مؤلف کتاب «زندگی و شعر بیبیفطوم بلادی» با اعلام این خبر به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر گفت: بیبی فطوم بلادی فرزند آیتالله حاج سیدعبدالله بلادی است که نخستین مجموعه اشعار خود را در رثای دختر هفتسالهاش که در بیمارستان نمازی شیراز در پی یک دوره بیماری کمخونی درگذشت، با عنوان «فائزه» در شهریورماه ۱۳۵۶ در مشهد چاپ کرد.
بشیر علوی ادامه داد: فاطمه بگم بلادی که در شعر «فطوم» تخلص میکرد، در سال ۱۳۷۰ نیز دفتر دوم اشعارش را باز با نام «فائزه» در مشهد به چاپ رساند. او علاوه بر مرثیه برای فائزه، اشعار دیگری درباره ائمه اطهار (ع)، شهدای جنگ تحمیلی و مناسبات خصوصی و خانوادگی سروده است. بیبیفطوم ۱۳ دی ماه ۱۳۸۲ در سن ۷۳ سالگی در مشهد درگذشت و در مقبره خواجه اباصدر، یکی از اصحاب امام علیابن موسی رضا (ع) به خاک سپرده شد.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر ادبی که در چهار، پنج سال اخیر، بخشی از پژوهشهای خود را معطوف به مدون کردن تاریخ ادبیات زنان استان بوشهر (هم در حوزه شعر و هم داستان) کرده است، بیان کرد: طبق مطالعات و پژوهشهایی که داشتم این بانوی شاعر نخستین زن شاعر صاحب اثر استان بوشهر شناخته میشود، البته در جریان نگارش کتاب «شناختنامه شعر زنان بوشهر» متوجه شدم که با توجه به اسناد بهدستآمده، امیره آلعصفور نخستین شاعر زن بوشهری است اما از این شاعر هیچ اثری به دست نیاوردم. بنابراین طبق این پژوهشها تا این لحظه بیبیفطوم بلادی اولین زن شاعر صاحب اثر بوشهر است.
وی تأکید کرد: با توجه به نقش بیبیفطوم بلادی در عرصه شعر بوشهر و ناشناخته ماندن این شاعر با تدوین زندگی و پردازش سرودههای وی، کتاب «زندگی و شعر بیبیفطوم بلادی» را بعد از سه سال پژوهش تنظیم و به همت انتشارات «شروع» با مدیریت علی هوشمند، شاعر مطرح کشورمان منتشر کردم تا به سهم خود در معرفی این بانوی شاعر تلاش کرده باشم.
علوی در معرفی این کتاب گفت: این مجموعه شامل ۸۹ قطعه شعر است که در قالبهای دوبیتی، قصیده، رباعی، مثنوی و غزل سروده شده است. بیشترین بهره به غزل رسیده و بقیه قالبها هر کدام در حدِ دو سه مورد سروده شده است. مضمون و عاطفه همه اشعار این مجموعه، غم و اندوهِ از دست دادنِ فائزه است. این مجموعه تا زمانی که مجموعه دیگری پیدا نشود، نخستین مجموعه شعرِ زنِ استان است که به چاپ و نشر رسیده است.
نویسنده کتاب «نیمقرن شعر بوشهر» یادآور شد: غم و اندوه و اصالت احساس در واژه به واژه این مجموعه، موج میزند. خارج از بازیهای زبانی و فرمی، فقط شعر سروده و غمنامه تنظیم کرده است. به هر بهانهای «فائزه» را تکرار میکند و از بیان ابراز اندوه و غم واقعی و اصیل خود، ابایی ندارد. صفای غزلهایش بسیار دلنشین و دَردگونه است. از دید من، این اثر برگ زرینی در تاریخ ادبیات بوشهر است.
به عقیده وی، چیزی که در این مجموعه برایم بسیار جالب بود، حضورِ پربسامدِ درد و غم از درگذشتِ دخترش، فائزه، همه جای کتاب را گرفته است، این رفتار در نحوِ کلام باید حالتی دلزده و یکنواخت به متن میداد، زیرا که تکرار یک مفهوم بعد از مدتی ملالت میآورد و خستگی آن، لذت خوانش را از بین میبَرد، ولی این یکنواختی و ملالت را در هیچ شعری و هیچ قسمتی از کتاب دریافت و برداشت نکردم که افزون بر این، هر چه جلو و جلوتر رفته و اشعار خوانده میشد، تازگی و زیبایی و صفای شعر بیشتر خود را نمایان میساخت.
مؤلف کتاب «زندگی و شعر بیبیفطوم بلادی» ادامه داد: اشعار این مجموعه آنچنان درگیر غم از دست فائزه است که مجالی برای بروز رفتارها و زبان زنانه و رویارویی با زبان مردانه نیافته است که البته در آن دوره، این رویکرد ادبی هنوز در شعر زنان بوشهر منظور نشده بود؛ چون شاعر زن چندانی در استان نبود که این رویکرد آغاز شود.
علوی در خصوص دلایل جذابیت این مجموعهشعری بلادی توضیح داد: اشعار این بانوی شاعر به دلیل کاربرد بالای واژهای حسی در اشعار این دفتر؛ حضور پرمَلاتِ افعال و حذف نشدن نابهجای آنها؛ سادگی و تن ندادن به تصویرهای تو در تو؛ حضور تشبیهات ساده بر مبنای مشبه و مشبهبههای حسی؛ باور شاعر به اندیشهای که در پسِ متن نهفته است؛ اصالتدادن به غم و اندوه مادرانه؛ متفاوتبودنِ زبان و ترکیبات در اشعار بلادی و یکنواخت نبودن و تکراری نبودن واژهها و تغییر لحن کلام، جذاب و شنیدنی شدهاند.
نویسنده کتاب «شناختنامه شعر زنان بوشهر» سپس به رد پای پررنگ باور در دفتر شعری بیبیفطوم بلادی اشاره و تصریح کرد: یکی از نیایشهای زیبای بیبیفطوم که در قالب مثنوی با این مطلع: «خدایا درد و درمانم تو دانی / خدایا راز پنهانم تو خوانی» سروده شده است، به تنهایی گویای اصالتِ احساس و راز و نیازهای عارفانه وی با معبود خود است. لطافت و سلاست کلامِ وی در این نیایش به واژهها حال دیگری داده است. واژهها ساده و صمیمیاند، همین صمیمت واژهها بر عاطفه و مفهوم نیایش وی افزوده است،. البته نباید فراموش کنیم که وی دختر آیتالله سیدعبدالله بلادی است که خود در عرفان و عشق و علم و فرزانگی شهره است.
این نویسنده یادآور شد: با توجه به اینکه دغدغه دائمی بوشهر و حرمت و هویت و فرهنگیاش را دارم و نگران گذشته فرهنگی استان بوده و هستم، وقتی در واکاویهای ادبیام با نام افرادی مانندِ بیبی فطوم و شوکت سلامی روبهرو شدم بسیار خرسند شدم؛ زیرا آنان در جامعه نکبتزده گذشته با باورهای سنتیاش و از دل سنگ و آهنِ تابوهای ستبر، خود را بالا کشیده و در راستای فرهنگبخشی و فرهنگسازی استان، پیشرو و جلودار بودهاند.
علوی با تأکید بر اینکه نام این زنان بیشتر از آنکه به آثارشان گره خورده باشد، به ارزش وجودیشان برمیگردد که در دورهای سر از وجود برآوردند و قدمهای هنری و فرهنگی برداشتند که زن در معنایِ در خانه بودن و خانهدار شدن و رُفتن و پُختن و سکوت و فرمانبر و مطیع خلاصه میشد. از دید من، همه زنان امروز بوشهر، مدیون این افراد و حرکات به موقعشان هستند و باید قدردان این بذرهای کاشته شده در دوران زمختی و خشکی باورها باشند که به زن و مؤلفههایش هویت بخشیدند.
به گزارش ایبنا؛ بیبی فاطمه بیگم ملقب به فطوم، سومین دختر از چهار دختر علامه سید عبدالله مجتهد بلادی است. وی در آبان ماه سال ۱۳۰۹ خورشیدی در بندر بوشهر متولد شد و از دوران کودکی هوش و استعدادی سرشار داشت و حس مسئولیتپذیری با او همراه بود. به علم و دانش به ویژه ادبیات علاقه وافری داشت. از محضر پدر ارجمند و سایر فرهیختگان این خاندان از جمله برادرانش آنچه باید بیاموزد، آموخت.
منزل پدری وی مراجعات مردم بود و مسئولیت پاسخگویی به امور بانوان را او پذیرفته بود. در مواقعی که نیاز به مشورت بود از پدر یا سایر بزرگان خانواده سؤال میکرد. همچنین مدیریت برگزاری مجالس اعم از اعیاد یا سوگواری بانوان در منزل با او بود. بدین سبب بیشتر بانوان او را دوست داشته و امین و مورد اعتمادشان بود، برای وی احترام خاصی قائل بودند.
البته سایرِ بانوانِ خاندان نیز همه شایسته و مورد علاقه اهالی شهر بودند. بیبیفطوم در اواسط دهه چهل و پس از رحلت مادرش همراه با همسرِ عالِم و فرهنگی و نامآشنایش (سید ضیاءالدین بلادی) که سالهای طولانی مدیریت دبیرستان سعادت و کفالت آموزش و پرورش استان را به عهده داشت، به اتفاق خواهر بزرگوارش، خدیجه بیگم، برای اقامت به شیراز عزیمت کرد. سال ۱۳۴۹ (فائزه) یگانه فرزندش درشیراز متولد شد او که دختری بسیار باهوش، شیرین و با عاطفه بود، بینهایت موردِ علاقه مادر قرار گرفت. میزان علاقه بیبیفطوم به فائزه از توصیف خارج است، متأسفانه پس از هفت سال، عشق و علاقه آنچنانی و انس و الفت بین مادر و دختر، دست تقدیر فائزه را بر اثر بیماری از مادر جدا و مادر را برای همیشه داغدار کرد. این داغ موجب شاعر شدن مادر و چاپ دفاتر شعری در سوگ دخترش شد.
نظرات