سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): زیست او مجاهدانه بود و همیشه در دل مخاطره زندگی میکرد. نوشتهاند که «حفرهای مخفی زیر یک وان حمام تنها ورودی زیرزمینی محسوب میشد که نقش دفتر کار عماد را بازی می کرد. همان جا با نیروهای مقاومت جلسه میگذاشت. ارتباطهایشان کاملاً مخفیانه بود و بیشتر در طول شب انجام میگرفت. چند ماه تمام با چنین سختی و مشقتی در جنوب زندگی کرد و با این حال، حاضر به دست شستن از از مبارزه یا فاصله گرفتن از میدان نشد.» او آدم زندگی به سبک دیگری نبود. قلبش برای جهاد میتپید و نمیتوانست راهش را از راهی که به میدان نبرد ختم میشد جدا کند. به امکان نابودی اسرائیل و آزادی قدس و تشکیل کشور مستقل فلسطین، در سرزمینی که سرزمین اجدادی فلسطینیهاست باور داشت. آنقدر به این آرمان معتقد بود که زندگیاش را وقف آن کرد.
کتاب «حاج فلسطین»، نوشته الهه آخرتی، درباره اوست و این زندگی را، از سالهای کودکی تا عروج او بازخوانی میکند. اویی که گفت و بارها تکرار کرد: «اسم من بیشک فلسطین است.» اویی که به تعبیر کتاب «فلسطین را خوب میشناخت و تا نفس آخر از فکر مبارزه با اسرائیل در سرزمینهای اشغالی بیرون نیامد.» چگونه میتوانست به چیز دیگری فکر کند؟ وقتی ظلم و تاریکی، در سرزمینی که متعلق به مسلمانان است چنین خودنمایی میکرد، او چگونه میتوانست اولویت و دغدغه دیگری داشته باشد؟
کتاب «حاج فلسطین» که کاری از نشر حماسه یاران است، فقط مرور خاطرات او و درنگ بر آنچه از او در یادها باقی ماند نیست. عنوان فرعی کتاب، محتوایی را که با مخاطب با آن سروکار خواهد داشت توضیح میدهد: مرور خاطرهمحور و تحلیلی زندگی شخصی، اعتقادی و نظامی شهید حاج عماد مغنیه از کودکی تا شهادت. از همان سالهای کودکی با فلسطینیها و مسأله فلسطین آشنا شد. به روایت کتاب، از قول مادرش «سالهای نخست آغاز جنگ داخلی دل خوش به این بودم که عماد به تبع سن و سالش تنها با افکار و نظرات گروههای مختلف درگیر آشنا میشود. و میلی به ایفای نقشی فعال در این مجال ندارد.»
راوی میافزاید: «رستوران محل کار پدرش در مجاورت یکی از خطوط اصلی درگیری قرار داشت. و پای صحبتهای طرفداران احزاب و گروه های حاضر در این نزاع نشستن کمترین و طبیعی ترین میزان ورود او به عرصه جنگ داخلی به حساب میآمد. اما کمکم ورق برگشت و عماد احساس کرد باید متناسب با سن و تواناییهایش مسئولیتهایی بپذیرد. مسئولیتهایی از قبیل مشارکت در جهاد دیوار چینی. به منظور حفاظت از سلامت اهالی در مقابل شقاوت تک تیراندازان و همراهی با گشتزنی شبانهای که به منظور حفظ امنیت مناطق مسلماننشین ترتیب داده میشد. شمار زیادی از فلسطینیهای حاضر در لبنان نیز در این گشتهای شبانه حضور پیدا میکردند و این موقعیت، زمینه دمسازی هرچه بیشتر عماد با آنها فراهم می آورد.»
او با فلسطینیها آشنا شد و با آرمانی که آنان داشتند پیوند خورد. همین آرمان هم بود که مسیر سالهای بعدی زندگی او را شکل داد و به سرنوشت او تبدیل شد. کتاب «حاج فلسطین» کوششی برای شناخت هرچه بهتر این مسیر و آن آرمان است. اما چنانکه نویسنده کتاب در مقدمه مینویسد کتاب «حاج فلسطین» تنها امواج به ساحل رسیده و در دید عموم قرار گرفته از این دریای ژرف است و به بسیاری از ناگفتههایی که به دلایل امنیتی هنوز ناگفته ماندهاند نمیپردازد. اما انصافاً آنچه در متن این کتاب به مخاطب عرضه میشود برای دستیابی به شناختی مقدماتی و اولیه از این فرمانده شهید جبهه مقاومت کفایت میکند. از اینرو، نمیشود به صرف گستردگی ابعاد فعالیتهای شهید مغنیه و ناممکن بود پرداختن به همه این ابعاد، منکر ارزشهای کتاب «حاج فلسطین» شد.
نظر شما