به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بنفشه یک خودکار سبز دارد که کارهای الکی زیادی انجام میدهد. گاهی همینجوری الکی خط میکشد، گاهی الکی میزند زیرخنده، گاهی الکی راه میافتد و اینور و آنور میرود. در یکی از روزهای آخر سال که همه منتظر آمدن عمو نوروز هستند، خودکار بنفشه دست او را میگیرد و به جای خیلی دوری میبرد. آنها سر راه خود دور چیزهای زیادی خط میکشند؛ اما دور عمو نوروز را نمیتوانند خط بکشند. آیا میتوانند به موقع عمو نوروز را بیدار کنند تا از ننهسرما خداحافظی کند؟
«خودکار سبز بنفشه» یک روایت تخیلی آرام و بدون حرف و حدیث زیاد است. اندکاندک پیش میرود و راه خود را از میان فرازونشیبهای زیادی باز میکند و دست آخر خواننده را شگفتزده میکند. فرهاد حسنزاده در داستان «خودکار سبز بنفشه»، در تخیلی منطقی، عناصری را پشت هم چیده و برای ما روایت میکند. درست مثل خود آیین عید نوروز؛ رسمی تخیلی اما در عین حال بسیار کاربردی و عمیق که راه خود را از فراز هزاران سال پیدا کرده و هر سال و درست سر سال نو، از راه میرسد و کلی کارهای شگفتانگیز برای ما ایرانیان و فرهنگمان انجام میدهد. به دقت که نگاه کنیم متوجه میشویم نوروز، در لابهلای تاروپود فرهنگ ایرانی ما لانه کرده است. آنقدر عمیق جای خودش را باز کرده که هیچ آیینی به پای آن نمیرسد: حتی شب یلدا. اما جالب این است که نوروز توانسته در میان ساکنان ایران فرهنگی، جایی باشد برای پیوند آدمها، قلبها و زبانها...
او خودش را از میان داستانها و اسطورهها و افسانههای ایرانی به ما رسانده، سینه به سینه و پشت به پشت حفظ شده و حالا دست ماست: من و تو! آن قدر زیباست که انگار از دریچه نوروز میتوانیم با همه فارسی زبانهای دنیا حرف بزنیم و ساعتها برای همدیگر شعر بخوانیم و داستان بگوییم. از ایرانی حرف بزنیم که جای مردمان نیک روزگار است و آنقدر مناسک نوروزش بزرگ و وسیع است که میتواند روزی همه انسانهای دنیا را دور سفره هفتسینش جمع کند و سرودی بخواند از نیکاندیشی و پاسداری از حرمت طبیعت.
اما چرا بنفشه؟ بنفشه نوید بهار است. وقتی در گوشهوکنار شهرهایمان میروید و سر از زمین در میآورد به ما میگوید بجنبید تا نوروز نرسیده کارهایتان را انجام دهید؛ با همان سه برگ کوچکش و بعضیوقتها که پنجتایی میشود. حالا بنفشه ما که دخترکی است بسیار لطیف که نماد همه دخترکان ایرانزمین است، خودکار سبزی دارد که محور همه شگفتیهای داستان شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
بنفشه سردش شد و پرسید: «اینجا کجاست؟»
خودکارش جلوی خانه ایستاد و گفت: «خانهی عمو نوروز.»
«عمو نوروز؟»
«بله. باید بهش بگوییم همهی مردم و همهی بچهها منتظرش هستند.» و با صدای بلند عمو نوروز را صدا کرد: «عمو نوروز… عمو نوروز!»
اما هیچ صدایی از خانه بلند نشد.
انتشارات میچکا (کودک و نوجوان مبتکران)، کتاب «خودکار سبز بنفشه» نوشته فرهاد حسنزاده با تصویرگری سارا میاری را در ۲۴ صفحه مصور، شمارگان هزار نسخه و به بهای ۸۵ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما