سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - اصغر کاظمی، مولف و پژوهشگر دفاع مقدس: کتاب «دارساوین؛ یادداشت روزانه فتحالله جعفری» است؛ در این اثر اسناد مکتوب با خاطرات شفاهی تلفیق شده و در آن شیوه تازه در تدوین دیده میشود. سعید علامیان در تدوین توانسته به خوبی این کار را به سرانجام برساند. نگارش یادداشت روزانه، هوشمندی و آیندهنگری راوی را نشان میدهد. به خصوص بدانید نوشتهها از دوره جوانی و پانزده سالگی آغاز میشود. کاری که حوصله و آرامش بسیار میخواهد و در چنین سنوسالی کمتر جوانی علاقه به یادداشتنویسی روزانه دارد. مطالب علاوه بر خصوصیات فردی فتحالله جعفری، جنبه سیاسی و نظامی حادثه را هم ارائه میدهد و میتواند با دیگر خاطرات هممکان و همزمان ردیف و همتراز شود و به استواری دیگر روایتها و کشف حقایق بیشتر کمک کند.
جنگ ایران و عراق مانند تمامی جنگهاست که وقتی آغاز میشود، دیگر شب و روز ندارد؛ سال، ماه، هفته و روز جنگ مهم است. به نظرم ساعت، دقیقه و حتی ثانیه آن را هم میبایست حساب کرد. کتاب «ویرانه دروازه شرقی _سرلشکر وفیق سامرایی» به دو نکته مهم اشاره دارد: یک؛ عراقیها در جنگ هشت ساله ۳۶ میلیون گلوله توپ شلیک کردند. دوم؛ سامرایی تاکید دارد: شروع جنگ ساعت ۱۲ ظهر ۲۲ سپتامبر است و در ساعت ۲۴ روز ۷/۸/۱۹۸۸ برابر ۱۶/۵/۱۳۶۷ پایان یافته است؛ به بیان دیگر حوادث و تلفات دو طرف در ۲۸۷۷ روز یا ۶۹۰۳۶ ساعت ادامه داشته است. با این حساب عراقیها در هر ۷ ثانیه یک گلوله توپ شلیک کردهاند و جنگ، فشردهای از حوادث متنوع است و هر ثانیه آن پر از ماجرا و ناگفتههاست.
کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» اثر حبیب احمدزاده مهم و موفق جلوه میکند و به چند زبان خارجی ترجمه شده است. موضوع کتاب؛ شهر و بندر آبادان در سالهای جنگ است. در اینکه صدام به زور از خرمشهر عقب رانده شد، تردید نیست. نشان قطعی شکست صدام، تعداد بیشمار اسیران و اسناد نظامی برجا مانده از عراقیهاست. در طی جنگ آبادان اهمیت بسیار داشت، اما کمتر به این موضوع پرداخته میشود. اگر در مهر ۵۹، مقاومت بیش از یک ماه در خرمشهر بوده، علت این است که شهری بزرگ – آبادان – در پشتیبانی و عقبه خرمشهر دیده میشود. اگر محاصره آبادان تکمیل میشد و به اشغال صدام درمیآمد، بیتردید سرنوشت خوزستان طور دیگری رقم میخورد. کتاب «شطرنج با ماشین قیامت»، خواننده را به فضای حقیقی این بندر و پالایشگاه بزرگ آن میبرد. از سوی دیگر با پرداختن و اهمیت دادن به کلیسا در کنار مسجد، وحدت ملی و انسانی را برای بیرون راندن اشغالگران نشان میدهد.
کتاب «شرح درد اشتیاق» خاطرات دکتر محمدرضا ظفرقندی است که با کوشش راحله صبوری تدوین شده است. پزشکان بیمارستانهای صحرایی جنبه انسانی جنگ را ارائه میدهند. اگر در میدان نبرد خودی و دشمن مجزا میشود، اما در داخل بیمارستان ایرانی یا عراقی یکی است و مجروح باید رسیدگی و درمان شود. این جنبه اخلاقی، بسیار زیبا و تفاوت آشکار در دو سوی جبهه نبرد است. خاطرات پزشکان دفاع مقدس میتواند دستمایه خوبی برای داستان نویسان و فیلمنامهنویسان باشد.
کتاب «انقلاب و دیپلماسی» خاطرات دکتر سیدمحمد صدر با تدوین محمد قبادی، پیشنهاد دیگری برای مطالعه است. مطالب کتاب پرسش و پاسخ است و نیز محتوای متن نشان میدهد صدر واقعگرایی دارد. در بسیاری از کتابهای سیاسی دیده میشود که راوی از بیان صریح و بیپرده حقایق خودداری میکند. به بیان ساده دیپلماتها صریح لهجه نیستند و حقیقت را فدای مصلحت میکنند.
در مصاحبه با بچههای اطلاعات عملیات که میخواستم خاطرات شناسایی و رنج و مشقت کارشان را ثبت کنم، با چنین مشکلی دست و پنجه نرم کردم. اخلاق و شخصیت عنصر اطلاعات (مانند دیپلمات) حفاظت از اخبار شناسایی بود. حتی با پایان جنگ هم آنان از بیان صریح و پرداختن به اصل ماجرا طفره میرفتند. در کتاب «انقلاب و دیپلماسی» موضوع گنگ و مبهم کمتر دیده میشود و این امتیاز بالای این اثر فاخر سیاسی است.
خوشبختانه جلد دوم از خاطرات دکتر صدر با عنوان «جنگ و دولت» در راه است. از موارد مهم «جنگ و دولت» اشاره به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و پایان جنگ هشت ساله است. صدام برای کشورگشایی آتشی به پا کرد که بسیاری از کشورهای جهان در شعلهور شدنش به این دیوانه (صدام) کمک کردند. اما حضرت امام خمینی (ره) پس از هشت سال و در مقطعی خاص که همه قدرتهای بزرگ بر ادامه جنگ و نابودی دو کشور اصرار داشتند به جنگ عراق با ایران پایان داد. خاطرات صدر حقایقی تازه و ناگفته از این حادثه سیاسی نظامی را آشکار میکند. پذیرش قطعنامه در تیرماه ۶۷ مانند پیروزی بهمن ۵۷ شکوهمند است و انقلاب اسلامی و ایران عزیز را نجات داد.
«بچه بازارچه» عنوان خاطرات خودنگاشت حمید قاسمی است. قاسمی در گروه کمسنترین رزمندگان داوطلب بوده که در عملیاتهای بزرگ حاضر میشود. روایت، لحنی صادقانه و صمیمی از حضور یک نوجوان در جبهه دارد. خرید این کتاب را هم به دوستداران کتاب پیشنهاد میکنم.
کتاب «بیسیمچی» خاطرات خودنگاشت حمیدرضا عسگریان است. عسگریان از دوره دبیرستان داوطلبانه پا به جبهه میگذارد و با حوادث بیشمار مواجه میشود. گذر از هر عملیات نظامی در شخصیت جوان که همزمان به درس دانشگاه و جبهه پرداخته خالی از لطف نیست. به راستی که در فضای پر تبوتاب منطقه جنگی خواندن کتاب و گذراندن دروس سنگین مهندسی شگفتانگیز است. عسگریان چند دفعه مجروح میشود اماآخرین زخم-شش ماه قبل پایان جنگ- منجر به قطع عضو میگردد. اراده و انگیزه رزم عسگریان ستودنی است و هرگز از پا نمیافتد، حتی وقتی که او یک پا دارد بازهم در جبهه خدمت میکند.
نظر شما