، سهراب به دنیا میآید. در داستانهای ادبیات عامه به ویژه در داستانهای پیش از دوره صفویه و اشعار ادبیات شفاهی، به کرات این موضوع را میبینیم.
او این رابطه دوسویه را در دوره اسلامی نیز به این صورت بیان کرد: در دوره اسلامی داستان حضرت خدیجه را داریم که اولین زنی است که به پیامبر (ص) ایمان میآورد و ثروتش را در راه اسلام میبخشد و این بین ایرانیان حائر اهمیت است و از خدیجه به بزرگی یاد میکنند.
زهرا محمدحسنی به ذکر مثالی دیگر در ادبیات ایران پرداخت و گفت: در داستانهای ایرانی این موضوع پیشینه کهنی دارد. در داستان زریادرس و اوداتیس که به دوره مادها برمیگردد، این را میبینیم. اوداتیس مردی را به همسری برمیگزیند که پدرش با ازدواج با او مخالف است. این داستتان در داستان کتایون و گشتاسب در شاهنامه نیز انعکاس مییابد.
وی افزود: در ادبیات رسمی ما تصویر زن وفادار نیست و صلاحیت مشورت کردن ندارد، رازدار نیست و همدم خوبی برای مرد نیست. اینها دیدگاههایی است که بیشتر از آمیزشهای فرهنگی به ویژه از فرهنگ هندی با کتابهای «طوطینامه» و «سندبادنامه» که کتابهایی درباره مکر زنان هستند، وارد فرهنگ ما شدهاند.
جایگاه زن در ازدواج
محمدحسنی گفت: زنان در مناسک ازدواج نقش مهمی دارند. در داستانهای ادب عامه بر رضایت دختران برای ازدواج تاکید بسیاری شده است. این داستانها مربوط به گذشتهاند و در این بستر باید هر چیزی را در بستر فرهنگی خودش بررسی کنیم. خیلی ارزشمند است که در آن زمان چنین موضوعاتی را میبینیم. این نشاندهنده جایگاه و ارزشمندی زنان است.
او به «آیین مردگیران» اشاره و بیان کرد: در فرهنگ قدیم، آیین مردگیران را داشتهایم که جشن انتخاب همسر بوده و طی آن از دختران نظرخواهی میکردهاند. در «فیروزشاهنامه» و «سمک عیار» این آیین را بارها میبینیم. در «ابومسلمنامه» هم که مربوط به بعد از اسلام است، چنین موضوعی را میبینیم.
این نویسنده خاطرنشان کرد: ایرانیان در گواهیهای مختلفی که در داستانها میبینیم، به بیگانگان دختر به همسری نمیدادند؛ در حالی که از بیگانگان دختر به همسری میگرفتند. در «فارسنامه» ابنبلخی هم اشاره شده که عادت ملوک ایرانی این بود که دختر به بیگانگان به همسری ندهند؛ چون معتقد بودند نسب از جانب زنان منتقل میشود و زنان نباید با بیگانگان پیوند یابند. در داستان «دارابنامه» که به ماجرای کشته شدن دارای دارایان برمیگردد و انتقامی که دخترش از اسکندر میگیرد، اسکندر بارها پیشنهاد ازدواج به بوراندخت میدهد؛ اما او نمیپذیرد و میگوید من با یک رومیزاده بیاصلونسب ازدواج نمیکنم. در همه جای داستان قدرت بوراندخت به اسکندر غلبه مییابد و او را تحقیر میکند.
لالاییها و مهرورزی زنان
او درباره لالاییها و ارتباط آن با مهرورزی زنان گفت: لالاییها از خصوصیترین لایههای زندگی زنان سرچشمه میگیرد. یک باور کلیشهای درباره لالاییها این است که لالاییها مردستیزانه است و گلایه زنان از مردان است و سرکوبهای زنان در لالاییها آشکار میشود. در پژوهشی، هزار لالایی را بررسی کردم و فقط سه درصد از لالاییها گلایه از مرد بود و سی و چند درصد در ستایش و تقدیس مرد بود. لالایی اولین شناختی است که مادر به فرزندش میدهد. یک مادر هیچ وقت بغض و کینه و نفرت به بچهاش منتقل نمیکند. لالاییهای متعددی داریم که در انتظار آمدن پدرند. در لالاییها مهروزی زنان را به مردان میبینیم و شخصیت پدر در ذهن کودک تقدیس میشود.
جنگاوری زنان در ادبیات عامه
محمدحسنی با یادآوری این نکته که زن فقط در خانواده انعکاس نمییابد، اظهار کرد: زن در عرصههای مختلف در کنار مرد حضور پیدا میکند. در اشعار رسمی ادبیات فارسی ردپایی از زنان نمیبینیم؛ اما در اشعار ادبیات عامه حضور پررنگی دارند.
زهرا محمدحسنی عنوان کرد: در «سمک عیار» مرداندخت عاشق فرخروز شاهزاده است و با جنگاوری توجه او را به خود جلب میکند. با او ازدواج میکند و شرط میکند که بعد از ازدواج، من را از جنگاوری محروم نکن. زنانی چون گردیه و گردآفرید در شاهنامه نیز جنگاورند.
او به زنان عیار اشاره کرد و ادامه داد: عیاران یک شبکه اجتماعی با ویژگیهای خاصی همچون جوانمردی بودند. زنان عیاری بسیاری در ادبیات بودهاند. مثل سرخورد در «سمک عیار» که ابتدا در پوشش مردان عیاری میکند و سمک وقتی جنسیت او را میفهمد، از او درخواست ازدواج میکند. یا روزافزون عیار که از زنان بسیار برجسته در داستان «سمک عیار» است. در «ابومسلمنامه» بیبی ستّی یکی از زنان عیار است که ابومسلم در بسیاری از مواقع که کارش گره میخورد، از بیبی ستی و زنان عیاری که اطرافش هستند کمک میگیرد؛ مثل ماجرای فتح هرات. او کارهایی میکند که با جنگاوری میسر نیست و با عیاری آن را پیش میبرد.
مکر مثبت و مکر منفی
او با بیان اینکه داستان زنان عیار نمونهای از مکر زنان است، گفت: مفهوم مکر در ادبیات و فرهنگ ما چهرهای دوسویه دارد. مکاری در ادبیات رسمی ویژگی منفی برای زنان است و عموماً به اعمال ناشایست منجر میشود؛ اما در ادبیات عامه مکاری برای زنان یک قدرت است؛ قدرتی که با آن کارهایی میکند که به زر و زور میسر نیست؛ مثل بیبی ستی. مکری که به عنوان مکر زنان معروف است و بیشتر از داستانهای هندی وارد فرهنگ ما شده، مکر منفی است؛ اما در داستانهای ادبیات عامه ما اینگونه نیست.
گفتنی است سلسله نشستهای «شیوه ما مردمان»، (بررسی ارتباط متقابل فرهنگ عامه و گسترههای اجتماعی) به کوشش سازمان فرهنگی تفریحی اجتماعی شهرداری اصفهان در موزه عصارخانه شاهی برگزار میشود.
نظر شما