سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): هشتمین نشست از سلسلهنشست تخصصی «ایرانشناسی در فراسوی مرزها» با موضوع «ایرانشناسی در ترکیه» در جمع استادان، پژوهشگران و دانشجویان در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد. سخنرانان این برنامه، رضا دهقانی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران؛ محمد فرازمند، دیپلمات و سفیر سابق ایران در ترکیه و ابوالحسن خلجمنفرد، مدیرکل همکاریهای علمی و دانشگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و رایزن فرهنگی سابق ایران در ترکیه بودند که به بررسی وضعیت ایرانشناسی در ترکیه پرداختند. دبیری این نشست را رضا ذبیحی، عضو هیئت علمی بنیاد ایرانشناسی بر عهده داشت.
هدف از برگزاری سلسلهنشست تخصصی «ایرانشناسی در فراسوی مرزها» توسط بنیاد ایرانشناسی بررسی وضعیت ایرانشناسی در کشورهای مختلف و شناسایی نگرش عمومی آنها نسبت به ایران و نیز شناسایی مراکز علمی و ایرانشناسانی است که برای شناخت ایران، فعالیتهای فرهنگی و علمی انجام میدهند. بررسی راههای ارتقاء و بهبود وضعیت شناخت ایران در این کشورها از دیگر اهداف این سلسلهنشست است.
ترکها با مباشرت ایرانیها به دین اسلام گرویدند
خلجمنفرد، نخستین سخنران این نشست تخصصی، درآغاز به ذکر دلایل اهمیت ایرانشناسی در ترکیه پرداخت و بیان کرد: ترکها و ایرانیها، قرنها در کنار یکدیگر زندگی کرده و دارای فرهنگ و دین مشترکاند. ترکها با مباشرت ایرانیها به دین اسلام گرویدند و هنوز بخش زیادی از ادبیات دینی ترکها به زبان فارسی است.
وی در ادامه، به سیطره نگرشهای منفی در ترکیه نسبت به ایران، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اشاره کرد و دلایل آن را سیاسی و متأثر از نگرش دولتهای لائیک و منابع و مآخذی برشمرد که رویکردی غربی و ایرانستیزانه داشتهاند.
ایزن فرهنگی سابق ایران در ترکیه افزود: البته در همین دوره شاهد افزایش گروههای زبان و ادبیات فارسی در ترکیه بودهایم، بهگونهای که در پنج دانشگاه ترکیه از جمله: آنکارا، استانبول، قونیه و ارزروم، گروههای زبانفارسی قوی ایجاد شد و گرایش جامعه ترکیه برای آگاهی درباره مسائل ایران افزایش یافت و نسلی از دانشآموختگان زبان و ادبیات فارسی که به انقلاب اسلامی گرایش داشتند، پرورش یافتند.
خلجمنفرد افزود: در دوره آکپارتی نگرش مثبت به ایران رشد پیدا کرد، اما رقابتهای منطقهای میان ایران و ترکیه و تحولاتی که پس از بهار عربی صورت گرفت، باعث شد بار دیگر موضوع ایرانشناسی در ترکیه از مسائل سیاسی متأثر گردد.
ترکها ایرانشناس نیستند، بلکه ایرانآگاه هستند
فرازمند، سخنران بعدی این نشست، با بیان اینکه تلاش ایرانشناسان در ترکیه عمدتاً خودجوش بوده و ترکها ایرانشناس نیستند، بلکه ایرانآگاه هستند، افزود: ایرانشناسی در ترکیه فطری است و با تار و پود و فرهنگ و تاریخ این کشور پیوند خورده است.
وی در ادامه بیان کرد: ایرانشناسی در ترکیه با چند نهاد هویتساز این کشور پیوند دارد که یکی از آنها تاریخ است، بهگونهای که در ترکیه کسی را میتوان تاریخدان دانست که به ایران و تاریخ آن نیز آگاهی داشته باشد. نهاد دیگر، زبان و فرهنگ است. زبان فارسی همیشه در ترکیه حضور داشته و ترکها اگر بخواهند به فرهنگ گذشته خود رجوع کنند، ناگزیرند زبان فارسی را یاد بگیرند.
فرازمند تأکید کرد: ترکیه استمرار تمدنی ایران است زیرا مرزهای سیاسی با مرزهای فرهنگی فرق دارد و فرهنگ همانند پل، سبب ارتباط و پیوند میشود، چنانکه احساس تعلق به مولوی، شاعر فارسیزبان ایرانی، سبب شود. افراد زیادی در آسیای صغیر، به عشق مولانا فارسی یاد بگیرند و قونیه نماد و مرکز ایرانشناسی در ترکیه شده است. جالب توجه است که در ترکیه فارسی دانستن، نشان فرزانگی و فرهیختگی است.
وی همچنین بیان کرد: دین یکی دیگر از نهادهای هویتساز در ترکیه است که با ایرانشناسی پیوند دارد، بهگونهای که اشخاصی نظیر امام محمدغزالی از شخصیتهای بسیار تأثیرگذار در فرهنگ ترکیه بوده است و یا در مساجد ترکیه، استناد به سخنان سعدی، امری معمول شده است.
تعامل میان ایرانیها و ترکها به عصر ایران و توران برمیگردد
در ادامه، دهقانی، سخنران دیگر نشست، با بیان اینکه سابقه ارتباط و تعامل میان ایرانیها و ترکها به زمان بسیار دور و به عصر ایران و توران برمیگردد، گفت: ایرانشناسی برای ترکها حدیث نفس است، چون در این فرهنگ پرورش پیدا کردهاند. وی ایرانشناسی در ترکیه را به چهار دوره تقسیم کرد و توضیح داد: دوره اول از زمان صفویه تا پیش از انقلاب فرانسه است. نخستین جلوههای ایرانشناسی و ایرانآگاهی، از دوره صفویه در قالبهایی نظیر سفرنامه نگاری، ظهور و بروز یافت. دوره دوم، بعد از انقلاب فرانسه و همزمان با ظهور ناسیونالیسم و استعمار اروپایی است.
در این زمان ترکشناسی رشد پیدا کرد و مفهوم من و دیگری ایجاد شد و ترکشناسی، خودش را در ضدیت و غیریت با دیگری، ازجمله با ایرانی تعریف کرد. در این دوره، ایرانشناسیِ دانشگاهی، منبعث از شرقشناسی، شکل گرفت. دوره سوم ایرانشناسی با پایان یافتن هزاره دوم و آغاز هزاره سوم، بعد از ۱۱ سپتامبر، آغاز شد. در این زمان، اوضاع در ترکیه تغییر کرد و همزمان مفاهیمی نظیر هلالشیعی و نفوذ منطقهای ایران در جریان ایرانشناسی در ترکیه اهمیت یافت و ایرانشناسی مبتنی بر مطالعات ژئوپلتیک و برآمده از اندیشکدههای ترکیه شکل گرفت. دهقانی دوره چهارم ایرانشناسی در ترکیه را ایرانشناسی انتقادی برشمرد که واکنشی به دو جریان قبلی یعنی ایرانشناسی ژئوپلتیکی و ایرانشناسی دانشگاهی است. در این نوع ایرانشناسی تمرکز بر سرچشمههاست که درنتیجه، در دو دهه اخیر ترجمه از منابع اصلی ایرانی و فارسی رشد یافته است.
در پایان این نشست، حاضران به گفتگو با سخنرانان پرداختند و پرسشهای خود را مطرح کردند.
نظر شما