شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۹
شکوفایی شگرف ادبیات مقاومت در طی جنگ غزه

سیدمسعود علوی‌تبار، شاعر و پژوهشگر گفت: در طی جنگ غزه خیز بسیار بزرگی در ابعاد کمی و کیفی ادبیات مقاومت برداشته شده که بالندگی و شکوفایی شگرف این قسم از ادبیات در این بازه زمانی کوتاه به حق ستودنی و قابل تأمل است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدمسعود علوی‌تبار در نشست ادبی «قدس شریف» که شامگاه ۱۷ فروردین در گرامیداشت روز جهانی قدس با حضور جمعی از اهالی هنر و اندیشه کشورهای ایران فرهنگی در پیام‌رسان اجتماعی بله برگزار شد، عنوان کرد: بی‌تردید مهمترین مسئله کنونی جهان اسلام، آزادی قدس، بحران فلسطین و نابودی ماهیت موهوم رژیم صهیونیستی است که البته در پی جنایت‌های هولناک و بی‌سابقه اسراییل در جنگ غزه و بیداری و عکس‌العمل ملت‌های آزاده جهان این مسئله از حیطه جهان اسلام به یک مسئله جهانی و بین‌المللی بدل شده است که نمودها و مصادیق آن را امروز و در روز جهانی قدس در خیزش مردمی ضد صهیونیسم در گستره وسیعی از کشورهای جهان شاهد بودیم.

علوی‌تبار تصریح کرد: همچنین در عرصه ادبیات مقاومت به وضوح مشاهده می‌کنیم که در طی جنگ غزه خیز بسیار بزرگی در ابعاد کمی و کیفی ادبیات مقاومت برداشته شده که بالندگی و شکوفایی شگرف این قسم از ادبیات در این بازه زمانی کوتاه به حق ستودنی و قابل تأمل است.

در این مراسم که خوشنویسانی چون مسعود ربانی به بداهه‌نویسی ابیاتی از اشعار قرائت شده در محفل نیز پرداختند شاعرانی همچون علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، سیدمسعود علوی‌تبار، سیدمهدی بنی‌هاشمی لنگرودی، محمدمهدی عبداللهی، احمد رفیعی وردنجانی، سیدحکیم بینش، سیدعلی عطایی، نغمه مستشارنظامی، پروانه نجاتی، سیدهفاطمه صغری زیدی، سارا جلوداریان، خدیجه دیلمی، مریم فروزان‌کیا، سمانه خلف‌زاده، فاطمه مظفری، مهسا ایمانی، راضیه جبه‌داری و صبا فیروزی حضور داشتند.

برخی از اشعار ارائه شده در این نشست را با هم مرور می‌کنیم:

علیرضا قزوه

بار دیگر نیز می‌گویم

این ستاره‌های شش پر

در مسیر ماه، چون مین‌اند

ای دریغا نام داوود

ای دریغاتر ستاره

ای دریغا ماه

قدس، خون یحیی در دل تشت است

قصه یوسف درون چاه

سنگ‌ها بگذار چون باد فرود آیند

سنگ‌ها آبستن ابرند

باران کم نخواهد شد

هر شهید ابری است

جمعه‌ها در سجده خون

از شهیدان کم نخواهد شد

بار دیگر نیز می‌گویم

سیدی زخمی‌ست اینک قدس

و خبرها همچنان خون

دردها سنگین

سنگ‌ها برّاتر از تیغ صلاح‌الدین

رضا اسماعیلی

قدس است به فتنه مبتلا، بسم الله

ای خیل مجاهدان! به پا، بسم الله

امروز ظهور کربلا در قدس است

برخیز به شوق کربلا، بسم الله

نغمه مستشارنظامی

پدر از راه آمد و مادر

مثل هر روز سفره را می چید

عطر سمبوسه خانه را پر کرد

خواهرم دور سفره می‌چرخید

شاد و خندان کنار هم بودیم

ناگهان سقف خانه سوت کشید

جیغ زد مادرم: فرار کنید

خواهر کوچکم ولی نشنید

سنگ و سیمان و آتش و باروت

غزه ماند و کبوتران شهید

عطر سمبوسه… نه نمی‌خواهم!

خواهر کوچکم گرسنه پرید

پروانه نجاتی

تو کودک‌کش، تو دنیا خسته‌کُن، منزل به آتش‌کش

تو فرعُن شیرکن، موسی به هم ریز و بد و سرکش

غذا توقیف کن، دیوار ساز و مایه آزار

تو زندان پُر کن و وحشت فراهم سازی و بیمار

تو نامربوط، بی‌انصاف، بی‌منطق، تجاوزگر

تو صهیونیسم، حزب قتل، حزب فتنه، حزب شرّ

کجا نامی، تو دشنامی، رژیم پوچ اسرائیل

تو هستی دست استکبار، چشم کفر، عزرائیل!

هزاران مرگ بر تو، لعن بر تو، شوم بد مَسلَک

که دستت سخت آغشته به خون آن همه کودک!

سیدمسعود علوی‌تبار

من دردم و نام غزه را از من پرس

فریاد مدام غزه را از من پرس

من آهم و من سوزم و من شعله غم

اندوه تمام غزه را از من پرس

سارا جلوداریان

خدا گرفت در آغوش، سرزمین تو را

که از گناه مبرّا کند، جبین تو را

به سوز سینه و سیل سرشک و سجده سرو

به سرخ ِ خون تو آراست، هفت‌سین تو را

وطن نبود که جانمایه وجودت بود

که می‌نواخت، شب ِ غربت ِ حزین تو را

سپر شدند به یکباره سنگ‌های جهان

که خدشه‌ای نرسد، قدس نازنین تو را

هزار قافله کفر، حیله می‌بافد

مگر که پاره کند رشته یقین تو را

و باد، زوزه‌کشان می‌رود به مزرعه‌ها

که تار و مار کند، فصل خوشه‌چین تو را

و ابن ملجم ملعون، تنیده بر اقصی

و در حریم خودت، می‌کِشد کمین تو را

اگرچه بال و پرت در غم برادر، ریخت

هنوز می‌شنود آسمان، طنین تو را

سیدعلی عطایی (افغانستان)

این مشت کمی است، باش ویران‌تر از این

باید بشوی شکسته‌دندان‌تر از این

دریا به یقین دوباره خواهد آورد

طوفان‌تر از اینکه بود، طوفان‌تر از این

شکوفایی شگرف ادبیات مقاومت در طی جنگ غزه

سید فاطمه صغری زیدی (دهلی نو)

ستم به حد جنون است یاعلی (ع) مددی!

ببین که محشر خون است یاعلی (ع) مددی!

هزار سال گذشته، جهان ببین به کجاست

همان زمین و همان روز سرخ عاشوراست

به دست ظلم شقی لاله گون زمین و زمن

اسیر صهیون بی‌شرم، خاک پاک وطن

به هر کجا بروم قصه قصه ی درد است

حدیث لشکر و تنهایی هماورد است

ز کودکی که در آغوش مادرش جان داد

ز مادری که به همراه همسرش جان داد

ولی تو ای نفس مسلمین خبر داری

که درد توست همان خط سرخ بیداری

ز درد دوری تو عالمی پریشان است

غم فراق تو ای قدس، زخم دوران است

اگر یزید و یزیدی هنوز جان دارد

حسین (ع) در همه جا میر و کاروان دارد

بگو به لشکر توخالی یزید زمان

مدافعان حرم را ببین در این میدان

بگو به ابرهه سوی حرم چه می‌آیی؟

بگو به امر خدا تا سحر نمی‌پایی

قسم به پیکر قاسم که عهد خون بستیم

که با تمام قوا پای عهد خود هستیم

سیدحکیم بینش (افغانستان)

ما موج نه، خشم بادها؛ طوفانیم

ما آن خبر عظیم در قرآنیم

امروز وضو به خون خود می‌گیریم

در قدس نماز جمعه را می‌خوانیم

فاطمه مظفری

ما آن فلاخنیم که در دستِ صبر بود

زنجیرِ اختیار که در پای جبر بود

آتشفشانِ خامشِ در سینه سوخته

لب‌های زرد سرکش با درد دوخته

ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

داغی که بر جنون دل خون نهاده‌ایم

هابیل را به مسلخ تاریخ برده‌اند

قابیلیان سواره کذاب گرده‌اند

ما صید دست و پا زده در خون خاوریم

ما در میانه‌های شبِ صبح‌باوریم

ما مرگ را به خلوت خود برده‌ایم شب

دنیا به کام مردم حماله الحطب

والطور، ما وفای به عهدت نموده‌ایم

با سامری نبوده و در نور مانده‌ایم

ما تیغ را به دست شهادت سپرده‌ایم

ما سینه‌ی سپر به دل شرح برده‌ایم

ماییم و صبح روشن دستان عدل او

باید قیام کرد و به آدینه کرد رو

سیدمهدی بنی‌هاشمی لنگرودی

ما پای دفاع از این هدف می‌مانیم

ما شیعه حیدریم و در میدانیم

یک روز نماز ظهر خود را در قدس

ما پشت سر سید علی می‌خوانیم

فرزانه قربانی

خون و باروت و هراس و انفجار آورده است

شعله سرکش ببین با خود شرار آورده است

هر نسیمی رد شده از شیون پروانه‌ها

بوی خون از زلف‌های بی‌قرار آورده است

این خزان با تو چه کرده باغبان که در بهار

جای زیتون باغ سبز تو انار آورده است

آینه! با چفیه رویت را بگیری بهتر است

گردباد حادثه با خود غبار آورده است

باز کن آغوش دشتت را فلسطین عزیز

دامن مادر برایت لاله‌زار آورده است

سنگِ غیرت تا که افتاده میان مشت‌ها

کودکان را مرد جنگاور به بار آورده است

محمدمهدی عبداللهی

بخوان با نام مولا آخرین بند روایت را

بخوان از ابتدا تا انتهای آن زیارت را

نمی دانم چه گفتی با خدایت در شب تقدیر

گرفتی سخت در آغوش خود رزق محبت را

چه قرآنی گشودی عاشقانه در دل میدان

به صوت عشق خواندی آیه‌های استقامت را

به رسم قدردانی از خیام عمه سادات

به روز قدر پیمودی چنین راه سعادت را

شهادت قسمت اهل ولایت می‌شود بی‌شک

چه زیبا نوش کردی باده سرخ شهادت را

شهید القدس ای احیاگر راه سلیمانی!

به خط خون نوشتی با دل خون این بشارت را_

طریق القدس هم آزاد خواهد شد، به این زودی!

و از صهیون، فلسطین می رباید خواب راحت را

کنار مسجد الأقصی نماز شکر می خوانیم

و غزه می کند تکرار با خود این عبارت را

پشیمان می شود حتماً رژیم نکبت صهیون

که باید پس دهد روزی تقاص این جنایت را

صبا فیروزی

یک روز تو را شاد و رها می‌بینیم

آرام، پر از صلح و صفا می‌بینیم

نابودی این رژیم کودک‌کش را

ای قدس به یاری خدا می‌بینیم

شعبان کرم‌دخت

سلام، گنبد در یادها روان ای قدس

سلام، ای به بلندای آسمان ای قدس

صدای توست که می‌آید از تمام فصول

صدای توست که رازی‌ست همچنان ای قدس

شکوه نام تو را آفتاب می‌داند

همیشه زنده در آوازمان بمان ای قدس

نماز جمعه و حال و هوای مشتاقان

وزید از سر گلدسته‌ات اذان ای قدس

شعار قدس لنا بر لب زمانه ماست

بیا به دیدن این شور جاودان ای قدس

بهار توست که می‌آید از فراسوها

گذشت از سر تو لعنت خزان ای قدس

هنوز جان منی، ای شکوه بی‌پایان

مباش این همه مظلوم در جهان ای قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها