شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۹
بزم تصمیم

آتش‌بازی و جهیدن از شعلۀ آتش، جشن ایرانیان برای وداع با یک سال کهنه و ورود به دنیایی تازه است. ما با سیصد فانوس که از ایران به دریای مدیترانه درود فرستاد از راه آسمان‌ها از سر آتش حادثه جهیدیم. و آماده شدیم تا با تاریخ کهنۀ خودمان و سال کهنۀ این منطقه وداع کنیم و به استقبال سالی نو برویم.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علیرضا شفاه، پژوهشگر فلسفه: عظیم‌ترین پرفورمنس‌آرت اجراشده توسط بشر، از نیمۀ دوم قرن بیستم تا این لحظه را ایرانی‌ها، هفتۀ پیش، در صحنۀ تئاتری به وسعت آسمان هفت کشور در غرب آسیا، روی صحنه آوردند. میلیون‌ها نفر به‌صورت مستقیم و صدها میلیون‌نفر از طریق صفحه‌های نمایش به آسمانِ آن شب چشم دوخته بودند و برای ستاره‌های زیبای متحرکی که پارسیان از آتش مقدّس سرزمینشان برساخته بودند و با آن بر آسمان باستانیِ سرزمین‌هایِ مابین ایران و مدیترانه درود می‌فرستادند، دست تکان می‌دادند.

میلیاردها نفر از طریق اخبار، این نمایش-خطرِ عظیم را دنبال کردند. آتش‌بازی و جهیدن از شعلۀ آتش، جشن ایرانیان برای وداع با یک سال کهنه و ورود به دنیایی تازه است. ما با سیصد فانوس که از ایران به دریای مدیترانه درود فرستاد از راه آسمان‌ها از سر آتش حادثه جهیدیم. و آماده شدیم تا با تاریخ کهنۀ خودمان و سال کهنۀ این منطقه وداع کنیم و به استقبال سالی نو برویم. این آمادگی باید به اوج برسد و لذا اکنون در انتظاریم تا دوباره از این آسمان بجهیم. اکنون منتظریم تا ببینیم دشمن بر ترس خود غلبه می‌کند یا نه. زیرا نوبت اسرائیل است و ما منتظریم در ایام عید پسح دشمنی‌اش را به ایرانیان هدیه کند (در لحظاتی که این سطور نوشته می‌شد خبری منتشر شد که گویا واکنش دشمن اتفاق افتاده است). در این بزم داستان تازه شد و مردم ایران طرحی از سرنوشت یافتند. ایران نفس کشید و آزاد شد.

جنگ آدم را دل‌نگران می‌کند. اما هر کسی در جنگ دل‌نگران چیزی می‌شود: مردمان دل‌نگران زندگی می‌شوند، دلال‌ها دل‌نگران قیمت‌ها، سیاسیون دل‌نگران معادله‌ها! ایران باید دل‌نگران چه باشد؟

ایران را فلسطین آزاد کرد
حملۀ ایران به اسرائیل بارقه‌ای بود که در شب دیجور درازی رخ داد. اگر ۲۲ بهمن ۱۳۸۶، روز قبل از ترورِ «راس هرم مقاومت»، «عماد مغنیه» را بدایت این شب دراز بشمریم، تا ۲۶ فروردین که وعدۀ صادق رخ داد -یعنی ۵۹۰۷ روز- جام‌های ما فقط از خون دل لبالب بود. آن شب آخر جام‌ها خندید اما نه به‌خاطر انتقام -زیرا این موشک‌ها هرگز خون‌بهای جان آن پاکان نبود. ما آن شب میهمان بزم تصمیم بودیم.

آن حفره‌ای که همه‌چیز را به کام آن شب دیجور می‌کشید داغ آن همه قربانی نبود. چه، خون مردان است که در سینۀ مادرِ تاریخ، شیری گوارای جان کودکانی تازه‌پرورد می‌شود. آن حفره، آن دروازۀ جهنم، بی‌تصمیمیِ ایران بود. ذات ما به ابهام وامانده بود و این ابهام بود که هر چیز را تیره و زمان را تاریک می‌کرد. می‌گفتیم می‌خواهیم اما نمی‌توانستیم بخواهیم. هر تصمیمی با ملاحظات بزرگی مواجه می‌شد و دیگر حتی در ساده‌ترین امور نیز ارادۀ ما عاطل بود: آب هم کم شد! آیا وضع آن ارادۀ عاطل واقعاَ تغییر کرده است؟

این پرسش وقتی سهمگین می‌شود که به یاد بیاوریم منشا آنچه رخ داد چندان در ما نبود. ما تنها پاسخی شجاعانه به وضعی ناگزیر دادیم. اما میزبان این وضعِ ناگزیر محمد الضیف بود. او در عملیات طوفان‌الاقصی تصمیمی گرفت که باید گرفته می‌شد. تصمیمی که تنها راه نجات فلسطین در آستانۀ عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل بود. با آن تصمیم به همراهِ فلسطین همۀ جهان در آستانه قرار گرفت و به یاد آورد که فلسطین قلب زمین است. این قلب تپید و هر بازیگری به وضعش دچار شد و در آستانۀ موضع خود واقع شد. او همه را به بزم خون خود برد. از آن روز ده‌ها هزار فلسطینی، صدها لبنانی، ده‌ها یمنی و چندین ایرانی ارجمند کشته شدند تا اسرائیل در وضعی میان اضمحلال و فروپاشی قرار بگیرد و آن وقت بود که رژیم خبیث تصمیمش را گرفت و این بار در ترازی به ایرانیان حمله کرد که عاطل نگاه داشتن ارادۀ ما، طشت رسوایی ما را از بام می‌انداخت. در چنین شرایطی رگِ‌غیرت ما به رغمِ همۀ آن لَختی‌ها و افیون‌ها که در تَنِ‌مان رخنه کرده بود، جُنبید. ارادۀ رهبر از تن کرخت همۀ شوراها و مجلس‌ها و دیوان‌ها و قانون‌بازان و بودجه‌نویسان و امنیت‌پردازان و همه و همه گذشت و پهپادها و موشک‌ها با دقتی وصف‌نشدنی برخاست. تصمیم گرفته شد. ما خندیدیم.

آیا ما آزاد شده‌ایم؟
اکنون هراسی بزرگ باید راهبر ما باشد. آن دیوان‌ها و دولت‌ها و مجلس‌ها و شوراها، همگی مبتلای حادثه‌اند: آیا فشار بی‌حد وضع جدید، آن‌ها را به خود آورده؟ آیا در آستانۀ همگامی با وضع جدید واقع شده‌اند و با خود متوجه‌اند که باید با روحی ناشناخته که اکنون از در درآمده و می‌خواهد در ما حلول کند، با خونی تازه که بتواند آن روح را در آنات زمان بزاید به مملکت ایران بازگردند یا با عُجبی که از خوردن نفت و فولاد و مس و استخوان مملکت برای آن‌ها صفتی دائمی شده است، در غفلت از نقش خون سی‌هزار فلسطینی و از آن بالاتر در غفلت از نقش بزرگ مردی چون محمد ضیف، گمان می‌کنند حادثه دست‌آورد سیاست‌های بهبوددهندۀ آن‌ها است که آمارشان را در فعالیتی که فکر می‌کنند نامش جهاد تبیین است، به بدترین شکل ممکن هر روز تکرار می‌کنند و اکنون انتظار دارند ملت به دستبوس آن‌ها مفتخر شود؟

ذهن هرکس که گمان کند این تن فسرده آن خون را در رگ خود به حرکت درخواهد آورد، مستحق سرزنش است. آنها منتظرند ملت از خدماتشان در افزایش فروش مواد خام از آن‌ها تشکر کنند و به یاد نمی‌آورند که در عراق و سوریه جای پای شهیدان ما را کارِ امت مقاومت پر نکرده. اهمیتی نمی‌دهند که شیاع سودانی در شب حادثه در حال مذاکرۀ اقتصادی با آمریکایی‌ها بود که نیمه‌کاره ماند و بازگشت. و چند روز پیش از آن هم قرارداد انتقال برق اردن به عراق را امضا کرد و پیشترش هم روابطش را روزبه‌روز با عربستان و ترکیه توسعه داد و اصلاً احساس خطر نمی‌کنند که برنامۀ اقتصادی عراق حاوی هیچ اراده‌ای نیست بلکه بنا است در مدار دلارهای جی‌پی‌مورگان هرچه بیشتر نفت بفروشد و اصلاً نمی‌دانند که چگونه مردمی که حیات و مماتشان وابسته به مدارهای اقتصادی نامولد نیروهای غربی و شرقی است و شکل اقتصادشان هر طرحی به جز ادامه‌دادن را نفی می‌کند، می‌توانند دل‌هایی پر از کینه از دشمن داشته باشند اما هر روز صبح تا شام به نفع او، آن کینه را به محبت تبدیل می‌کنند تا نانی به کف آورده باشند و در شب حادثه از تصمیم عاجز می‌مانند. صلح ابراهیم که سرنوشت تمام این خون‌ها را تهدید می‌کند بر سستی این دیوان‌ها و شوراها و مجلس‌ها بنا شده است. بر سکرات نفت و فولاد و مس!

این مملکت محتاج ائتلاف نیروهای مولد است. محتاج مردان سیاست و کار. رگ‌های جامعه مملو از افیون شده است و به‌نحو نامنتظره‌ای آشکار آمده است که تولید و آزادی همسنگراند. کار و سیاست هم‌آهنگ‌اند. آنچه دست‌ها در زمین می‌نشاند گندمی نیست که سبز می‌شود، جغرافیای مقاومت است. جوانان ایران! بهای این شب، خون ده‌ها هزار شهید بی‌گناه و هزاران مجاهد شهید است. باید برخیزیم و آن را از چنگ عُجب اشباه‌الرجال حفاظت کنیم. از این حادثه اگر به سیاق معمول بگذریم آن خون‌ها ما را درخواهد بلعید و به کام شب فرو خواهیم شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها