به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علیرضا خلیلزاده؛ فیلم «صبح اعدام» برشی از لحظات پایانی زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی است که در پی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ محکوم به اعدام شدند. داستان این فیلم در فاصله زمانی ۵ تا ۶:۳۰ صبح این روز روایت میشود. پیرنگ اصلی این داستان اعتراضی و سیاسی، اقتباسی از گزارش واقعی خبرنگار روزنامه کیهان از مراسم تیرباران این دو شخصیت است که بهروز افخمی پس از سالها تحقیق و پژوهش آن را به فیلمنامه «صبح اعدام» تبدیل کرده است.
ارسطو خوشرزم، درباره ایفای نقش حاج اسماعیل رضایی، گفتوگویی با خبرنگار ایبنا داشت که به شرح زیر است:
قبل از «صبح اعدام» سابقه بازی در فیلمهای اقتباسی و نقشهای تاریخی را داشتهاید؟
من نقش در این سبک بازی کردم، در گذشته نقش شهید مهدی آلبوغُبیش را در سریال «در میان خاکستر» بازی کردم؛ درباره این شهید اطلاعات بسیاری موجود بود، خانواده او در قید حیات بودند و در جنوب کشور تمامی افراد او را میشناختند. ههمچنین نقش شهید نواب صفوی را بازی کردم که از این شخصیت تنها ۱۴ ثانیه صوت وجود دارد که ۵ سال پیش منتشر شده؛ من با همان ۱۴ ثانیه توانستم شخصیتی از او بسازم.
دادههای من از حاج اسماعیل رضایی بسیار کم بود، در زمان اعدام، فرزندان او ۳ سال بیشتر نداشتند و همسرشان نیز در قید حیات نیستند. تعاریف بسیاری از طیب حاج رضایی وجود دارد ولی برای نقشی که من ایفا کردم چالشهای بسیاری وجود داشت.
با توجه به منابع اندک از این شخصیت، چالشهای شما برای ایفای نقش حاج اسماعیل در این فیلم چه بوده است؟
من با بهروز افخمی ۸ ماه برای این نقش تمرین کردم، هزاران سبک و متد بازی را برای «صبح اعدام» تست کردیم و چیزی که امروز روی پرده نقرهای به نمایش درمیآید، حاج اسماعیل رضاییِ ارسطو خوش رزم در تعامل با بهروز افخمی است.
من حتی برای سبک نشستن این شخصیت هم ایدهپردازی کردم، روزی به بهروز افخمی گفتم ۱۰ سبک نشستن برای صحنه دادگاه حاج اسماعیل رضایی در نظر گرفتهام و تک تک آنها را بازی کردم تا یکی از آنها انتخاب شد، حتی خندهای که مدام بر روی صورت اسماعیل رضایی نقش بسته بود.
از حاج اسماعیل رضایی هیچ اطلاعات و داده و کتابی وجود ندارد؟
هیچ اطلاعاتی از این شخصیت وجود ندارد، تنها تعاریفی است که میگوید «آدم بامزهای بود»، «جایی در دادگاه متلکی انداخت و همه خندیدند» و از این دست دادهها که برای ما چندان کارآمد نبود.
زمانی قرار نبود که حاج اسماعیل لات باشد، بعدها تصمیم بر این شد که اسماعیل رضایی نوک زبانی حرف بزند و در تلفظ «س» مشکل داشته باشد.
بدون تعارف میگویم، من ۲۰ سال است که در تلویزیون و تئاتر بازیگری میکنم و بسیار برای این نقش زحمت کشیدم. بهروز افخمی به من گفت: «این فیلم نه داستان خاصی دارد، نه دکوپاژ عجیبی و … این فیلم زمانی تماشایی میشود که مردم حاج اسماعیل رضایی را دوست داشته باشند.»
با توجه به زیاد بودن آثار اقتباسی در تئاتر، موضع شما با تولید اینگونه آثار به چه صورت است؟
من دو موضع درباره اقتباس دارم. اول این است که ما وقتی این تعداد زیاد از اقتباس در تئاتر و سینما میبینیم، حاصل کمبود ایده و ذوق نوشتن خودمان است، اگر خلاقیت خوبی داشتیم هیچگاه به سمت اقتباس نمیرویم. جهان نیز امروزه با کمبود خلاقیت مواجه است و به سوی اقتباس کشیده میشود.
از جهتی دیگر برای این اتفاق خوشحالم. ما تعداد بسیاری شاهکار ادبی و تاریخی داریم که باید بر پرده سینما نقش ببندند. از جنس اقتباس بیوگرافیکال فیلمهای «صبح اعدام»، «مجنون»، «آسمان غرب»، «احمد»، «پروین و … در این جشنواره هستند که از قدیم تا به امروز اسطوره هستند، از ادبیات تا حماسههای جنگ و دفاع مقدس، ما مدیون به این افراد هستیم و باید اقتباس کنیم.
به طور مثال «بامداد خمار» رمانی است که پس از خواندن رمان عاشق آن خواهید شد، به نظر من نمیتوان این کتاب را زمین گذاشت.
بهروز افخمی از این موضوع نمیترسید که حاج اسماعیل رضایی از طیب حاج رضایی در فیلم پررنگتر شود و عموم روایت بر این شخصیت باشد؟
بهروز افخمی کاملاً میدانست که نقش اول فیلم «صبح اعدام» حاج اسماعیل رضایی است. همه فکر میکنند که طیب حاج رضایی نقش اول این داستان است اما در یک ساعت و نیم انتهایی، اتفاق دراماتیک را حاج اسماعیل رقم میزند و عموم روایت بر محور حاج اسماعیل رضایی است. ممکن است طیب مشهورتر باشد اما آقای افخمی کاملاً آگاهانه فیلمی برای حاج اسماعیل رضایی ساخت.
نظر شما درباره حواشی فیلم «دست ناپیدا» و پرداخت نکردن حقوق اقتباس به نویسنده و ناشر چیست؟
نویسندههای ما قشر آدم حسابی و مهجوری هستند و حقشان خورده میشود. ماجرای کمکهای مالی نهادها به دلیل حمایت از کتاب «حوض خون» از فیلم «دست ناپیدا» به کمک خبرگزاری کتاب ایران مشخص شده اما در تاریخ افراد بزرگ سینما بلاهایی بر سر نویسندههای ما آوردهاند که هیچ صدایی از آن برنیامده است. در جامعه ما قدرت سینماگران به نویسندگانی که از روی آثار آنها اقتباس میشودمیشود، میچربد. در ۹۹ درصد آثار به جای اقتباس، دزدی صورت میگیرد که در پایان با شکایت هم، کار به جایی نمیرسد.
نظر شما