سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «کتاب کهور» در آستانه چهارمین سال فعالیت در شیراز است. این کتابفروشی که چندی است ناشر هم شده توسط فرامرز دهقان اداره میشود و برای اهالی فرهنگ و ادب پاتوقی برای دورهمیهای ادبی به شمار میرود که با فضای دیگر کتابفروشیهای این شهر تفاوت اساسی دارد زیرا مدیر آن از تجاری بودن بیزار است.
کتاب کهور اول اسفند ۱۴۰۲ وارد ۴ سالگی میشود. در این مدت کارگاه، نمایشگاه، رونمایی، نقد و بررسی، نشستهای هفتگی فلسفه هنر، نشستهای هفتگی شاهنامه خوانی، نشستهای هفتگی شمس خوانی، شب شعر، درسگفتارها، دیدار و گفتگو با نویسنده ها، یادمان ها و میزبان هنرمندان موسیقی بود. انتشار ۱۷ عنوان کتاب در کارنامه این نشر قرار داد و ۱۳ عنوان کتاب هم در دست انتشار دارد.
فرامرز دهقان که از چهرههای ادبی شیراز است در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) راه اندازی کتابفروشی کهور را به شیوه داستانی تعریف می کند و فراز و فرودهای این کار را دراماتیزه میسازد.
-شکلگیری کهور چگونه بود؟
در شیراز کتابفروشها و ناشرها روی هم رفته تعدادشان به حد نساب لازم نمیرسید که بتوانند یه صنف تشکیل بدهند، به همین خاطر کتابفروشها با نوشتافزارفروشها ائتلاف کردند. ما همیشه دلمان میخواست مثل تهران نشری داشته باشیم که خودش هم کتابفروشی داشته باشد. خب از چند سال قبل از تأسیس انتشارات و کتابفروشی کهور هم با ناشرهای مختلف همکاری داشتیم، البته از همان زمان هم با هر ناشری همکاری میکردیم کتابهای خودمان را با نام «کتابهای کهور» منتشر میکردیم.
در کوچه ما یک دفتر کوچک مشاوره املاک بود، متعلق به یک جوان تحصیلکرده خیلی مؤدب و خوب. من هر وقت از خانه میآمدم بیرون سری برای هم تکان میدادیم. یک روز موقع همین خوشوبش هر روزه صدایم زد و گفت «ملک دنجی دارم که صاحبش گفته فقط به کسی اجاره میدهم که بخواهد در آن کار فرهنگی بکند، اصلاً انگار به قامت خودت بریده شده». به زور و با هل و پل من را آورد همین زیرزمین و بهم نشان داد که قبلاً سالها آموزشگاه موسیقی بوده است.
یک اتاق و یک آشپزخانه و ۱۸۰ متر سالن. البته من گفتم «پول ندارم نمیخواهم»، اما او گفت: «مناسب است و برش دار، پول پیش هم اصلاً نمیخواهد بدهی». خودش را کشت، نتوانست من را راضی کند. فردایش این داستان را برای «محمود طراوتروی» تعریف کردم، گفت «پاشو بریم ببینیم چیه». رفتیم و دیدیم و محمود شروع کرد به سرزنش و نق که این خیلی بزرگ است، خیلی خوبه، حالا دوتا قفسه کتاب مگه چیه! برشدار. برای مجوز نشر هم اقدام کرده بودیم اما موفق به دریافتش نشده بودیم. بالاخره مکان را اجاره و شروع کردیم. به هر پخشی میگفتیم کتاب بدهد، میگفت چند ساله کار میکنید، فضای کتابفروشی چند متر است، دو سال باید نقدی خرید کنید، شاید بعدش چکی کار کنیم. یکیشان هم گفت یک سند بگذار در رهن ما تا برایت کتاب بفرستیم. بالاخره توانستیم با پخش دوستان شروع کنیم، آنها خیلی هم اذیت شدند، یعنی که ما رسماً پشیمانشان کردیم از بس چک هایمان عقب افتاد، ولی اگر حمایتها و صبر و تعامل پخش دوستان نبود ما در همان قدم اول ناکاوت میشدیم. کهور این جوری پدید آمد. اسمش هم پیشنهاد محمود بود.
کهور یه درخت پوستکلفت تناور و بزرگ است که در شورهزار و در گرمای ۵۰ درجه هم رشد میکند. خب کار فرهنگی هم تو این ملک پوست کلفت و اقتصاد مقاومتی میخواهد دیگر!
-کتابفروشی در دورانی آغاز بکار کرد که همهگیری کرونا پدید آمد، با این وجود چگونه ادامه مسیر ممکن شد؟
آقا شما میدانید عبارت «با بدبختی» چیست؟ همان! با بدبختی و با چنگ و دندان نگهش داشتیم.
-کمتر کتابفروشی در شیراز است که دارای مجوز انتشارات باشد، چگونه شد که انتشارات کهور را راهاندازی کردید؟
همان اولش هم گفتیم هدفمان صرفاً فروش کتاب نیست، بلکه ما بیشتر یک باشگاه کتابخوانی هستیم. توی تابلوی روان هم نوشتیم «باشگاه کتابخوانی کهور» شاید بد نباشد متن دعوت دوستان به همکاری در این زمینه، که همان ابتدا انتشار یافت را اینجا بیاوریم: منظریه نشانهجغرافیایی گفتمان بر این فرضیه استوار است که مکانها میتوانند در تعامل با حضور انسانی به بستری تبدیل گردند که از محدودترین شکل زیستن تا نامحدودترین شکل حضور زیستی را تجربه کنند، همچنان که رندی در گفتمان حافظ چونان نشانهجغرافیایی عمل میکند که ابتدا به نظر میرسد در یک نقطه مرکزی مانند میخانه مستقر و متمرکز است اما به تدریج بر اساس تعامل و همبستگی با جهان بیرون این نقطه مرکزی بسط مییابد و در گسترهای قرار میگیرد که دامنه حضور خود را از ارجاعیترین حالت تا انتزاعیترین شکل آن توسعه میدهد.
اگر کتابکده همچون نقطه تمرکز و استقرار حضور زنده و شیئیت یافته هویت نویسنده در قالب کتاب است و نیز اگر نقطه عزیمت او به اکناف هستی در دستان خریداران کتاب و حضور متکثر مخاطبان است، آنگاه بر اساس این تعریف، نویسنده فقط یک شخص نیست بلکه یک گستره جغرافیایی است گاه فشرده در ابعاد یک قفسه که همچون نطع شطرنجی تجلی صحنه رقابت و فتح است و گاهی نیز به وسعت جام جهانبین بر همه هستی سیطره دارد. از دیگرسو کتابکده تنها یک مکان نیست بلکه هم یک شخص با هویت واحد و تمرکز یافته در جغرافیای زیستی خویش است، هم حضوری متکثر به شمارگان تمامی نویسندگان و مخاطبان و شخصیتهای حاضر در کتابها. و بدینسان نشانهجغرافیایی را ترسیم میکند که امکان جابجایی از متمرکزترین وضعیت مکانی به متکثرترین وضعیت انسانی را داراست.
از چنین نظرگاهی به سوی شما عزیزان دست یاری دراز کردهایم تا در این نبضان و ضربان هستیبخش مانع از فرونهشت و فروپاشی تمرکزها و تکثرهای اکنون و آینده در نسلهای فعلی و بعدی باشیم. اگر یک نویسنده پس از سالها مطالعه بتواند تنها در حد طرح و پیشنهاد یک برنامه مطالعاتی چندماهه یا حداکثر یکساله هم یاریگر جوانهای تشنه مطالعه باشد مطمئناً مانعی در راه هدررفت انرژیها و نیروهای زایای جامعه خواهد بود. گفته بودیم نمیخواهیم کتابکده ما فقط فروشگاه کتاب باشد. میخواستیم و میخواهیم که یک باشگاه کتاب باشیم. باشیدن آنچنان که هایدگر میگوید در پیوند با ساختن است. این هردو وجوه یک وجودند. جز در باشیدن و ماندگاری و سکنی، ساختاری و حرکتی شکل نمیگیرد. شما را به باشگاه کتابخوانی کهور فراخواندیم تا با هم و برای هم بمانیم، تا با هم و برای هم بسازیم.
-انتشارات کهور تاکنون چند عنوان کتاب منتشر کرده و موضوع این کتاب ها چیست؟
۱۷ عنوان، در حوزههای ادبیات، شعر، داستان، مطالعات ایران باستان، اسطورهشناسی، نمایشنامه، روانشناسی.
-کتابفروشی کهور با وجود فضایی که دارد صرفاً به عرضه کتاب می پردازد و محصولات دیگر در آن عرضه نمیشود، آیا اقتصاد این کتابفروشی با کتاب همخوانی دارد؟
خیر، به هیچ وجه. عملاً توجیه اقتصادی ندارد.
نظرات