خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ من به هنگام نوشتن، حتی نیازی به متنپردازی و جملهبندی هم نمیبینم، اغراق نکرده باشم هر آنچه مینویسم متوجه معناهایی هست که متعلق به من است. پس بهتر است بنویسم و به آنها نگاهی بیندازم. به نوشتههایی که همواره در برگیرندهی پرسشهایی از شدنِ نیمه تمامِ من، بودند.
به قول ژان پل سارتر، قلم را رها کنید تا خودش بنویسد.
اما آدمها در طول تاریخ زیستی خود، دست کم از زمانی که به طور خاص با فلسفه به عنوان یک نقطه اتکایی، جهت به دست آوردن یک تصویر کلی از عالمِ و نحوه زیستن خود، آشنا شدند و یا اینکه به لحاظ جامعهشناختی، سعی بر تشکیل گروههای انسانی دادند که دارای تعاملات انسانی پایدار باشند، دارای دغدغههای مشترکی هستند. من هم به این بهانه سعی کردم عاشقانههایم را با شما تقسیم کنم، شاید شما هم نقطه اشتراکی در آنها پیدا کردید.
من فکر میکنم زیباترین زبانی که میتواند این دغدغههای مشترک را برای همه ما به تصویر بکشد زبان ادبیات است. به همین خاطر به خوانندگان این کتاب پیشنهاد میکنم در طول زندگی خود، در لحظههای ناب زندگی، وقتهایی که بسیار خوشحالید و یا حتی بسیار اندوهگین، هر چیز عجیبی که از نظرتان و یا از ذهنتان میگذرد را با عمل نوشتن ثبت کنید. آن وقت خواهید دید که عمل نوشتن، چگونه به روح و روان شما آرامش میبخشد. به هنگام نوشتن، کسی یا چیزی درون ما هست که میخواهد با ما سخن کند و ما را بیشتر بشناسد.
مجموعه ادبی عاشقانههای سپید، میتواند متوجه هر چیز قابل تجربهای از جمله عشق، احساسات، عرفان، فلسفه، جامعه و غیره و ذالک در طول زندگی باشد. به عنوان نویسنده اثر، امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید. در پایان اینکه تصور من این هست که یک چیز در هرگز نرسیدن به آن معنا مییابد و آن معنایی همواره به تاخیر افتاده است. لذتی در معنا باختگی آن وجود دارد که جوهره وجودی آن را شکل میدهد. بله، منظور من دقیقاً زبان ادبی است.
برای بدستآوردن یک حقیقت مطلق در زندگی
هرگز رغبتی نداشتم
آن هم در این عالم نامتناهی
یا شاید متناهی
کسی چه میداند؟
اما برای بدستآوردن عشق
همیشه اعتراف میکنم
همیشه اعتراف میکنم دوستت دارم
بیوقفه
برای خرید کتاب «مجموعه ادبی عاشقانههای سپید» اینجا را کلیک کنید.
نظر شما