سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نرگس رحیمی: دورانی که بیشتر اطلاعاتی که افراد دریافت میکنند کمتر از منابع چاپی بهدستی میآید و نوعاً بیشتر از هر منبعی از تصاویر بصری کاملاً ساختهشده، قطعات آوایی پیچیده و فرمتهای رسانهای متنوع نشئت گرفته است؛ نیازمند مهارتهایی جدید برای دسترسی، تحلیل، ارزیابی، ایجاد و توزیع پیامها در چارچوب جامعۀ دیجیتالی، جهانی و دموکراتیک است. کتاب «راهنمای کاربست سواد رسانهای برای معلمان» اثر سیندی شایبه و فِیث روگو با ترجمه فؤاد حبیبی به تازگی از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است. برای معرفی بیشتر این کتاب، با فواد حبیبی مترجم آن گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند.
اهمیت و هدف از انتخاب این اثر برای ترجمه چه بوده است؟
همانطور که در مقدمۀ کتاب توضیح داده شده است، دلیل انتخاب این اثر رویکرد متفاوتی است که به مسئلۀ سواد رسانهای دارد که در ادامه بیشتر و مشخصتر به آن اشاره میکنم. تصور میکنم علیرغم اینکه چند سالی است بحث سواد رسانهای در جامعۀ ما مطرح شده، اما کماکان اهمیت موضوع چنانکه باید و شاید فهم نشده است. ترجمۀ این اثر و معرفی آن به جامعۀ مخاطبان در ایران، تلاشی است برای تأکید مجدد بر اهمیت فزایندۀ سواد رسانهای.
ویژگی منحصربهفرد این ترجمه چیست؟ و چه تفاوتهایی با ترجمههای دیگر در این حوزه دارد؟
این کتاب تفاوت ویژهای با آثار دیگر دارد. در ابتدا رویکردهای صیانتگرا یا محافظتگرا از سواد رسانهای را نقد میکند. با بهرهگیری از این شیوه سعی میکند بهجای اینکه نوعی از فرهنگ ترس را آموزش دهیم که چکار نباید کرد و چگونه باید از آسیبهای فضای رسانهای در امان بود، به ما آموزش میدهد که چگونه میشود به سمت فضای مجازی رفت و از سواد رسانهای بهره گرفت. بهعبارتی، برخلاف بیشتر بحثهایی که در حوزۀ فضای مجازی و سواد رسانهای است؛ بهجای ترس، ما را تشویق میکند که با آگاهی و تفکر نقادانه و با یادگیری مجموعهای از مهارتها که برای سواد رسانهای لازم است، در این دوره بیشازپیش فعال باشیم و اتفاقاً مداخله و مشارکت کنیم. بنابراین، دو ویژگی منحصربهفرد این اثر در قیاس با سایر آثار در این زمینه عبارتاند از:
۱. رویکرد ایجابی و مثبت به فضای مجازی و سواد رسانهای؛
۲. استفاده از سواد رسانهای نه بهعنوان دو واحد درسی مجزا، بلکه بهعنوان نوعی از سواد و شیوهای از خوانش و نگارش متون که در بسیاری از بحثهای سواد رسانهای فراموش میشود.
مخاطبان اصلی این کتاب چه کسانی هستند؟
مخاطبان اصلی این کتاب در درجۀ اول، آموزگاران، معلمان، مدرسان و استادانند. اینان چهبسا تصور میکنند کماکان میتوانند با روشهای سنتی و اتکای به سواد چاپی و کلاسیک پیش بروند؛ درحالیکه روزبهروز بین این استادان و مدرسان و معلمان با دانشآموزان فاصله میافتد. بههمین دلیل میبینیم که افراد بیشتر بهدنبال نفی و انکار و مذمت وضع موجودند. اما این کتاب تشویق میکند که این واقعیت نوظهور را بپذیریم و با آن همراه شویم و بهشکل فعال و با نقادی و آگاهی مداخله کنیم.
رویکرد سهگانه یا مثلثی نویسندگان این کتاب به آموزش سواد رسانهای چگونه است؟
ازآنجاکه این کتاب در ایالات متحده نوشته شده، براساس رویکردی است که آن دروس در آنجا تدریس میشده است. سعی شده است که در این رویکرد از دروس علوم پایه تا دروس علوم انسانی، بتوان از این نوع سواد در کلاسها بهره گرفت. ازاینرو، مبتنی بر برنامۀ آموزشی در ایالات متحده نوشته شده است.
نویسندگان برای تجسمبخشی به مدعای اصلی کتاب یعنی راهنمای عملی و اجرایی کاربست سواد رسانهای چگونه عمل کردهاند؟ (رویکرد مبتنی بر برنامۀ آموزشی)
اگر بخواهیم از کتاب استفاده کنیم، باید آن را بازخوانی کنیم بهنحوی که برای جامعۀ ما هم کاربردی شود. همچنین باید مبتنی بر برنامههای آموزشیمان به آن نگاه شود و دستورالعملهایی از آن اخذ و استخراج شود.
در این کتاب پیوند بین سواد سنتی و دیجیتالی را چگونه میبینید؟ آیا این نسبت رقابتگونه و تقابلی است؟
سواد رسانهای و سواد سنتی همانطور که گفته شد نافی همدیگر نیستند. اگر نگاه درستی به قضیه داشته باشیم، بهعوض تقابل و نقض، اینها میتوانند مقوم هم باشند؛ به شرطی که سواد رسانهای را بهمثابۀ نوعی از سواد تلقی کنیم که امروزه همگان به آن نیاز داریم نه بهعنوان درس جانبی. زیرا مدیای اصلی که ما با آن جهان را میشناسیم و میفهیمیم، سواد رسانهای است.
طراحی قابهای تأمل در نقاط مشخصی از متن کتاب و همچنین رویکرد مبتنی بر برنامۀ درسی و ادغام سواد رسانهای به چه منظور است؟ بهعبارتی نحوۀ استفادۀ گامبهگام از این کتاب چگونه است؟
قابهای تأمل برای به دست دادن نمونههایی و گاهی هم صداهایی از میدان عمل و برای به دست آوردن نمونههایی از خود فضای رسانهای و خود کلاسهاست که گاهی آن مباحث تئوریکی تا حدی در آن مطرح میشود. چهبسا این تصور مطرح شود که اینها را چگونه میتوان اجرایی کرد. هدف از طراحی قابها این است که نمونههای انضمامی و عملی برای معلمان و آموزگاران و مدرسان بهشکل یکجا و انضمانی گفته شود. اینکه چگونه میتوان یک رسانه را از پول تا آگهی بازرگانی، تا فیلمهای سینمایی یا تارنماهایی که ما همواره به آنها رجوع میکنیم، بهعنوان یک مدیا و یک رسانه در نظر گرفته و بررسی و تحلیل کرد.
این اثر چه دستاوردهایی برای حوزۀ سیاستگذاری و مدیران بهدنبال دارد؟
دستاورد کتاب پیش رو بیش از هرچیزی این است که مجدداً این مسئله را جدی بگیریم که سواد رسانهای از قالب یک امر حاشیهای و فرعی که سالها پیش عنوان شده بود و ما آن را بر سر دانشآموزان و دانشجویان میکوبیدیم، به یک نیاز اساسی برای مدرسان و معلمان تبدیل شده است. اگر بخواهیم زبان نسل جدید را بدانیم و بشناسیم و با آنها تعامل داشته باشیم، لازم است که خودمان با این مدیا یا این سواد آشنا شویم و از آن هم بهشکل خلاقانه در کلاسهایمان بهره بگیریم.
همانطور که نویسندگان هم تأکید دارند بهجای اینکه دانشآموزانمان را مدام بترسانیم که سراغ فلان چیز نروند، به آنها آموزش دهیم که این سواد را یاد بگیرند و مداخله کرده و تولید کنند. این آموزشها برای این منظور است که هم خودمان آگاه شویم و هم شاگردانی آگاه تربیت و پرورش دهیم. کاربرد این آموزشها هنگامی است که در فضایی قرار میگیریم که گاهی آن را نقد میکنیم یا در آن آسیبهایی میبینیم، با استفاده از تکنولوژیهای نوین ارتباطی خواهیم توانست در وضعیت، مداخله کرده و آن را به وضع مطلوب تغییر دهیم.
درنهایت، امیدوارم این اثر در کنار آثار دیگر که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در راستای تقویت و تأکید بر اهمیت سواد رسانهای منتشر کرده است، از یکسو ادای سهمی برای این موضوع باشد و از سویدیگر تلنگری برای معلمان و آموزگاران باشد. همچنین مسئولان با جدی گرفتن این مسئله که تا کنون مغفول و در حاشیه مانده است، میتوانند در وضعیت مداخله کنند و تأثیرگذار باشند.
نظر شما